بخش ۲۴۰ - گریختن کوش و پناه بردن به شهر خمدان
شهنشاه چین با سپاهش نژند
فرود آمد از پشت اسب سمند
سران سپه را همه کشته دید
سپاه تبت پاک برگشته دید
شکسته دلِ لشکر خویشتن
ز بس کُشته و خسته زآن انجمن
دلیری و نیروی ایرانیان
شده هر سواری چو شیر ژیان
چو از بازگشتن ندید ایچ رای
بماندند خرگاه و خیمه به جای
سپه برگرفت و بُنه برنهاد
همی رفت تا شهر خمدان چو باد
چو روز آمد و قارن آگاه شد
به لشکرگه کوشِ بدخواه شد
بفرمود تا از پسش سی هزار
برفتند از ایران گزیده سوار
سپه رفت و کرد آن نبرده درنگ
ببخشید ایشان که بودند به جنگ
ز خرگاه وز خیمه و چارپای
که ماندند گردان چینی به جای
سوم روز بازآمدند آن سپاه
گرفته فراوان اسیران به راه
ز کوش آگهی داد خسرو پرست
که در شهر خمدان شد و در ببست
سپهدار از دادگر یاد کرد
اسیران چین را تن آزاد کرد
یکی را بفرمود کشتن ز کین
همه بازگشتند شادان به چین
به روز چهارم سپه برگرفت
در و دشت و کهسار لشکر گرفت
به فرسنگ خمدان فرود آمدند
در آن بیشه و دشت و رود آمدند
بخش ۲۳۹ - جنگ کردن قارن با کوش، و پیروزی ایرانیان: چو از قلب، قارن بدید آن شکستبخش ۲۴۱ - محاصره ی طولانی شهر خمدان: چو دارای چین دید کآمد سپاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شهنشاه چین با سپاهش نژند
فرود آمد از پشت اسب سمند
هوش مصنوعی: پادشاه چین با سوارهنظامش به آرامی از پشت اسب زیبایش پایین آمد.
سران سپه را همه کشته دید
سپاه تبت پاک برگشته دید
هوش مصنوعی: سربازان دشمن را همه در حال کشته شدن دید و این گونه فهمید که سپاه تبت بهطور کامل بازگشته است.
شکسته دلِ لشکر خویشتن
ز بس کُشته و خسته زآن انجمن
هوش مصنوعی: دل لشکر خودم به خاطر کشتگان و رنجی که از آن جمع تجربه کردهام، شکسته است.
دلیری و نیروی ایرانیان
شده هر سواری چو شیر ژیان
هوش مصنوعی: مردان ایرانی شجاع و نیرومند مانند شیران، در هر جا این قدرت و شجاعت را از خود نشان میدهند.
چو از بازگشتن ندید ایچ رای
بماندند خرگاه و خیمه به جای
هوش مصنوعی: وقتی که هیچ نظری برای بازگشت نداشتند، اردوگاه و چادرها در همان محل باقی ماندند.
سپه برگرفت و بُنه برنهاد
همی رفت تا شهر خمدان چو باد
هوش مصنوعی: ارتش آماده شد و بار و بنه را بر دوش گرفت و همچنان میرفت تا به شهر خمدان، مانند باد.
چو روز آمد و قارن آگاه شد
به لشکرگه کوشِ بدخواه شد
هوش مصنوعی: با آمدن روز و روشن شدن اوضاع، قارن از خطر دشمنان آگاه شد و به سوی میدان جنگ آماده شد.
بفرمود تا از پسش سی هزار
برفتند از ایران گزیده سوار
هوش مصنوعی: او فرمان داد که از پشت او، سی هزار سوار برگزیده از ایران حرکت کنند.
سپه رفت و کرد آن نبرده درنگ
ببخشید ایشان که بودند به جنگ
هوش مصنوعی: سپاه رفت و آنهایی که به جنگ آمده بودند، بدون انتظار و تردید، به آنها اجازه داد تا بروند.
ز خرگاه وز خیمه و چارپای
که ماندند گردان چینی به جای
هوش مصنوعی: از جایگاه و خیمه و چهارپایی که به جا ماندهاند، گرد و غبار و بینظمی باقی مانده است.
سوم روز بازآمدند آن سپاه
گرفته فراوان اسیران به راه
هوش مصنوعی: در روز سوم، آن لشکر دوباره برگشتند و تعداد زیادی از اسیران را در مسیر خود با خود آوردند.
ز کوش آگهی داد خسرو پرست
که در شهر خمدان شد و در ببست
هوش مصنوعی: خسرو پرست خبر داد که در شهر خمدان مستقر شده و در آنجا در را بسته است.
سپهدار از دادگر یاد کرد
اسیران چین را تن آزاد کرد
هوش مصنوعی: سردار از دادگری یاد میکند و اسیران چین را آزاد میسازد.
یکی را بفرمود کشتن ز کین
همه بازگشتند شادان به چین
هوش مصنوعی: فرماندهی به کسی دستور داد که به خاطر انتقام، شخصی را بکشد و همه به شادی به سرزمین چین بازگشتند.
به روز چهارم سپه برگرفت
در و دشت و کهسار لشکر گرفت
هوش مصنوعی: در روز چهارم، سپاه به راه افتاد و در دشت و کوه و بیابان لشکر را جمع کرد.
به فرسنگ خمدان فرود آمدند
در آن بیشه و دشت و رود آمدند
هوش مصنوعی: آنها به فاصلهای دور در شهر و دشت و کنار رودها فرود آمدند و استراحت کردند.