گنجور

بخش ۱۶۶ - ستمهای کوش

سراینده دهقان بسیار هوش
چنین یافت از کار و کردار کوش
که با مردمان سخت بد باز گشت
ز درگاه ضحاک چون بازگشت
همی بستد از هر کسی هرچه یافت
به خون گرانمایه مردم شتافت
زنان را سوی بستر خویش برد
همان کودکان را بر خویش برد
نه بر خواسته مرد را دسترس
نه ایمن به فرزند و زن ایچ کس
چو بیداد از اندازه اندر گذشت
زمانه ره نیکوی بر نوشت
نهانی برفتند مردم هزار
به درگاه ضحّاک ناهوشیار
بنالید هرکس ز بیداد کوش
به گردون برآمد غریو و خروش
که زنهار، شاها، تو فریاد رس
ستمها که برماست بس کن تو بس
چو ضحّاک آگه شد از کار کوش
ز درخورد دیدار و کردار کوش
شنیدن همان بود و گفتن همان
دلش شد ز کردار او شادمان
مرا گفت، اگر در همه کشوری
چنو پیشکاری بُدی کهتری
نبودی مرا دشمن اندر جهان
نه بر آشکارا نه اندر نهان
ستمدیدگان را چنین گفت شاه
که دیگر مباشید فریاد خواه
که آن مرز یکسر بدو داده ام
مر او را به شاهی فرستاده ام
کند هرچه خواهد، نترسد ز کس
شما را ز من پاسخ این است و بس
ستمدیده نومید چون بازگشت
از ایشان همه چین پر آواز گشت
به کوش آمد این آگهی زآن گروه
ز خمدان برون رفت تا پیش کوه
یکایک ز برزن برآوردشان
به شاخ درخت اندر آوردشان
به شهر اندر افتاد از آن زلزله
دگر کس نیارست کردن گله
همی هر زمان برفزودی ستم
همه زیر دستانش با رنج و غم
زمانه نبینی بتر زآن که شاه
همه راه بیداد دارد نگاه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سراینده دهقان بسیار هوش
چنین یافت از کار و کردار کوش
هوش مصنوعی: دهقان با هوش و ذکاوت، از تلاش و رفتار خود درس‌های زیادی آموخته است.
که با مردمان سخت بد باز گشت
ز درگاه ضحاک چون بازگشت
هوش مصنوعی: افرادی که با مردمان بد و دشوار مواجه می‌شوند، مانند بازگشتی از درگاه ضحاک هستند، یعنی به دشواری و تلخی به جایی برمی‌گردند که دیگر مایل به ماندن در آن نیستند.
همی بستد از هر کسی هرچه یافت
به خون گرانمایه مردم شتافت
هوش مصنوعی: هر کس آنچه را که داشت، به زور و با کشتن مردم باارزش به دست آورد.
زنان را سوی بستر خویش برد
همان کودکان را بر خویش برد
هوش مصنوعی: زنان به سمت رختخواب خود رفتند و همان کودکان را هم با خود بردند.
نه بر خواسته مرد را دسترس
نه ایمن به فرزند و زن ایچ کس
هوش مصنوعی: نه کسی را در موقعیت برتر توانایی در دسترس است، نه فرزند و همسر کسی از آن مصون و در امان هستند.
چو بیداد از اندازه اندر گذشت
زمانه ره نیکوی بر نوشت
هوش مصنوعی: وقتی که ظلم و ستم از حد گذشت و زمان تغییر کرد، راه درست و نیکو برای آینده مشخص شد.
نهانی برفتند مردم هزار
به درگاه ضحّاک ناهوشیار
هوش مصنوعی: مردم به صورت پنهانی و به تعداد زیاد، به سمت درگاه ضحاک بی‌فکر رفتند.
بنالید هرکس ز بیداد کوش
به گردون برآمد غریو و خروش
هوش مصنوعی: هرکس از ستم و بی‌عدالتی ناخرسند است، فریاد و ناله‌اش به آسمان بلند می‌شود.
که زنهار، شاها، تو فریاد رس
ستمها که برماست بس کن تو بس
هوش مصنوعی: ای پادشاه، ما را از ظلم‌هایی که بر ما می‌رود نجات بده و به فریاد ما برس. خواهش می‌کنیم که این درد و رنج را پایان بدهی.
چو ضحّاک آگه شد از کار کوش
ز درخورد دیدار و کردار کوش
هوش مصنوعی: وقتی ضحاک از فعالیت‌های کوش آگاه شد، به رفتار و کردار او نگاه کرد.
شنیدن همان بود و گفتن همان
دلش شد ز کردار او شادمان
هوش مصنوعی: شنیدن همان موضوع بود و بیان کردن آن باعث شد که دل او به خاطر رفتار او خوشحال شود.
مرا گفت، اگر در همه کشوری
چنو پیشکاری بُدی کهتری
هوش مصنوعی: او به من گفت که اگر در تمام کشورها چنین دلیر و شجاعی بودی، هیچ کس بر تو برتری نداشت.
نبودی مرا دشمن اندر جهان
نه بر آشکارا نه اندر نهان
هوش مصنوعی: در هیچ جای جهان هیچ دشمنی برای من وجود نداشت، نه به شکل آشکار و نه به صورت پنهان.
ستمدیدگان را چنین گفت شاه
که دیگر مباشید فریاد خواه
هوش مصنوعی: شاه به ستمدیدگان چنین گفت که دیگر فریاد نزنید و ناله نکنید.
که آن مرز یکسر بدو داده ام
مر او را به شاهی فرستاده ام
هوش مصنوعی: من آن مرز را تماماً به او سپرده‌ام و او را به مقام سلطنت فرستاده‌ام.
کند هرچه خواهد، نترسد ز کس
شما را ز من پاسخ این است و بس
هوش مصنوعی: هر کس می‌خواهد خودش را به روشی که می‌خواهد نشان دهد، ولی نترسد از کسی. جواب من به شما همین است و دیگر هیچ.
ستمدیده نومید چون بازگشت
از ایشان همه چین پر آواز گشت
هوش مصنوعی: کسی که در رنج و ناامیدی به سر می‌برد، پس از دوری از این افراد، دوباره به زندگی عادی خود برگشته و زمینه‌ها و صداهای خوشی در اطرافش شکل می‌گیرد.
به کوش آمد این آگهی زآن گروه
ز خمدان برون رفت تا پیش کوه
هوش مصنوعی: این خبر از آن گروه به گوش مردم رسید که از منطقه‌ای تاریک و سنگلاخی به سمت کوه حرکت کردند.
یکایک ز برزن برآوردشان
به شاخ درخت اندر آوردشان
هوش مصنوعی: هر یک از آن‌ها به نوبت از کوچه بیرون آمدند و به شاخه درختی آویزان شدند.
به شهر اندر افتاد از آن زلزله
دگر کس نیارست کردن گله
هوش مصنوعی: پس از آن زلزله، هیچ‌کس در شهر نتوانست از خود دفاع کند یا به جمع‌آوری کمک بپردازد.
همی هر زمان برفزودی ستم
همه زیر دستانش با رنج و غم
هوش مصنوعی: او همیشه با قدرت و ظلم خود بر می‌خیزد و همه زیر دستانش در سختی و اندوه به سر می‌برند.
زمانه نبینی بتر زآن که شاه
همه راه بیداد دارد نگاه
هوش مصنوعی: اگر این دنیا را ببینی، بدتر از آن نیست که پادشاه به‌طور کامل به ظلم و ستم می‌نگرد و همه چیز را زیر نظر دارد.