گنجور

شمارهٔ ۱ - در رثاء درة المعالی

شد فصل بهار و گُل صلا داد
بر چهرۀ خوب خود صفا داد
باد سحری ز آشنایی
پیغام وفا به آشنا داد
بلبل ز فراق چند ماهه
باز آمد و شرح ماجرا داد
افسوس که جای تُست خالی
ای خانم درة المعالی
آوخ که بهار ما خزان شد
آن روی چو گُل ز ما نهان شد

خوناب جگر ز فُرقتِ تو
در باغ نصیب ما فَغان شد
بلبل صفت از فراق رویَت
افسوس که جای تُست خالی
ای خانم درة المعالی
گرییم ز درد اشتیاقت
سوزیم در آتش فراقت

جفت المیم و یار اندوه
آییم چو بی تو در وثاقت
گوییم ز روی درد و حسرت
افسوس که جای تست خالی
ای خانم درة المعالی
از ما چه خلاف دیده بودی
کاین گونه مفار نمودی

سر رشتۀ اتحاد ما را
در خاک سیه چرا غنودی
جای تو به روی چشم ما بود
افسوس که جای تست خالی
ای خانم درة المعالی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد فصل بهار و گُل صلا داد
بر چهرۀ خوب خود صفا داد
هوش مصنوعی: فصل بهار رسید و گل‌ها با زیبایی خود را به نمایش گذاشتند و چهره‌های زیبا را شاداب کردند.
باد سحری ز آشنایی
پیغام وفا به آشنا داد
هوش مصنوعی: در سپیده‌دم، باد ملایمی از دوستی پیامی از وفاداری به دوست قدیمی رساند.
بلبل ز فراق چند ماهه
باز آمد و شرح ماجرا داد
هوش مصنوعی: بلبل بعد از مدت طولانی جدایی برگشت و داستان عشق و درد خود را تعریف کرد.
افسوس که جای تُست خالی
هوش مصنوعی: متاسفانه، جای تو در اینجا خالی است و نبودنت احساس می‌شود.
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: ای خانم درخشان و با مقام بلند
آوخ که بهار ما خزان شد
آن روی چو گُل ز ما نهان شد
هوش مصنوعی: ای کاش بهار زندگی ما به پایان نرسیده بود، آن چهره‌ای که مانند گل زیبا بود اکنون از ما پنهان شده است.
از چشمۀ چشم ما روان شد
هوش مصنوعی: از چشمان ما اشک‌ها ریخته شد.
خوناب جگر ز فُرقتِ تو
در باغ نصیب ما فَغان شد
هوش مصنوعی: درد و رنج ناشی از دوری تو به مانند زخم عمیقی در دل ماست که در باغ زندگی به فریاد درآمده است.
بلبل صفت از فراق رویَت
هوش مصنوعی: بلبل، که به خاطر دوری از چهره‌ات گلایه‌مند است، در دل افسرده و غمگین است.
افسوس که جای تُست خالی
هوش مصنوعی: متأسفانه فاصله‌ای میان ما وجود دارد و جای تو خالی است.
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: ای بانوی محترم و بزرگوار، کلام شما پر از ارزش و منزلت است.
گرییم ز درد اشتیاقت
سوزیم در آتش فراقت
هوش مصنوعی: از شدت عشق تو می‌گریم و در آتش جدایی‌ات می‌سوزم.
بینیم ز دوستان چو طاقت
هوش مصنوعی: بیایید ببینیم که دوستان چه تحمّلی دارند.
جفت المیم و یار اندوه
آییم چو بی تو در وثاقت
هوش مصنوعی: در کنار هم و با اندوه به یاد تو هستیم، مانند دو حرف "م" که همیشه با هم هستند و وقتی که تو نیستی، از وفاداری‌ام خبر می‌دهد.
گوییم ز روی درد و حسرت
هوش مصنوعی: بگوییم به خاطر درد و ندامت
افسوس که جای تست خالی
هوش مصنوعی: متاسفانه جای تو خالی است.
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: ای خانم با مقام والا و چشم‌نواز
از ما چه خلاف دیده بودی
کاین گونه مفار نمودی
هوش مصنوعی: چرا با این که از ما هیچ بدی ندیده بودی، این‌گونه از ما دوری می‌کنی؟
رفتی و ز دست ما ربودی
هوش مصنوعی: تو رفتی و ما را تنها گذاشتی.
سر رشتۀ اتحاد ما را
در خاک سیه چرا غنودی
هوش مصنوعی: چرا در خاک سیاه آرام گرفته‌ای، در حالی که پیوند و اتحاد ما هنوز برقرار است؟
جای تو به روی چشم ما بود
هوش مصنوعی: تو در دل و چشم ما جای ویژه‌ای داری و همیشه مورد احترام و محبت هستی.
افسوس که جای تست خالی
هوش مصنوعی: متأسفم که تو اینجا نیستی.
ای خانم درة المعالی
هوش مصنوعی: ای خانم گرانقدر و با مقام،ّ

حاشیه ها

1402/10/04 23:01
. .

این ترجیع بند نیست؟