گنجور

شمارهٔ ۱ - در ستایش نظام‌السلطنهٔ مافی و اسب خواستن از وی

خواب دیدم که خدا بال و پری داده مرا
در هوا قوّت سیر و سفری داده مرا
همچو شاهین به هوا جلوه‌کنان می‌گذرم
تیزرو بالی و تازنده پری داده مرا
هر کجا قصد کنم می‌رسم آنجا فی‌الفور
گویی از برق، طبیعت اثری داده مرا
نه تلگراف به گردم برسد نه تلفن
که خدا سرعت سیر دگری داده مرا
همه با چشم تحیّر نگرانند به من
بال و پر زیب و فر معتبری داده مرا
آنچنان بود که پنداشتم از این پر و بال
آسمان سلطنت مختصری داده مرا
جستم از خواب در اندیشه که تعبیرش چیست
از چه حق قوّهٔ فوق‌البشری داده مرا
من که در هیچ زمین تخم نیفشاندم پار
تا کنم فرض که اینک ثمری داده مرا
ده ندارم که بگویم بفزود آب قنات
زن ندارم که بگویم پسری داده مرا
مادرم زنده نباشد که بگویم شو کرد
باز حق در سر پیری پدری داده مرا
بندگی هیچ نکردم به خدا تا گویم
که به پاداش خدا گنج زری داده مرا
عاقبت دانش من راه به تعبیر نبرد
گرچه در هر فن ایزد گهری داده مرا
صبح دیدم که به سورانم و فرمانفرمای
اسب باتربیت باهنری داده مرا
والی مشرق کز خدمت او بار خدای
طبع از دریا زاینده‌تری داده مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواب دیدم که خدا بال و پری داده مرا
در هوا قوّت سیر و سفری داده مرا
هوش مصنوعی: خواب دیدم که خدا به من بال و پر داده و توانایی پرواز و سفر در آسمان را عطا کرده است.
همچو شاهین به هوا جلوه‌کنان می‌گذرم
تیزرو بالی و تازنده پری داده مرا
هوش مصنوعی: مانند یک شاهین که در آسمان با زیبایی می‌درخشد، به سرعت و با قدرت حرکت می‌کنم و بال‌هایی تیز و پرهایی زنده دارم.
هر کجا قصد کنم می‌رسم آنجا فی‌الفور
گویی از برق، طبیعت اثری داده مرا
هوش مصنوعی: هر جایی که بخواهم بروم، به سرعت و فوراً به آنجا می‌رسم، گویا که تاثیر خاصی در من وجود دارد که مانند برق کار می‌کند.
نه تلگراف به گردم برسد نه تلفن
که خدا سرعت سیر دگری داده مرا
هوش مصنوعی: نه تلگراف و نه تلفن نمی‌توانند به من برسند، زیرا خداوند سرعتی دیگر به من عطا کرده است.
همه با چشم تحیّر نگرانند به من
بال و پر زیب و فر معتبری داده مرا
هوش مصنوعی: همه با حالتی از شگفتی به من نگاه می‌کنند و به من زیبایی و شکوه خاصی داده‌اند که باعث جلب توجه آنها شده است.
آنچنان بود که پنداشتم از این پر و بال
آسمان سلطنت مختصری داده مرا
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که من در این دنیای وسیع و آزاد، اندکی از قدرت و مقام آسمانی به من عطا شده است.
جستم از خواب در اندیشه که تعبیرش چیست
از چه حق قوّهٔ فوق‌البشری داده مرا
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شدم و در فکر این بودم که معنی آن چیست و از چه حقی این توانایی فراتر از انسان به من داده شده است.
من که در هیچ زمین تخم نیفشاندم پار
تا کنم فرض که اینک ثمری داده مرا
هوش مصنوعی: من که در هیچ جایی بی‌ثمر کار نکرده‌ام انتظار دارم که حالا نتیجه‌ای ببینم.
ده ندارم که بگویم بفزود آب قنات
زن ندارم که بگویم پسری داده مرا
هوش مصنوعی: من نه زمینی دارم که بگویم برکتش بیشتر شده و نه همسری دارم که بگوید پسری به من داده است.
مادرم زنده نباشد که بگویم شو کرد
باز حق در سر پیری پدری داده مرا
هوش مصنوعی: اگر مادرم زنده بود، می‌توانستم با او درباره این موضوع صحبت کنم، اما حالا که او نیست، تنها می‌توانم به این فکر کنم که در دوران پیری پدرم، چه نقشی برای من داشته و خداوند چه حقی به من داده است.
بندگی هیچ نکردم به خدا تا گویم
که به پاداش خدا گنج زری داده مرا
هوش مصنوعی: من هیچگونه خدمتی به خداوند نکردم که بخواهم انتظار پاداشی از او داشته باشم و بگویم که به خاطر این بندگی، گنج و ثروتی به من عطا کرده است.
عاقبت دانش من راه به تعبیر نبرد
گرچه در هر فن ایزد گهری داده مرا
هوش مصنوعی: در نهایت، هرچند دانش من به تفسیر نرسید، اما خداوند در هر رشته‌ای به من توانایی‌های خاصی عطا کرده است.
صبح دیدم که به سورانم و فرمانفرمای
اسب باتربیت باهنری داده مرا
هوش مصنوعی: صبح دیدم که در میهمانی و مهمانی‌ام، فرمانروا و صاحب نظر در کار اسب‌ها، به من توجه کرده و تحسین کرده است.
والی مشرق کز خدمت او بار خدای
طبع از دریا زاینده‌تری داده مرا
هوش مصنوعی: ای والی مشرق، از خدمات توست که خدای طبیعت به من نعمتی داده که از دریا هم باره‌تر و پرثمرتر است.

خوانش ها

شمارهٔ ۱ - در ستایش نظام السلطنه مافی و اسب خواستن از وی به خوانش علی نظیری

حاشیه ها

1403/02/15 15:05
منیب

تازنده صفت فاعلی از تاختن و تاز به معنی دونده 

در بیت ۸ پار مخفف پارسال است.

بیت ۱۳ سوران یکی از روستاهای شاندیز مشهده