اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد فصل بهار و گُل صلا داد
بر چهرۀ خوب خود صفا داد
هوش مصنوعی: فصل بهار رسید و گلها با زیبایی خود را به نمایش گذاشتند و چهرههای زیبا را شاداب کردند.
باد سحری ز آشنایی
پیغام وفا به آشنا داد
هوش مصنوعی: در سپیدهدم، باد ملایمی از دوستی پیامی از وفاداری به دوست قدیمی رساند.
بلبل ز فراق چند ماهه
باز آمد و شرح ماجرا داد
هوش مصنوعی: بلبل بعد از مدت طولانی جدایی برگشت و داستان عشق و درد خود را تعریف کرد.
افسوس که جای تُست خالی
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: متاسفانه، جای تو در اینجا خالی است و نبودنت احساس میشود.
آوخ که بهار ما خزان شد
آن روی چو گُل ز ما نهان شد
هوش مصنوعی: ای کاش بهار زندگی ما به پایان نرسیده بود، آن چهرهای که مانند گل زیبا بود اکنون از ما پنهان شده است.
خوناب جگر ز فُرقت تو
از چشمۀ چشم ما روان شد
هوش مصنوعی: از چشمان ما اشکها ریخته شد.
بلبلصفت از فراق رویت
در باغ نصیب ما فَغان شد
هوش مصنوعی: درد و رنج ناشی از دوری تو به مانند زخم عمیقی در دل ماست که در باغ زندگی به فریاد درآمده است.
افسوس که جای تُست خالی
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: متأسفانه فاصلهای میان ما وجود دارد و جای تو خالی است.
گرییم ز درد اشتیاقت
سوزیم در آتش فراقت
هوش مصنوعی: از شدت عشق تو میگریم و در آتش جداییات میسوزم.
جفت المیم و یار اندوه
بینیم ز دوستان چو طاقت
هوش مصنوعی: بیایید ببینیم که دوستان چه تحمّلی دارند.
گوییم ز روی درد و حسرت
آییم چو بی تو در وِثاقت
هوش مصنوعی: در کنار هم و با اندوه به یاد تو هستیم، مانند دو حرف "م" که همیشه با هم هستند و وقتی که تو نیستی، از وفاداریام خبر میدهد.
افسوس که جای تست خالی
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: متاسفانه جای تو خالی است.
از ما چه خلاف دیده بودی
کاین گونه مفارقت نمودی
هوش مصنوعی: چرا با این که از ما هیچ بدی ندیده بودی، اینگونه از ما دوری میکنی؟
سر رشتهٔ اتحاد ما را
رفتی و ز دست ما ربودی
هوش مصنوعی: تو رفتی و ما را تنها گذاشتی.
جای تو به روی چشم ما بود
در خاک سیه چرا غنودی
هوش مصنوعی: چرا در خاک سیاه آرام گرفتهای، در حالی که پیوند و اتحاد ما هنوز برقرار است؟
افسوس که جای تست خالی
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: متأسفم که تو اینجا نیستی.
حاشیه ها
1404/07/14 13:10
رضا از کرمان
درود
این شعر در رثای خانم دره المعانی سروده شده و نشان از قدردانی ایرج میرزا از خدمات ایشان به فرهنگ وتوسعه علم ودانش توسط وی دارد
سرکار خانم دره المعانی یکی ازپیشگامان آموزش دختران ایرانی در عصر مشروطیت بوده در آن دوره که تحصیل دختران واصولا آزادی بانوان ممنوع بوده ایشان با تاسیس مدارسی برای تحصیل دختران با هزینه شخصی خود تابو شکنی کرده ایشان معتقد به این اصل بودند که با وجود زنان تحصیل کرده جامعه رشد خواهد کرد واز دامان زنان درس خوانده فرزندان با کمالات ظهور خواهد نمود ایرج میرزا در قطعه دو هدیه با مطلع
آمد مرا دوهدیه چو دو قرص مهر وماه
با نامه ای دو چون دو طبق گوهر ثمین
از ایشان وسرکار خانم ندیم الملوک که ایشان نیز از پیشگامان آموزش دختران در آن دوره بوده اند به نیکی یاد کرده که خواندن آن را توصیه میکنم روحشان شاد وقرین رحمت الهی باد