گنجور

شمارهٔ ۲۰ - نوروزِ کودکان

عید نوروز و اوّل سال است
روزِ عیش نَشاطِ اطفال است
همه آن روز رختِ نو پوشند
چای و شربت به خوش دلی نوشند
پسرِ خوب روزِ عید اندر
رَود اَوَّل به خدمتِ مادر
دست بر گردنش کند چون طوق
سر و دستش ببوسَد از سرِ شوق
گوید این عیدِ تو مٌبارَک باد
صد چنین سالِ نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوسِ پدر
بوسه بخشد پدر به رویِ پسر
پسر بد چو روزِ عید شود
از همه چیز ناامید شود
نه پدر دوست داردش نه عَمو
نه کس عیدی بیاوَرَد بَرِ او
عیدی آن روز حقِ آن پسر است
که نجیب و شریف و باهنر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید نوروز و اوّل سال است
روزِ عیش نَشاطِ اطفال است
هوش مصنوعی: نوروز، اولین روز سال است که روز شادی و نشاط بچه‌ها محسوب می‌شود.
همه آن روز رختِ نو پوشند
چای و شربت به خوش دلی نوشند
هوش مصنوعی: در آن روز، همه با شادی لباس‌های نو به تن می‌کنند و با دل خوش چای و شربت می‌نوشند.
پسرِ خوب روزِ عید اندر
رَود اَوَّل به خدمتِ مادر
هوش مصنوعی: پسر خوب در روز عید ابتدا به خدمت مادرش می‌رود.
دست بر گردنش کند چون طوق
سر و دستش ببوسَد از سرِ شوق
هوش مصنوعی: به گردن او دست می‌اندازد و به خاطر شوق و محبت، دستش را می‌بوسد.
گوید این عیدِ تو مٌبارَک باد
صد چنین سالِ نو ببینی شاد
هوش مصنوعی: این عید تو مبارک باشد و امیدوارم سال‌های زیادی را با شادی تجربه کنی.
بعد آید به دست بوسِ پدر
بوسه بخشد پدر به رویِ پسر
هوش مصنوعی: پس از آن، پسر به پیش پدر می‌رود و دست او را می‌بوسد و پدر نیز به روی پسر بوسه می‌زند.
پسر بد چو روزِ عید شود
از همه چیز ناامید شود
هوش مصنوعی: جوان خلافکار در روز عید، به خاطر مشکلاتش ناامید و دلسرد می‌شود.
نه پدر دوست داردش نه عَمو
نه کس عیدی بیاوَرَد بَرِ او
هوش مصنوعی: هیچ‌کس او را دوست ندارد؛ نه پدرش، نه دایی‌اش و نه هیچ‌کس دیگری نه به او عیدی می‌دهد و نه توجهی به او دارد.
عیدی آن روز حقِ آن پسر است
که نجیب و شریف و باهنر است
هوش مصنوعی: عیدی روز عید متعلق به آن پسری است که اصالت و شرافت دارد و هنرمند است.