گنجور

بخش ۱۹۹ - رفتن نستوه با لشکر به جانب ماوراء النهر

بفرمود نستوه را تا سپاه
از آمل برون برد و برداشت راه
سه روز و سه شب لشکر آمد به دشت
ز گردون فغان یلان برگذشت
چهارم تبیره، سپیده دمان
بغرّید و شد نای رویین دمان
ز منزل به منزل درفشان درفش
هوا گشت بیجاده گون و بنفش
گذر کرد تا ماورالنّهر تفت
سوی مرز توران ره اندر گرفت
چو دو راه پیش آمدش بر زمین
یکی سوی ماچین یکی سوی چین
به مردانِ کارم سپرد آن که شاه
به کارم فرستاد با او به راه
پس از خویشتن نامه ای کرد نیز
فرستاد با آن گرانمایه چیز
که شاه همایون مرا داد چین
کشیدن ز کوش ستمکاره کین
چو زی تو رسد مهر و فرمان شاه
سوی ما فرست آن که داری سپاه
وگر خود بزرگی بجای آوری
بدین مرز با ما تو رای آوری
به پیگار این دیو چهره میان
ببندی، ندارد همانا زیان
چو هر دو بهم داده باشیم پشت
شود بخت بر پیل دندان درشت
بگیریم خمدان و ویران کنیم
به کام شهنشاه ایران کنیم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بفرمود نستوه را تا سپاه
از آمل برون برد و برداشت راه
هوش مصنوعی: نستوه را فرمان داد تا سپاه را از آمل خارج کند و راه را پیش بگیرد.
سه روز و سه شب لشکر آمد به دشت
ز گردون فغان یلان برگذشت
هوش مصنوعی: سه روز و سه شب، سپاهی به دشت آمد و صدا و فریاد جنگجویان آسمان را پر کرد.
چهارم تبیره، سپیده دمان
بغرّید و شد نای رویین دمان
هوش مصنوعی: در ساعات اولیه صبح، آسمان به روشنی و زیبایی روشن شد و هوای تازه‌ای به وجود آمد.
ز منزل به منزل درفشان درفش
هوا گشت بیجاده گون و بنفش
هوش مصنوعی: هوا از منزل به منزل در حال حرکت است و پرچم‌ها به شکلی درخشان در حال رقصیدن هستند، بدون اینکه راه مشخصی داشته باشند و رنگ بنفش را به نمایش بگذارند.
گذر کرد تا ماورالنّهر تفت
سوی مرز توران ره اندر گرفت
هوش مصنوعی: او از کنار رودخانه عبور کرد و به سمت مرز توران راهی شد.
چو دو راه پیش آمدش بر زمین
یکی سوی ماچین یکی سوی چین
هوش مصنوعی: وقتی که در برابر او دو مسیر قرار گرفت، یکی به سمت ماچین و دیگری به سمت چین.
به مردانِ کارم سپرد آن که شاه
به کارم فرستاد با او به راه
هوش مصنوعی: به کسانی که در کارهایم مهارت داشتند، سپردم و آن کس که پادشاه من را به کار فرستاده بود، مرا به راه نشان داد.
پس از خویشتن نامه ای کرد نیز
فرستاد با آن گرانمایه چیز
هوش مصنوعی: پس از آنکه خود را معرفی کرد، نامه‌ای نوشت و همراه آن چیز بسیار ارزشمندی فرستاد.
که شاه همایون مرا داد چین
کشیدن ز کوش ستمکاره کین
هوش مصنوعی: شاه خوشبخت به من دستور داد تا از کوش ظالم انتقام بگیرم.
چو زی تو رسد مهر و فرمان شاه
سوی ما فرست آن که داری سپاه
هوش مصنوعی: وقتی محبت و فرمان پادشاه به تو برسد، به ما بفرست آن کسی را که سپاه را در اختیار دارد.
وگر خود بزرگی بجای آوری
بدین مرز با ما تو رای آوری
هوش مصنوعی: اگر خودت بزرگ‌منشی به خرج دهی، به این سرزمین نزدیک شو و نظر خود را با ما در میان بگذار.
به پیگار این دیو چهره میان
ببندی، ندارد همانا زیان
هوش مصنوعی: اگر بر چهره‌ی این دیو، پرده‌ای بگذاری و او را نادیده بگیری، در واقع هیچ ضرری متوجه تو نخواهد شد.
چو هر دو بهم داده باشیم پشت
شود بخت بر پیل دندان درشت
هوش مصنوعی: زمانی که هر دو با هم متحد شویم، سرنوشت به ما رو می‌آورد و شانس‌مان قوی و بزرگ می‌شود.
بگیریم خمدان و ویران کنیم
به کام شهنشاه ایران کنیم
هوش مصنوعی: بیایید از رکود و ویرانی بهره‌برداری کنیم تا به خواسته‌های پادشاه ایران برسیم.