گنجور

بخش ۱۳ - در معنی حریت اسلامیه و سر حادثهٔ کربلا

هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مؤمن از عشق است و عشق از مؤمنست
عشق را ناممکن ما ممکن است
عقل سفاک است و او سفاک تر
پاک تر چالاک تر بیباک تر
عقل در پیچاک اسباب و علل
عشق چوگان باز میدان عمل
عشق صید از زور بازو افکند
عقل مکار است و دامی میزند
عقل را سرمایه از بیم و شک است
عشق را عزم و یقین لاینفک است
آن کند تعمیر تا ویران کند
این کند ویران که آبادان کند
عقل چون باد است ارزان در جهان
عشق کمیاب و بهای او گران
عقل محکم از اساس چون و چند
عشق عریان از لباس چون و چند
عقل می گوید که خود را پیش کن
عشق گوید امتحان خویش کن
عقل با غیر آشنا از اکتساب
عشق از فضل است و با خود در حساب
عقل گوید شاد شو آباد شو
عشق گوید بنده شو آزاد شو
عشق را آرام جان حریت است
ناقه اش را ساربان حریت است
آن شنیدستی که هنگام نبرد
عشق با عقل هوس پرور چه کرد
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
الله الله بای بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
بهر آن شهزاده ی خیر الملل
دوش ختم المرسلین نعم الجمل
سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
در میان امت ان کیوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب
موسی و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوت از حیات آید پدید
زنده حق از قوت شبیری است
باطل آخر داغ حسرت میری است
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
خاست آن سر جلوه ی خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لااله گردیده است
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزدان هم عدد
سر ابراهیم و اسمعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامگار
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آئین است و بس
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعله ها اندوختیم
شوکت شام و فر بغداد رفت
سطوت غرناطه هم از یاد رفت
تار ما از زخمه اش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
هوش مصنوعی: هر کسی که با خداوند عهد و پیمان ببندد، از قید و بند هر موجود دیگری آزاد خواهد شد.
مؤمن از عشق است و عشق از مؤمنست
عشق را ناممکن ما ممکن است
هوش مصنوعی: مؤمن به عشق وابسته است و عشق نیز به مؤمن تعلق دارد. آنچه ناممکن به نظر می‌رسد، با عشق ممکن می‌شود.
عقل سفاک است و او سفاک تر
پاک تر چالاک تر بیباک تر
هوش مصنوعی: عقل موجودی سختگیر و بی‌رحم است، و در عین حال خود، پاکیزه‌تر، چالاک‌تر و بی‌پروا‌تر از هر چیز دیگری است.
عقل در پیچاک اسباب و علل
عشق چوگان باز میدان عمل
هوش مصنوعی: عقل مانند چوب در دست چوگان‌باز است که در میدان عمل عشق بازی می‌کند و در تلاش است تا با استفاده از ابزارها و دلایل، راه را پیدا کند.
عشق صید از زور بازو افکند
عقل مکار است و دامی میزند
هوش مصنوعی: عشق مانند یک شکار است که با قدرت و توانمندی به دام می‌افتد. عقل که خود را فریبنده و حیله‌گر می‌داند، در تلاش است تا جایی برای به دام انداختن این احساس پیدا کند.
عقل را سرمایه از بیم و شک است
عشق را عزم و یقین لاینفک است
هوش مصنوعی: عقل به واسطه ترس و تردید به دست می‌آید، اما عشق همراه با اراده و یقین است و نباید از هم جدا شود.
آن کند تعمیر تا ویران کند
این کند ویران که آبادان کند
هوش مصنوعی: کسی که به زیان دیگری کار می‌کند، می‌تواند چیزی را خراب کند، اما در عوض توانایی ساختن و آباد کردن را هم دارد.
عقل چون باد است ارزان در جهان
عشق کمیاب و بهای او گران
هوش مصنوعی: عقل در دنیا مانند بادی است که به راحتی در دسترس و ارزان است، اما عشق بسیار نایاب است و ارزش و بهای آن بالاست.
عقل محکم از اساس چون و چند
عشق عریان از لباس چون و چند
هوش مصنوعی: عقل به عنوان بنیادی محکم و استوار در برابر عشق، که بدون پوشش و ظاهر است، اهمیت دارد. عشق از قید و بندهای ظاهری و دنیوی آزاد است و در essence خود، به درک و احساسات عمیق‌تر اشاره دارد.
عقل می گوید که خود را پیش کن
عشق گوید امتحان خویش کن
هوش مصنوعی: عقل به انسان می‌گوید که خود را به جلو بیاورد و مشکلات را حل کند، در حالی که عشق از او می‌خواهد که احساسات و تجربیات خودش را به چالش بکشد و امتحان کند.
عقل با غیر آشنا از اکتساب
عشق از فضل است و با خود در حساب
هوش مصنوعی: عقل بدون آگاهی از عشق و علاقه به علم و دانش به دست نمی‌آید و انسان باید به درون خود نگاه کند تا به حقیقت وجودی‌اش پی ببرد.
عقل گوید شاد شو آباد شو
عشق گوید بنده شو آزاد شو
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که خوشحال باش و زندگی خوبی بساز، اما عشق می‌گوید که خودت را تسلیم کن و از قید و بندها آزاد شو.
عشق را آرام جان حریت است
ناقه اش را ساربان حریت است
هوش مصنوعی: عشق با آزادی و رشد روحی ارتباط نزدیکی دارد و مانند شتر آزادی است که در دستان راهنمایی آزادکننده قرار دارد.
آن شنیدستی که هنگام نبرد
عشق با عقل هوس پرور چه کرد
هوش مصنوعی: آیا داستانی را شنیده‌ای که در زمان جدال عشق با عقل و هوای نفس، چه بر سرشان آمد؟
