گنجور

بخش ۲۶۹ - نیچه

گر نوا خواهی ز پیش او گریز
در نی کلکش غریو تندر است
نیشتر اندر دل مغرب فشرد
دستش از خونِ چلیپا احمر است
آنکه بر طرح حرم بتخانه ساخت
قلب او مؤمن دماغش کافر است
خویش را در نار آن نمرود سوز
زانکه بستان خلیل از آذر است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر نوا خواهی ز پیش او گریز
در نی کلکش غریو تندر است
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از او نوا بشنوی، بهتر است از پیش او دوری کنی؛ زیرا صدای او مانند رعد و برق است.
نیشتر اندر دل مغرب فشرد
دستش از خونِ چلیپا احمر است
هوش مصنوعی: دست او که در دل مغرب فرو رفته، به خاطر خون آغشته است و رنگ آن قرمز مانند چلیپا می‌باشد.
آنکه بر طرح حرم بتخانه ساخت
قلب او مؤمن دماغش کافر است
هوش مصنوعی: کسی که به ظاهر به خانه خدا اهمیت می‌دهد، ولی دلش به معبودهای دیگر مشغول است، نمی‌تواند به حقیقت ایمان داشته باشد.
خویش را در نار آن نمرود سوز
زانکه بستان خلیل از آذر است
هوش مصنوعی: انسان باید در مقابل چالش‌ها و سختی‌ها ایستادگی کند، زیرا آتش با ایمان و صبر می‌تواند به کمال و شکوه برسد، همان‌طور که ابراهیم خلیل از آتش نمرود گذشت و از آن بیرون آمد.

حاشیه ها

1396/08/02 08:11
سامان خلفی

این شعر را در وصف نیچه می سراید علیرغم ملحد بودن نیچه به شدت مخالف بندگی و غلامی برآمده از کلیسا هست هر چند منکر وجود خداست
اقبال متاثر از اوست که شاه بیت جملاتش مخالفت با اسارت است
منظور اقبال این است که در قلبش به خاطر مخالفت با بندگی نور ایمان هست ولی در سرش ضد خداست