بخش ۴۳ - نور تو وانمود سپید و سیاه را
نور تو وانمود سپید و سیاه را
دریا و کوه و دشت و در و مهر و ماه را
تو در هوای آنکه نگه آشنای اوست
من در تلاش آنکه نتابد نگاه را
بخش ۴۲ - اگر نظاره از خود رفتگی آرد حجاب اولی: اگر نظاره از خود رفتگی آرد حجاب اولیبخش ۴۴ - بده آندل که مستی های او از بادهٔ خویش است: بده آندل که مستی های او از بادهٔ خویش است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نور تو وانمود سپید و سیاه را
دریا و کوه و دشت و در و مهر و ماه را
هوش مصنوعی: نور تو باعث میشود همه چیز، حتی چیزهای متفاوتی مثل دریا، کوه، دشت، درخت، خورشید و ماه، جلوهای خاص پیدا کنند.
تو در هوای آنکه نگه آشنای اوست
من در تلاش آنکه نتابد نگاه را
هوش مصنوعی: تو در آرزوی کسی هستی که نگاهش برایت آشناست، در حالی که من در تلاش هستم که نگاه کسی را به سوی خودم نتابانم.

اقبال لاهوری