گنجور

بخش ۱۷۹ - اندر پیروزی یافتن کوش بر جزیره ی بسیلا

به بر چون برافگند گردون گره
به بر درکشیدند گردان زره
سوی دسته ی تیغ بردند دست
سر هر ده از تن بریدند پست
بسی خار و خاشاک برتوختند
بلند آتشی را برافروختند
فروغ از سر کوه پرتاپ شد
همی روی دریا چو زر آب شد
چو کوش آتش تیز دید اندر آب
براندند چون باد اسب از شتاب
ز دریا برون رفت با آن سپاه
به سر برنهادند گردان کلاه
همه خفته بودند گردانِ بند
که دشمن شبیخون بر ایشان فگند
شب تیره ماننده ی جان دیو
ز دریا برآمد ز ناگه غریو
بجستند آسیمه دربندیان
ببستند بر کینه جُستن میان
به نزدیک دربند کس را یله
نکردند و بر کوه شد مشعله
چو بازارگان جنگ و آن جوش دید
خروشیدن لشکر کوش دید
فرستاد پنجاه تن را به زیر
همه رزم دیده جوان و دلیر
نهان کرده رخسار زیر زره
به دامن برافگنده بند گره
نهادند تیغ اندر آن مردمان
سرآمد به دربندیان در زمان
گشادند در بند و برشد خروش
سپیده ز دربند بگذشت کوش
سراپرده زد بر سر کوهسار
مرآن کوه را پست کرد و حصار
هم اندر زمان کرد کشتی گسی
بدان تا سپاه آید از چین بسی
طلایه برون کرد از راه شهر
ز گردان کرا از هنر بود بهر
به پنجم سواری ز گردان شاه
تنی صد همی برد با خود به راه
ز مردان گروهی و از چارپای
که بردارد آن کاروان را ز جای
بدان چارپایان برد سوی شهر
از آن ره زیان یافت سالار، بهر
ز ناگه طلایه بدو بازخَورد
به شمشیر از ایشان برآورد گرد
سه مرد دلاور فزونتر نَجست
سوی شهر تازان سراسیمه مست
ز طیهور بردند از آن آگهی
فرود آمد از غم ز تخت مهی
به دستور گفت این که بر ما رسید
ز کردار و رای تو آمد پدید
وگرنه کجا یافتی راه بند
ز بازارگان خاسته ست این گزند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به بر چون برافگند گردون گره
به بر درکشیدند گردان زره
هوش مصنوعی: وقتی آسمان بر زمین سایه می‌اندازد، زره‌های حرکتی در دور دست‌ها به حرکت درمی‌آیند.
سوی دسته ی تیغ بردند دست
سر هر ده از تن بریدند پست
هوش مصنوعی: دست هر ده را به سوی تیغ بردند و از بدن جدا کردند.
بسی خار و خاشاک برتوختند
بلند آتشی را برافروختند
هوش مصنوعی: بسیاری از زباله‌ها و مشکلات بر روی تو ریخته شده و به همین خاطر آتش بزرگی شعله‌ور شده است.
فروغ از سر کوه پرتاپ شد
همی روی دریا چو زر آب شد
هوش مصنوعی: نور از بالای کوه به سمت دریا افکنده شد و سطح آب مانند طلا درخشان شد.
چو کوش آتش تیز دید اندر آب
براندند چون باد اسب از شتاب
هوش مصنوعی: وقتی که آتش تند را در آب دیدند، با سرعتی مانند باد، آن را جستجو کردند و از آن فاصله گرفتند.
ز دریا برون رفت با آن سپاه
به سر برنهادند گردان کلاه
هوش مصنوعی: از دریا بیرون آمدند و در حالی که با جمعیت خود به سر کلاهی گذاشته بودند.
همه خفته بودند گردانِ بند
که دشمن شبیخون بر ایشان فگند
هوش مصنوعی: همه در خواب بودند و گروهی که در حال نگهبانی بودند، بی‌خبر از اینکه دشمن به آنها حمله کرده است.
شب تیره ماننده ی جان دیو
ز دریا برآمد ز ناگه غریو
هوش مصنوعی: در شب تاریک، صدای وحشت‌انگیزی شبیه به صدای دیو از دریا به ناگهان شنیده می‌شود.
