بخش ۱۸۱ - برگشتن طیهور به بسیلا
وزآن روی طیهور با آن سپاه
بر آنسان برابر نشسته سه ماه
همه شهرها سخت کرد استوار
به کنده در افگندشان رودبار
شد انبار خانه بسیلا چنان
که در شهر شد تنگ، جای زنان
کسی را که بیکار و درویش بود
وگر خوردش از کوشش خویش بود
چو از دستگاهش نبود ایچ بهر
برون کرد بیمایگان را ز شهر
چو شد ساخته شهر از آنسان که خواست
سراسر همه کارها کرد راست
نهانی شب از جای برداشت شاه
به شهر بسیلا شد او با سپاه
بماندند خرگاه و خیمه به جای
همان یک سواره همان کدخدای
به شهر اندر آورد پنجه هزار
دلاور سواران خنجرگزار
سپاه دگر کرد از آنجا گسی
سوی شهرهای دگر هرکسی
بفرمود تا شهرها را نگاه
بدارند و هشیار باشد سپاه
بخش ۱۸۰ - لشکر آرایی طیهور و پیام او به کوش و پاسخ وی: بفرمود پس تا سپه را بخواندبخش ۱۸۲ - پرسیدن کوش درباره ی کوهسار و بسیلا: بیاراست لشکر دگر روز کوش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وزآن روی طیهور با آن سپاه
بر آنسان برابر نشسته سه ماه
هوش مصنوعی: به خاطر آن سبب، طیهور (فرشتگان) با آن لشکریان، به گونهای برابر و در کنار هم به مدت سه ماه نشستهاند.
همه شهرها سخت کرد استوار
به کنده در افگندشان رودبار
هوش مصنوعی: تمامی شهرها به شدت بر روی زمین استوار شدهاند و رودها در میان آنها ایجاد شدهاند.
شد انبار خانه بسیلا چنان
که در شهر شد تنگ، جای زنان
هوش مصنوعی: انبار خانه به شدت پر شده و فضا در شهر برای زنان تنگ و کم است.
کسی را که بیکار و درویش بود
وگر خوردش از کوشش خویش بود
هوش مصنوعی: کسی که بیکار و فقیر است، اگر چیزی به دست آورد، حاصل تلاش و زحمت خودش است.
چو از دستگاهش نبود ایچ بهر
برون کرد بیمایگان را ز شهر
هوش مصنوعی: وقتی که ارباب فن و قدرت در کار نباشد، افرادی که ارزش و مقام بالایی ندارند از جامعه خارج میشوند.
چو شد ساخته شهر از آنسان که خواست
سراسر همه کارها کرد راست
هوش مصنوعی: وقتی شهر به گونهای که مورد نظر بود ساخته شد، همه امور به درستی انجام گردید.
نهانی شب از جای برداشت شاه
به شهر بسیلا شد او با سپاه
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، شاه بهطور پنهانی از مکانش خارج شد و با سپاهش به سمت شهر بسیلا حرکت کرد.
بماندند خرگاه و خیمه به جای
همان یک سواره همان کدخدای
هوش مصنوعی: خیمهگاه و محل استراحت هنوز سر جای خود هستند، ولی فقط همان یک سواره، که کدخدای روستا است، باقی مانده است.
به شهر اندر آورد پنجه هزار
دلاور سواران خنجرگزار
هوش مصنوعی: در شهر، هزار دلیر سوار که با خنجر آماده نبردند وارد شدند.
سپاه دگر کرد از آنجا گسی
سوی شهرهای دگر هرکسی
هوش مصنوعی: گروه دیگری به سمت شهرهای دیگر حرکت کردند و هر کس به راه خود رفت.
بفرمود تا شهرها را نگاه
بدارند و هشیار باشد سپاه
هوش مصنوعی: به فرمان او، مقرر شد که شهرها را زیر نظر داشته باشند و سپاه هوشیار و آماده باشد.

ایرانشان