گنجور

شمارهٔ ۶۹ - ای خایه

ای خایه به دست تو اسیرم
بنموده‌ای از جماع سیرم
دستم نشود به تخم کَس بند
تا باد تو کرده دست گیرم
چندان نشوی تو خوب تا من
از حسرت کون و کس بمیرم
تا حضرت مستطابِ عالی
کوچک بشوید بنده پیرم
زین پس ز جِماع رخ نتابم
خوب ار نشدی، نشو به کیرم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/08/20 22:11
یوسف شیردلپور

خو این شعریست  دیگه😂

1401/10/08 23:01
پرنده مهاجر

عالیه

1401/12/07 00:03
احمدرضا شوشترنژاد

سمی ترین شعر تاریخ پارسی

اسید خالص بود یعنی لامصب

1401/12/15 02:03
علی قاسمی

یعنی کل هزلیات یک طرف این نظم یک طرف 😂😂😂😂😂😂

1403/06/08 01:09
Zoha ☆

😐😂 این دیگه چیبود