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی می‌پردازد که از نسل مادری با فضیلت و با اعتقادات نیکو به دنیا آمده و به عنوان یک امام و پیشوای محبوب در میان عاشقان شناخته می‌شود. او نمادی از آزادگی و استقلال است که از یک محیط نورانی و مهربان برخاسته، به مانند درختی سرسبز در باغ پیامبر.
الله الله بای بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
هوش مصنوعی: بسم الله، یعنی به نام خدا، پدر عزیز! مفهوم قربانی بزرگ به ما منتقل شده است، ای پسر.
بهر آن شهزاده ی خیر الملل
دوش ختم المرسلین نعم الجمل
هوش مصنوعی: به خاطر آن شاهزاده نیکو که بهترین ملت‌ها را هدایت می‌کند، دیشب خاتم پیامبران را بوسید. چه نیکو بود!
سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
هوش مصنوعی: عشق پاک و شجاع از فدای او سرانجام به زیبایی خود می‌بالد و این شعر نشان‌دهنده عمق احساس اوست.
در میان امت ان کیوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب
هوش مصنوعی: در میان مردم، وجود او مانند کلمه «قل هو الله» در کتاب مقدس است.
موسی و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوت از حیات آید پدید
هوش مصنوعی: موسی و فرعون، شبیر و یزید، این دو گروه از حیات و زندگی توانایی و قدرت خود را به نمایش می‌گذارند.
زنده حق از قوت شبیری است
باطل آخر داغ حسرت میری است
هوش مصنوعی: زندگی و قدرت حق ناشی از استقامت و ایستادگی است، در حالی که باطل در نهایت با حسرت و ناامیدی مواجه می‌شود.
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
هوش مصنوعی: وقتی که رهبری و خلافت از اصول قرآن جدا شد، آزادی به زهر تبدیل شد و به کام مردم آسیب رساند.
خاست آن سر جلوه ی خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
هوش مصنوعی: آن چهره مجللی که سرآمد همه نیکان است، برخاست مانند ابرهایی که در جهت قبله باران می‌بارند.
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
هوش مصنوعی: در زمین کربلا باران آمد و گل‌های لاله را در ویرانی‌ها کاشت و رفت.
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
هوش مصنوعی: تا ابد تمام ظلم و ستم را از بین برد و خون او باعث رویش و آبادانی زمین شد.
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لااله گردیده است
هوش مصنوعی: به خاطر حق، در خاک و خون افتاده است و به همین دلیل، بنیاد نبودن خداوند شکل گرفته است.
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
هوش مصنوعی: اگر خودت با این شرایط سفر نمی‌کردی، ادعای سلطنت نداشتی.
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزدان هم عدد
هوش مصنوعی: دشمنان مانند ریگ‌های بی‌شمار صحرا هستند، اما دوستان او به اندازه‌ای هستند که می‌توان آن‌ها را با یزدان مقایسه کرد.
سر ابراهیم و اسمعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که داستان ابراهیم و اسماعیل به نوعی اشاره به یک واقعیت کلی و بنیادی دارد که با جزئیات بیشتری قابل تبیین و فهم است. در واقع، این دو شخصیت نمایانگر مفاهیم عمیق‌تری در زندگی و ایمان هستند که می‌توان آنها را به تفصیل بررسی کرد.
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامگار
هوش مصنوعی: عزم او همانند کوه‌هایی محکم و پابرجا است؛ همواره با سرعتی تند و موفقیت‌آمیز در حرکت است.
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آئین است و بس
هوش مصنوعی: تیغ برای پاسداری از دین است و تنها هدفش حفظ اصول و ارزش‌های آن می‌باشد.
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
هوش مصنوعی: هیچ بنده‌ای از غیر خداوند وجود ندارد که خود را تسلیم فرعونی کرده باشد و در برابر او سر خم کند.
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
هوش مصنوعی: خون او معانی عمیق این رازها را روشن ساخت و باعث شد ملت غافل و خوابیده بیدار شود.
تیغ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
هوش مصنوعی: وقتی که تیغ لا از وسط خارج شد، خون ارباب باطل را بیرون آورد.
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
هوش مصنوعی: در دشت بی‌پایان، نشانه‌ای از خداوند به روشنی دیده می‌شود و نوشته‌ای که بر آن به وضوح حک شده، خبر از راهی برای رهایی و نجات ما می‌دهد.
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعله ها اندوختیم
هوش مصنوعی: ما از حسین فهمیدیم که راز قرآن چیست و از درد و رنج او، شعله‌هایی از امید و آگاهی در دل‌هایمان برافروختیم.
شوکت شام و فر بغداد رفت
سطوت غرناطه هم از یاد رفت
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت دمشق و اعتبار بغداد رفته است و حتّی قدرت و اقتدار قرطبه نیز فراموش شده است.
تار ما از زخمه اش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
هوش مصنوعی: تار ما هنوز تحت تأثیر نواخته شدن او قرار دارد و هم‌چنان تازگی ایمان ما به واسطه تکبیر او حفظ شده است.
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان
هوش مصنوعی: ای نسيم، ای پیام‌آور دورافتادگان، اشک‌های ما را بر روی خاک پاک او برسان.

حاشیه ها

1396/04/17 00:07
حاجی سیسی

چه عارفانه بست:
سرّ ابراهیم و اسماعیل بود * یعنی آن اجمال را تفصیل بود

1399/06/30 09:08
حفیظ احمدی

با سلام و خسته نباشید،
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد