شمارهٔ ۱۸ - کلاغ و روباه
کلاغی به شاخی شده جای گیر
به منقار بگرفته قدری پنیر
یکی روبهی بوی طُعمه شنید
به پیش آمد و مَدحِ او برگزید
بگفتا سلام ای کلاغ قشنگ
که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ
اگر راستی بود آوایِ تو
به مانند پرهای زیبای تو
در این جنگل اندر سَمَندَر بدی
بر این مرغ ها جمله سرور بُدی
ز تعریف روباه شد زاغ شاد
ز شادی نیاورد خود را به یاد
به آواز کردن دهان برگشود
شکارش بیُفتاد و روبَه ربود
بگفتا که ای زاغ این را بدان
که هر کس بود چرب و شیرین زبان
خورد نعمت از دولت آن کسی
که بر گفتِ او گوش دارد بسی
چنان چون به چربیّ نطق و بیان
گرفتم پنیرِ تو را از دهان
شمارهٔ ۱۷ - شکوۀ شاگرد: چنین می گفت شاگردی به مَکتَبشمارهٔ ۱۹ - شوقِ درس خواندن: حمد بر کردگارِ یکتا باد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
شمارهٔ ۱۸ - کلاغ و روباه به خوانش علی نظیری
حاشیه ها
1402/08/24 23:10
نادر نوروزشاد
اصل این شعر گویا از شعر شاعر فرانسوی قرن هفدهم یعنی «ژان دو لافونتن» بوده است که ایرج میرزا و نیر سعیدی نیز آن را ترجمه کرده اند به صورت آزاد و شعر گونه به نقل از «اصول فن ترجمهی فرانسه به فارسی» (انتشارات سمت)
شعر معروف زاغکی قالب پنیری دید ... از حبیب یغمایی نیز در کتاب های فارسی ما بود که به شاعر اصلی اشاره نشده بود