بخش ۲۹۴ - رسیدن ایرانیان بنزد فریدون و آگاهی او از خیانت مردان خوره
چو ایرانیان شاد و آراسته
به ایران رسیدند با خواسته
از ایشان بپرسید شاه بزرگ
ز کردار و از کار کوش سترگ
همه بازگفتندش آن سرگذشت
که گردنده گردان بر ایشان بگشت
ز رزم سیاهان مازندران
همه یاد کردند و جنگاوران
ز کوه کلنگان وز رنج اوی
ز شهر و ز دریا، وز جنگ اوی
یکی گفت کای شاه با فرّ و داد
دبیرانت را بندها بر نهاد
چنین گفت کاین نام برده سپاه
شما دور کردید از این بارگاه
شهنشاه را بر من آزرده اید
یکایک به جایم بدی کرده اید
بمانده ست مردان به نزدیک اوی
بدو شادمان جان تاریک اوی
سپاه و کسانش بماندند نیز
توانگر شدند از همه گونه چیز
دژم شد فریدون ز مردان و گفت
که نتوان نهان بد از کس نهفت
نیای وی از پُشت خویش من است
مر او را بسی رنج پیش من است
وگرنه بر آوردمی من دمار
ز پیوند مردان و خویش و تبار
کنون از سرِ کار او بگذرید
ز دیوانها نامشان بسترید
وزآن روی مردان پولادپوش
شد از ویژگان سرافراز کوش
کلاهش به پروین برآمد ز خاک
سپه زیر فرمان او گشت پاک
بخش ۲۹۳ - کوشش کوش برای نگهداشتن ایرانیان در سپاه خود: نبایست مرکوش را کآن سپاهبخش ۲۹۵ - گردیدن کوش به گردِ کشور: وزآن پس بزد نای رویین به دشت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو ایرانیان شاد و آراسته
به ایران رسیدند با خواسته
هوش مصنوعی: وقتی که ایرانیان خوشحال و آراسته به سرزمین ایران رسیدند، به دنبال خواستههایشان رفتند.
از ایشان بپرسید شاه بزرگ
ز کردار و از کار کوش سترگ
هوش مصنوعی: از آنها بپرسید که شاه بزرگ درباره رفتار و اعمال بزرگترها چه نظری دارد.
همه بازگفتندش آن سرگذشت
که گردنده گردان بر ایشان بگشت
هوش مصنوعی: همه داستان او را بازگو کردند، داستانی که به دور و بر آنها میچرخید و به سراغشان میآمد.
ز رزم سیاهان مازندران
همه یاد کردند و جنگاوران
هوش مصنوعی: از نبرد سیاهجامگان مازندران همه یاد کردند و جنگجویان.
ز کوه کلنگان وز رنج اوی
ز شهر و ز دریا، وز جنگ اوی
هوش مصنوعی: از کوهها و رنج و سختیهایی که او تحمل کرده، از شهر و دریا و جنگهایی که به آنها دچار شده، سخن میگوید.
یکی گفت کای شاه با فرّ و داد
دبیرانت را بندها بر نهاد
هوش مصنوعی: یکی به شاه گفت: ای پادشاه با شکوه و دادگستر، مشاورانت را تحت کنترل و محدودیت قرار بده.
چنین گفت کاین نام برده سپاه
شما دور کردید از این بارگاه
هوش مصنوعی: او گفت که شما سپاه را از این محل دور کردهاید.
شهنشاه را بر من آزرده اید
یکایک به جایم بدی کرده اید
هوش مصنوعی: شاه به من آسیب رسانده است و هر یک از شما در جای خود ناراحتی و بدیهایی را برای من به وجود آوردهاید.
بمانده ست مردان به نزدیک اوی
بدو شادمان جان تاریک اوی
هوش مصنوعی: مردانی که نزد او هستند، باقی ماندهاند و به خاطر حضور او خوشحالند، در حالی که وجود آن شخص سایهای از تاریکی به همراه دارد.
سپاه و کسانش بماندند نیز
توانگر شدند از همه گونه چیز
هوش مصنوعی: نیروهای سپاه و افراد آن به جا ماندند و از هر لحاظ ثروتمند شدند.
دژم شد فریدون ز مردان و گفت
که نتوان نهان بد از کس نهفت
هوش مصنوعی: فریدون از مردان ناراحت و ناامید شد و گفت که نمیتوان چیزی را از دیگران پنهان کرد.
نیای وی از پُشت خویش من است
مر او را بسی رنج پیش من است
هوش مصنوعی: پدر و اجداد او از طرف من هستند و به همین دلیل او زحمات زیادی را به خاطر من متحمل شده است.
وگرنه بر آوردمی من دمار
ز پیوند مردان و خویش و تبار
هوش مصنوعی: اگر چنین نمیکردم، من میتوانستم به سادگی روابط و ارتباطات افراد را قطع کنم و تمام پیوندها و وابستگیهای خانواده و نزدیکان را از بین ببرم.
کنون از سرِ کار او بگذرید
ز دیوانها نامشان بسترید
هوش مصنوعی: حالا از کار او عبور کنید و نام دیوانها را فراموش کنید.
وزآن روی مردان پولادپوش
شد از ویژگان سرافراز کوش
هوش مصنوعی: به خاطر این ویژگیهای خاص، مردان شجاع و با افتخار مانند مردان پولادین و نیرومند شدهاند.
کلاهش به پروین برآمد ز خاک
سپه زیر فرمان او گشت پاک
هوش مصنوعی: کلاهش به ستاره پروین بلند شد و سپاهیان زیر فرمان او به پاکی و صفا درآمدند.