گنجور

بخش ۲۴۶ - سوز سخن ز نالهٔ مستانهٔ دل است

سوز سخن ز نالهٔ مستانهٔ دل است
این شمع را فروغ ز پروانهٔ دل است
مشت گلیم و ذوق فغانی نداشتیم
غوغای ما ز گردش پیمانهٔ دل است
این تیره خاکدان که جهان نام کرده ئی
فرسوده پیکری ز صنم خانهٔ دل است
اندر رصد نشسته حکیم ستاره بین
در جستجوی سرحد ویرانهٔ دل است
لاهوتیان اسیر کمند نگاه او
صوفی هلاک شیوه ترکانهٔ دل است
محمود غزنوی که صنم خانه ها شکست
زناری بتان صنم خانهٔ دل است
غافل تری ز مرد مسلمان ندیده ام
دل در میان سینه و بیگانهٔ دل است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوز سخن ز نالهٔ مستانهٔ دل است
این شمع را فروغ ز پروانهٔ دل است
هوش مصنوعی: سوز دل و نالهٔ عاشقانه نشان‌دهندهٔ عمق احساسات است. این شمعی که در حال سوختن است، نور خود را از پروانهٔ دل می‌گیرد، که بیانگر عشق و اشتیاق است.
مشت گلیم و ذوق فغانی نداشتیم
غوغای ما ز گردش پیمانهٔ دل است
هوش مصنوعی: ما در زندگی خود هیجانی یا شوقی نداشتیم که مختص به خودمان باشد، بلکه شور و شوق ما ناشی از چرخش و تپش قلبمان است.
این تیره خاکدان که جهان نام کرده ئی
فرسوده پیکری ز صنم خانهٔ دل است
هوش مصنوعی: این دنیای خاکی که به نام جهان شناخته می‌شود، جسمی فرسوده و آسیب‌دیده دارد که شبیه به یک معبد برای احساسات و آرزوهای درونی ماست.
اندر رصد نشسته حکیم ستاره بین
در جستجوی سرحد ویرانهٔ دل است
هوش مصنوعی: حکیم، که کارش مشاهده ستاره‌هاست، در حال بررسی و جستجو برای پیدا کردن مرزهای ویرانی‌های دل انسان‌ها است.
لاهوتیان اسیر کمند نگاه او
صوفی هلاک شیوه ترکانهٔ دل است
هوش مصنوعی: اهل معنا و عرفان در دام نگاه او گرفتارند و عارفان از طریق دل‌باختگی به روش ترک و بی‌اعتنایی نابود می‌شوند.
محمود غزنوی که صنم خانه ها شکست
زناری بتان صنم خانهٔ دل است
هوش مصنوعی: محمود غزنوی، که مجسمه‌های بت را در معابد نابود کرد، نماد پرستش و عشق به بت‌ها در دل‌ها است.
غافل تری ز مرد مسلمان ندیده ام
دل در میان سینه و بیگانهٔ دل است
هوش مصنوعی: هرگز کسی مانند تو را ندیده‌ام که از دینداری خود بی‌خبر باشد؛ قلبت در سینه‌ات است، اما از آن با کسی بیگانه‌ای.