بخش ۷۴ - ز سلطان کنم آرزوی نگاهی
ز سلطان کنم آرزوی نگاهی
مسلمانم از گل نسازم الهی
دل بی نیازی که در سینه دارم
گدا را دهد شیوهٔ پادشاهی
ز گردون فتد آنچه بر لالهٔ من
فرو ریزم او را به برگ گیاهی
چو پروین فرو ناید اندیشهٔ من
به دریوزهٔ پرتو مهر و ماهی
اگر آفتابی سوی من خرامد
به شوخی بگردانم او را ز راهی
به آن آب و تابی که فطرت ببخشد
درخشم چو برقی به ابر سیاهی
ره و رسم فرمانروایان شناسم
خران بر سر بام و یوسف به چاهی
بخش ۷۳ - خضر وقت از خلوت دشت حجاز آید برون: خضر وقت از خلوت دشت حجاز آید برونبخش ۷۵ - با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن: با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز سلطان کنم آرزوی نگاهی
مسلمانم از گل نسازم الهی
هوش مصنوعی: از سلطان میخواهم که نگاهی به من بیندازد، زیرا من مسلمانم و نمیخواهم که از گل بسازند.
دل بی نیازی که در سینه دارم
گدا را دهد شیوهٔ پادشاهی
هوش مصنوعی: دل بینیاز من که در سینهام است، به گدا همانند یک پادشاه رفتار میکند و او را دریابید.
ز گردون فتد آنچه بر لالهٔ من
فرو ریزم او را به برگ گیاهی
هوش مصنوعی: هر چیزی که از آسمان به روی گل لالهٔ من بریزد، به آن برگ گیاهی خواهد رسید.
چو پروین فرو ناید اندیشهٔ من
به دریوزهٔ پرتو مهر و ماهی
هوش مصنوعی: وقتی که ستارههای پروین غروب میکنند، به یاد نور و روشنی خورشید و ماه میافتم و ذهنم درگیر این فکر میشود.
اگر آفتابی سوی من خرامد
به شوخی بگردانم او را ز راهی
هوش مصنوعی: اگر آفتابی به سمت من بیاید، با شوخی او را از مسیرش منحرف میکنم.
به آن آب و تابی که فطرت ببخشد
درخشم چو برقی به ابر سیاهی
هوش مصنوعی: به زیبایی و حرارتی که ذات انسان به او میدهد، در هنگامی که عصبانی است مانند آذرخش در دل ابرهای تیره میدرخشد.
ره و رسم فرمانروایان شناسم
خران بر سر بام و یوسف به چاهی
هوش مصنوعی: من نحوه زندگی و رفتار سلطنتها را میدانم؛ در حالی که افرادی نادان مانند خران در بالای بامها قرار دارند و افرادی با استعداد و شایسته مثل یوسف به درون چاهها افتادهاند.

اقبال لاهوری