گنجور

شمارهٔ ۱ تا ۳

از شاعر به ملک التجار در طلب عهد وفای - ایرج:
اقوال پر از مکر و فسون تو چه شد
الطاف ز حد و عد برون تو چه شد
با آن همه وعده ها که بر من دادی
غاز تو چه شد بوقلمون تو چه شد
ملک التجار:
ایرج ز خراسان طلب غاز نمود
باب طمع و آز به من باز نمود
غافل بُوَد او که غاز با بوقلمون
چون دانه نبود پرواز نمود
ایرج:
حیفست که خُلفِ وعده آغاز کنی
با شعر مرا از سر خود باز کنی
با داشتن هزارها بوقلمون
از دادن یک بوقلمون ناز کنی
ملک التجار:
ای آنکه سزد خوانم اگر شهبازت
طوطیست همی کلک شکر پردازت
چون صرفه نبردم از تو غازی همه عمر
هرگز ندهم بوقلمون و غازت
ایرج:
ای وعده تو تمام بوقلمونی
یادآر از آن وعده در بیرونی
از آن همه ثروت وکیل آبادت
یک غاز به من نمی‌دهی ای کونی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/10/31 14:12
امیرحسین

واقعاً جای ایرج‌میرزا در این زمانه خالیست.

1402/08/07 11:11
امیررضا نیک خو

عجب پایانی