گنجور

بخش ۲۳۳ - موج را از سینهٔ دریا گسستن می‌توان

موج را از سینهٔ دریا گسستن می‌توان
بحر بی‌پایان به جوی خویش بستن می‌توان
از نوایی می‌توان یک شهر دل در خون نشاند
یک چمن گل از نسیمی سینه خستن می‌توان
می‌توان جبریل را گنجشک دست‌آموز کرد
شهپرش با موی آتش دیده بستن می‌توان
ای سکندر سلطنت نازک‌تر از جام جم است
یک جهان آیینه از سنگی شکستن می‌توان
گر به خود محکم شوی سیل بلاانگیز چیست
مثل گوهر در دل دریا نشستن می‌توان
من فقیرِ بی‌نیازم مشربم این است و بس
مومیایی خواستن نتوان ، شکستن می‌توان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موج را از سینهٔ دریا گسستن می‌توان
بحر بی‌پایان به جوی خویش بستن می‌توان
هوش مصنوعی: می‌توان از دل دریا موجی را جدا کرد، اما نمی‌توان دریای بی‌پایان را به جوی خود محدود کرد.
از نوایی می‌توان یک شهر دل در خون نشاند
یک چمن گل از نسیمی سینه خستن می‌توان
هوش مصنوعی: با یک آواز می‌توان دلی را در غم و اندوه غرق کرد و با یک نسیم دل‌نشین می‌توان باغی پر از گل را به‌وجود آورد.
می‌توان جبریل را گنجشک دست‌آموز کرد
شهپرش با موی آتش دیده بستن می‌توان
هوش مصنوعی: می‌توان حتی فرشته‌ ای بزرگ و قدرتمند را به موجودی کوچک و بی‌اهمیت تبدیل کرد، و این کار می‌تواند با به کار بردن نیرنگ یا ترفندهایی صورت گیرد.
ای سکندر سلطنت نازک‌تر از جام جم است
یک جهان آیینه از سنگی شکستن می‌توان
هوش مصنوعی: ای سکندر، حکومت و سلطنت تو به نازکی یک جام شیشه‌ای است و می‌توان به سادگی جهانی را که از آینه ساخته شده، با یک سنگ بشکنیم.
گر به خود محکم شوی سیل بلاانگیز چیست
مثل گوهر در دل دریا نشستن می‌توان
هوش مصنوعی: اگر در خودت ایمان و استقامت داشته باشی، دیگر طوفان مشکلات چه اهمیتی دارد؟ مثل جواهر تحت فشار و در عمق دریا می‌توانی مقاومت کنی و درخشان باقی بمانی.
من فقیرِ بی‌نیازم مشربم این است و بس
مومیایی خواستن نتوان ، شکستن می‌توان
هوش مصنوعی: من آدمی هستم که با وجود نداشتن مال و ثروت، به هیچ چیز دیگری نیاز ندارم. این ویژگی من است و به همین رضایت دارم. نمی‌توان هر چیزی را که می‌خواهیم به دست آورد، ولی می‌توانیم محدودیت‌ها و موانع را بشکنیم.

حاشیه ها

1394/12/10 15:03
دکتر ارسطو میرانی

آلبرت بندورا روانشاس معاصر آمریکایی مفهوم self-efficacy را وارد ادبیات روانشناختی کرد. منظور وی از خودکارآمدی، درک فرد از توانایی ها و استعدادهای خویش و آگاهی از قابلیت های خود برای مقابله با مجموعه شرایط خاصی بود که در زندگی خود با آنها موجه می شود. او در سال 2004 مقاله ای درباره نقش خودکار آمدی در مواجهه انسان با بلایای گوناگون را منتشر نمود که چکیده آن در این مصراع اقبال لاهوری آمده است: گر بخود محکم شوی سیل بلا انگیز چیست؟