ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ  ۴۹ - علت بی‌تابی نوزاد

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>هیچ می‌دانی تو هر طفلی که آید در جهان</p></div>
<div class="m2"><p>از چه توأم با عُوَیل و ضَجه و زاری بُوَد</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>گرچه خون می‌خورده اندر حبس تاریک رحم</p></div>
<div class="m2"><p>وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش</p></div>
<div class="m2"><p>کاین جهان جای چه خوف و خفت و خواری بود</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>چون همی بیند که می‌خواهد گرفتارش شود</p></div>
<div class="m2"><p>ضجه و فریادش از بیم گرفتاری بود</p></div></div>

دیوان کامل ایرج میرزا - محمد جعفر محجوب - تصویر ۲۴۳

شمارهٔ  ۵۰ - جواب تبریک شوریده

هیچ می دانی تو هر طفلی که آید در جهان
از چه توأم با عویل و ضجه و زاری بود
گرچه خون می خورده اندر حبس تاریک رحم
وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود
این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش
کاین جهان جای چه خوف و خفت و خواری بود
چون همی بیند که می خواهد گرفتارش شود
ضجه و فریادش از بیم گرفتاری بود

شمارهٔ  ۴۸ - قطعه

شمارهٔ  ۴۹ - علت بی‌تابی نوزاد

هیچ می‌دانی تو هر طفلی که آید در جهان

از چه توأم با عُوَیل و ضَجه و زاری بُوَد

گرچه خون می‌خورده اندر حبس تاریک رحم

وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود

این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش

کاین جهان جای چه خوف و خفت و خواری بود

چون همی بیند که می‌خواهد گرفتارش شود

ضجه و فریادش از بیم گرفتاری بود

شمارهٔ ۴۹ - علت بی‌تابی نوزاد

اطلاعات