شمارهٔ ۹ - در هجو شیخ فصل اللّهِ نوری
حُجَّةُالاسلام کتک میزند
بر سر و مغزت دَگَنک میزند
گر نرسد بر دَگَنک دستِ او
دست به نعلین و چُسَک میزند
این دو سه گر هیچ کدامش نشد
با حَنَک و تحتِ حَنَک میزند
تا نشوی پاره خبردار باش
گاه حَنَک را به هَتَک میزند
گر کمکت رستم دستان بود
هم به تو و هم به کمک میزند
ور بکند پا به میانی فلک
چوب به پاهای فلک میزند
چک زنِ سختی بود این پهلوان
ملتفتش باش که چک میزند
دستش اگر بر فکلیها رسد
گوز یکایک به الک میزند
ور الکِ تنها کافی نشد
هم به الک هم به دولک میزند
گویند آقا همه شب زیرِ جُل
از تو چه پوشیده کَمَک میزند
چون ببرد دست به سیخِ کباب
بر جگرِ ریش نمک میزند
نَرمک نرمک به سر انگشت خویش
دیم دَدَدَک دیم دَدَدَک میزند
مختصراً هر شب در جوفِ پارک
یارو صد جور کلک میزند
حالا در حضرتِ عبدالعظیم
شیخ درِ دوز و کلک میزند
اِن شاءَاللّه دو روزِ دگر
خیمه از آنجا به دَرَک میزند
منعش اگر کس نکند بیریا
دست تصرّف به فَدَک میزند
وان جگرِ نازُکَش از بهرِ پول
روزی صد مرتبه لَک میزند
مجلسِ شوراست که با دستِ حق
سیمِ بَدان را به مِحَک میزند
هرجا خواهی به سلامت برو
ملّت اللّهُ مَعَک میزند
قافیه هرچند غلط شد ولی
شیخ ز بیکاری سگ میزند
شمارهٔ ۸ - در مدح نصرة الدوله عم زاده ناصرالدین شاه در تبریز گفته: برخیز که باید به قدح خون رز افگندشمارهٔ ۱۰ - انتقاد از حجاب: نقاب دارد و دل را به جلوه آب کند
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حُجَّةُالاسلام کتک میزند
بر سر و مغزت دَگَنک میزند
این حجهالسلام (شیخ فضلالله نوری) کتک کاری میکند و با چوب و چماق به سر و کلهٔ افراد میزند!
گر نرسد بر دَگَنک دستِ او
دست به نعلین و چُسَک میزند
اگر چماق در دسترس او نباشد و کفش و دمپایی میزند!
این دو سه گر هیچ کدامش نشد
با حَنَک و تحتِ حَنَک میزند
اگر هیچکدام از آن چیزها نشد با زیر چانهاش ضربه میزند!
تا نشوی پاره خبردار باش
گاه حَنَک را به هَتَک میزند
هوش مصنوعی: هرگاه که در موقعیتی قرار گرفتی که ممکن است احساس ناامنی یا خفگی کنی، توجه داشته باش که چه کارهایی انجام میدهی و مراقب رفتارهایت باش، زیرا گاهی اوقات با کارهای نادرست خود به خود آسیب میزنی.
گر کمکت رستم دستان بود
هم به تو و هم به کمک میزند
اگر رستم دستان به یاری تو بیاید، هم تو را می زند و هم رستم را !
ور بکند پا به میانی فلک
چوب به پاهای فلک میزند
حتی اگر آسمان و فلک هم برای پادرمیانی بیایند او آن را نیز تنبیه میکند (پای فلک را فلک میکند)
چک زنِ سختی بود این پهلوان
ملتفتش باش که چک میزند
حواست باشد که این شخص پهلوان(کنایهآمیز) سیلی هم میزند!
دستش اگر بر فکلیها رسد
گوز یکایک به الک میزند
اگر بتواند و دستش به افراد تجدد خواه(فکلی) برسد حساب آنها را هم میرسد.
ور الکِ تنها کافی نشد
هم به الک هم به دولک میزند
هوش مصنوعی: اگر فقط الک کافی نبود، به هر چیزی که نزدیکش باشد هم ضربه میزند.
گویند آقا همه شب زیرِ جُل
از تو چه پوشیده کَمَک میزند
گفته شده که ایشان شبها دست به مصرف تریاک میزند!
چون ببرد دست به سیخِ کباب
بر جگرِ ریش نمک میزند
منظور از سیخ کباب در واقع سیخ وسنجاق پامنقلی است.
نَرمک نرمک به سر انگشت خویش
دیم دَدَدَک دیم دَدَدَک میزند
هوش مصنوعی: به آرامی و با نوک انگشتانم، صدای نرم و ملایمی تولید میکنم.
مختصراً هر شب در جوفِ پارک
یارو صد جور کلک میزند
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، هر شب در عمق پارک، آن شخص شیوههای مختلفی را به کار میبرد.
حالا در حضرتِ عبدالعظیم
شیخ درِ دوز و کلک میزند
هوش مصنوعی: اکنون در محل مقدس عبدالعظیم، شیخ در حال تلاش برای به دست آوردن دسترسی به رازها و فنون خاص است.
اِن شاءَاللّه دو روزِ دگر
خیمه از آنجا به دَرَک میزند
انشاءالله تا چند وقت دیگر همان جا میمیرد و به دَرَک واصل میشود
منعش اگر کس نکند بیریا
دست تصرّف به فَدَک میزند
اگر کسی جلوی زیاده خواهی های او را نگیرد، حتی تصرف در اموال فدک هم از دستش ساخته است!
وان جگرِ نازُکَش از بهرِ پول
روزی صد مرتبه لَک میزند
همواره در طمع پول و مال است.
مجلسِ شوراست که با دستِ حق
سیمِ بَدان را به مِحَک میزند
هوش مصنوعی: مجلس مشورت است که با قدرت الهی، ناپاکان را آزمایش میکند.
هرجا خواهی به سلامت برو
ملّت اللّهُ مَعَک میزند
هوش مصنوعی: هر جا که بخواهی با امنیت و سلامتی برو، زیرا خداوند همراه توست.
قافیه هرچند غلط شد ولی
شیخ ز بیکاری سگ میزند
هوش مصنوعی: هرچند که قافیه به درستی رعایت نشده است، اما به خاطر کمکاری و بیکاری، شیخ به کارهای بیفایده مشغول است.
حاشیه ها
1401/05/06 00:08
حنا بزرگمقام
با درود
بیت هفتم/مصرع دوم
"ملتفتش" باش، صحیح است.
1401/08/11 16:11
kamran balani
با درود
بیت هشتم
بر فکلی ها چو رسد دست او
چوب الک را به دولک می زند