بجستند آسیمه دربندیان
ببستند بر کینه جُستن میان
هوش مصنوعی: در اینجا می‌گوییم که افرادی که به دنبال انتقام هستند، با یکدیگر به صورت آشفته و مضطرب جمع می‌شوند و برای جستجوی کینه و خصومت دست به کار می‌شوند.
به نزدیک دربند کس را یله
نکردند و بر کوه شد مشعله
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را به نزدیکی دربند آزاد نکردند و بر فراز کوه آتش روشن شد.
چو بازارگان جنگ و آن جوش دید
خروشیدن لشکر کوش دید
هوش مصنوعی: وقتی بازرگان جنگ و شور و هیجان لشکر را مشاهده کرد، به دقت توجه کرد و به خود آمد.
فرستاد پنجاه تن را به زیر
همه رزم دیده جوان و دلیر
هوش مصنوعی: به پنجاه نفر از نجبا و دلاوران را به میدان جنگ فرستاد.
نهان کرده رخسار زیر زره
به دامن برافگنده بند گره
هوش مصنوعی: صورت زیبا را پوشانده است و در عین حال با دامنش گره‌ای را باز کرده است.
نهادند تیغ اندر آن مردمان
سرآمد به دربندیان در زمان
هوش مصنوعی: در این بیت به وضوح بیان می‌شود که در زمانی، با تمام قدرت و شدت، بر سر مردم سر آمده‌ای تیغ و شمشیر را فرود آوردند و آنها را در بند و محدودیت گرفتار کردند.
گشادند در بند و برشد خروش
سپیده ز دربند بگذشت کوش
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که صبحگاهان درهایی که بسته بودند، باز شدند و صدای نشاط‌آور صبحگاهی بلند شد و سپیده‌دم از آن بند و گرفتاری گذر کرد.
سراپرده زد بر سر کوهسار
مرآن کوه را پست کرد و حصار
هوش مصنوعی: در بالای کوه، تلی از پرده به راه افتاده است که باعث می‌شود آن کوه، کوچک و کم ارتفاع به نظر برسد و آن را محصور کرده است.
هم اندر زمان کرد کشتی گسی
بدان تا سپاه آید از چین بسی
هوش مصنوعی: در این زمان، کشتی را به حرکت درآورد تا سپاه فراوانی از چین بیاید.
طلایه برون کرد از راه شهر
ز گردان کرا از هنر بود بهر
هوش مصنوعی: طلایه به سوی شهر حرکت کرد، کسی که به خاطر هنرش از گرداب‌ها و مشکلات عبور کرده است.
به پنجم سواری ز گردان شاه
تنی صد همی برد با خود به راه
هوش مصنوعی: یک سواری از سواران شاه به همراه خود، صد تن از یاران را به راه می‌برد.
ز مردان گروهی و از چارپای
که بردارد آن کاروان را ز جای
هوش مصنوعی: برخی از مردان و چهارپایانی وجود دارند که قادرند کاروان را از جایی به جای دیگر منتقل کنند.
بدان چارپایان برد سوی شهر
از آن ره زیان یافت سالار، بهر
هوش مصنوعی: بدانید که چهارپایان به دلیل آن مسیر، به شهر رفتند و سالار از این موضوع ضرر کرد.
ز ناگه طلایه بدو بازخَورد
به شمشیر از ایشان برآورد گرد
هوش مصنوعی: ناگهان، پیشگامان بازگشتند و با شمشیر در برابر آن‌ها ایستادند.
سه مرد دلاور فزونتر نَجست
سوی شهر تازان سراسیمه مست
هوش مصنوعی: سه مرد شجاع بیش از حد به سوی شهر تازان در وضعیتی آشفته و ناآرام حرکت کردند.
ز طیهور بردند از آن آگهی
فرود آمد از غم ز تخت مهی
هوش مصنوعی: از جمله خبرهایی که از پرندگان به‌دست آمد، این بود که از غم و اندوه، کسی از تخت و مقام خود پایین آمد.
به دستور گفت این که بر ما رسید
ز کردار و رای تو آمد پدید
هوش مصنوعی: بر اساس کارها و انتخاب‌های تو بود که این نتیجه برای ما به وجود آمد.
وگرنه کجا یافتی راه بند
ز بازارگان خاسته ست این گزند
هوش مصنوعی: اگر اینطور نیست، پس چگونه می‌توانی بگویی که این آسیب ناشی از تجارتگران است؟