گنجور

بخش ۲۵۴ - آزاد ساختن کوش برای جنگ با سیاهان

زمانی فروماند از اندیشه شاه
وزآن پس بدو گفت کای نیکخواه
ندانم کسی را بدین رنگ و خوی
مگر دیوزاد، آن بدِ زشتروی
کزآن دیو چهران بسی بتّر است
دلیر و ستمکار و کین گستر است
مرا در دل آید همی این پسند
که برگیرم اکنون از آن دیو، بند
بیارم به خانه بیارایمش
دلش خوش کنم سخت بستایمش
سراسر بدو بخشم این بوم و بر
سپاهش دهم با کلاه و کمر
بکوشد شب و روز با دشمنان
ز بُن برکَنَد بیخ آهرمنان
به مردم کند کشور آباد و گنج
تن آسان کند مردمان را ز رنج
مر این مرز را کس نبندد میان
جز آن دیوچهر اژدهای دمان
بزرگان همه خواندند آفرین
بر آن دادگر شهریار زمین
که رای تو برتر ز چرخ بلند
جهان را تو هستی پناه از گزند
مرآن دشمنان را جز این چاره نیست
بترتر ز کوش ایچ پتیاره نیست
بفرمود تا قارن پاکرای
از آمل به اسب اندر آورد پای
به یک هفته سوی دماوند شد
به نزدیک آن خسته ی بند شد
ز بند گرانش رها کرد پای
سوی آمل آوردش از تنگ جای
بکردار دیوی شده تیره روی
گرفته سر و روی و گردنش موی
چو تن بهره ور کردش از آب گرم
چو بادام گفتی برون شد ز چرم
فرستاد نزدش بخور و جلاب
می روشنش داد و مرغ و کباب
یکی جامه پوشیدش از نقش چین
به خوشّی چو گاه بهاران زمین
همی بود یک ماه با رود و می
چنین تا بر او نرم شد چرم وی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زمانی فروماند از اندیشه شاه
وزآن پس بدو گفت کای نیکخواه
هوش مصنوعی: روزی پادشاه در فکر و اندیشه‌ای عمیق فرورفته بود، سپس کسی به او گفت: ای نیکوکار!
ندانم کسی را بدین رنگ و خوی
مگر دیوزاد، آن بدِ زشتروی
هوش مصنوعی: نمی‌دانم کسی را با این حالت و رفتار جز دیو فرزند، که آن بد ذات و زشت‌روی است.
کزآن دیو چهران بسی بتّر است
دلیر و ستمکار و کین گستر است
هوش مصنوعی: در اینجا به موجودی اشاره شده است که چهره‌اش دیوانه‌وار و زشت است و دارای ویژگی‌های منفی بسیاری چون دلیر، ستمکار و کینه‌توز به شمار می‌آید. این توصیف از او نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌های خطرناک و بی‌رحم اوست.
مرا در دل آید همی این پسند
که برگیرم اکنون از آن دیو، بند
هوش مصنوعی: این احساس در دل من بوجود می‌آید که اکنون باید از آن دیو، این زنجیر را رها کنم.
بیارم به خانه بیارایمش
دلش خوش کنم سخت بستایمش
هوش مصنوعی: می‌خواهم او را به خانه راهی کنم و به زیبایی‌اش بیفزایم، دلش را شاد کنم و به او سخت تحسینش کنم.
سراسر بدو بخشم این بوم و بر
سپاهش دهم با کلاه و کمر
هوش مصنوعی: من تمام این سرزمین را به او می‌دهم و سپاهش را با کلاهِ نظامی و کمربند مسلح می‌کنم.
بکوشد شب و روز با دشمنان
ز بُن برکَنَد بیخ آهرمنان
هوش مصنوعی: او به سختی تلاش می‌کند تا با دشمنانش مبارزه کند و ریشه‌ی بدی‌ها را از برکند.
به مردم کند کشور آباد و گنج
تن آسان کند مردمان را ز رنج
هوش مصنوعی: مردم را در آسایش و رفاه قرار می‌دهد و با سختی‌ها و مشقت‌ها آنها را راحت می‌کند، به گونه‌ای که کشور را آباد و زندگی را برایشان آسان می‌کند.
مر این مرز را کس نبندد میان
جز آن دیوچهر اژدهای دمان
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند این مرز را ببندد جز آن موجود بدشکل و هیولایی که در زمان‌های خرافی و افسانه‌ای وجود دارد.
بزرگان همه خواندند آفرین
بر آن دادگر شهریار زمین
هوش مصنوعی: همه بزرگان به ستایش و تمجید از آن حاکم دادگر و عادل شهر پرداخته‌اند.
که رای تو برتر ز چرخ بلند
جهان را تو هستی پناه از گزند
هوش مصنوعی: رای تو برتری دارد بر بلندای آسمان، و تو پناهی هستی از آسیب‌های دنیا.
مرآن دشمنان را جز این چاره نیست
بترتر ز کوش ایچ پتیاره نیست
هوش مصنوعی: دشمنان راهی جز این ندارند که از ترس و وحشت، دوری گزینند و در حقیقت، هیچ راستی و صداقتی از طرف آن‌ها وجود ندارد.
بفرمود تا قارن پاکرای
از آمل به اسب اندر آورد پای
هوش مصنوعی: فرمان دادند تا قارن جوانمرد و پاک سرشت از آمل، بر روی اسب سوار شود.
به یک هفته سوی دماوند شد
به نزدیک آن خسته ی بند شد
هوش مصنوعی: در مدت یک هفته به سمت دماوند رفت و به نزد یکی از کسانی که خسته و رنجور بود رسید.
ز بند گرانش رها کرد پای
سوی آمل آوردش از تنگ جای
هوش مصنوعی: او را از اسارت آزاد کرد و به سمت آمل آورد و از مکان تنگ و مشکل رهانید.
بکردار دیوی شده تیره روی
گرفته سر و روی و گردنش موی
هوش مصنوعی: به خاطر رفتار زشت و بدش، چهره‌اش تیره و ناراحت شده و موهای سر و گردنش نیز نامنظم و بی‌نظم است.
چو تن بهره ور کردش از آب گرم
چو بادام گفتی برون شد ز چرم
هوش مصنوعی: وقتی که بدنش از آب گرم لذت برد، به مانند بادامی که از پوستش جدا شده، بیرون آمد.
فرستاد نزدش بخور و جلاب
می روشنش داد و مرغ و کباب
هوش مصنوعی: به او غذا و نوشیدنی روشن و خوشمزه‌ای فرستادند و همچنین مرغ و کباب هم برایش آوردند.
یکی جامه پوشیدش از نقش چین
به خوشّی چو گاه بهاران زمین
هوش مصنوعی: یک نفر جامه‌ای به زیبایی لباس‌های بهاری به تن کرده است که نشان‌دهنده سرسبزی و شادابی زمین در فصل بهار است.
همی بود یک ماه با رود و می
چنین تا بر او نرم شد چرم وی
هوش مصنوعی: ماه به آرامی در کنار رود و شراب گذرانده می‌شود تا اینکه چرم او نرم و انعطاف‌پذیر گردد.