بخش ۲۸۱ - خطاب به انگلستان
مشرقی باده چشیده است ز مینای فرنگ
عجبی نیست اگر توبهٔ دیرینه شکست
فکر نوزادهٔ او شیوهٔ تدبیر آموخت
جوش زد خون به رگ بندهٔ تقدیر پرست
ساقیا تنگ دل از شورش مستان نشوی
خود تو انصاف بده اینهمه هنگامه که بست؟
«بوی گل خود به چمن راه نما شد ز نخست
ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزاری هست»
بخش ۲۸۰ - خرابات فرنگ: دوش رفتم به تماشای خرابات فرنگبخش ۲۸۲ - قسمت نامهٔ سرمایه دار و مزدور: غوغای کارخانهٔ آهنگری ز من
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشرقی باده چشیده است ز مینای فرنگ
عجبی نیست اگر توبهٔ دیرینه شکست
هوش مصنوعی: درخشانترین و خوشمزهترین شراب از سرزمینهای غربی به مشرق رسیده است. بنابراین، تعجبی ندارد اگر کسی که مدتها توبه کرده، دوباره به گناه بازگردد.
فکر نوزادهٔ او شیوهٔ تدبیر آموخت
جوش زد خون به رگ بندهٔ تقدیر پرست
هوش مصنوعی: او به تفکر و اندیشههای تازهای که دارد، شیوههای جدیدی برای مدیریت و تدبیر آموخت. احساسات و شور و شوقی در او به وجود آمد که به نوعی به سرنوشت و تقدیرش وابسته است.
ساقیا تنگ دل از شورش مستان نشوی
خود تو انصاف بده اینهمه هنگامه که بست؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، دل تنگ را از هیجان و شور مستان آرام نکن. خودت قضاوت کن، آیا این همه سر و صدا و جشن و شادمانی را میتوان نادیده گرفت؟
«بوی گل خود به چمن راه نما شد ز نخست
ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزاری هست»
هوش مصنوعی: عطر و بوی گل، از همان ابتدا راه خود را به چمن نشان داد. در غیر این صورت، بلبل چگونه میتوانست از وجود گلها در باغ باخبر شود؟