بخش ۱۲۴ - جهان رنگ و بو پیدا تو میگوئی که راز است این
جهان رنگ و بو پیدا تو میگوئی که راز است این
یکی خود را بتارش زن که تو مضراب و ساز است این
نگاه جلوه بدمست از صفای جلوه می لغزد
تو میگوئی حجابست این نقابست این مجاز است این
بیا در کش طناب پرده های نیلگونش را
که مثل شعله عریان بر نگاه پاکباز است این
مرا این خاکدان من ز فردوس برین خوشتر
مقام ذوق و شوقست این حریم سوز و ساز است این
زمانی گم کنم خود را زمانی گم کنم او را
زمانی هر دو را یابم چه رازست این چه رازست این
بخش ۱۲۳ - بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشو: بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشوبخش ۱۲۵ - از داغ فراق او در دل چمنی دارم: از داغ فراق او در دل چمنی دارم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان رنگ و بو پیدا تو میگوئی که راز است این
یکی خود را بتارش زن که تو مضراب و ساز است این
هوش مصنوعی: جهان پر از رنگ و عطر است، اما تو میگویی که این یک راز است. حالا خودت را در این ارتباط قرار بده، زیرا تو همانند مضراب و ساز هستی که با هم ترکیب میشوند.
نگاه جلوه بدمست از صفای جلوه می لغزد
تو میگوئی حجابست این نقابست این مجاز است این
هوش مصنوعی: نگاه خیرهکنندهای که به واسطهی زیبایی خود مستم میکند، گویی از پاکی زیباییاش سر میخورد. تو میگویی که این یک حجاب است و در واقع فقط یک پوشش و مجاز است.
بیا در کش طناب پرده های نیلگونش را
که مثل شعله عریان بر نگاه پاکباز است این
هوش مصنوعی: بیایید در دنیای رازآلودش وارد شویم، جایی که پردههای آبی او همچون شعلهای عریان بر چشمان نیمهپر از حقیقت وجود دارد.
مرا این خاکدان من ز فردوس برین خوشتر
مقام ذوق و شوقست این حریم سوز و ساز است این
هوش مصنوعی: این زمین و خاکی که من در آن زندگی میکنم، برایم از بهشت بالاتر و خوشتر است. محیطی که در آن هستم، پر از لذت و شوق است و فضای آن مملو از شور و هنر است.
زمانی گم کنم خود را زمانی گم کنم او را
زمانی هر دو را یابم چه رازست این چه رازست این
هوش مصنوعی: در طول زندگی، گاهی احساس میکنم که خودم را گم کردهام، گاهی هم احساس میکنم دیگران را گم کردهام. اما در برخی لحظات، هر دو را پیدا میکنم. این وضعیت و احساسات، چه رازی در خود دارند!
حاشیه ها
1391/12/04 00:03
بتشکن
انتظاری نیست که کسی حاشیه بر این اشعار بزنه این شعر یک شاعره هندیه که هر چقدر هم بخواد از سبک هندی پیروی نکنه نتونه به هر حال توجه داشته باشین سوالات فیلسوفانه به همراه جواب و برانگیختن تفکر هم در مضمون و هم در نوع چینش واژه ها هست
خواهشا کسی که میخونه شاکی نشه که این چه حور شعریه چون این موضوع که شاعر داره دربارش حرف میزنه لازمش همین تفکر برانگیزی و پیکیدن در واژه هاست تا اپر کسی خواست بفهمه کامل بفهمه و کسی که نخواست یا نتونست اصلا نفهمه
دردا که این معما شرح و بیان ندارد و اگر هم خواستی شرحش بدی میشه اشعاری مثل غزلهای بیدل و اقبال

اقبال لاهوری