بخش ۲۱۸ - می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
رست از یک بند تا افتاد در بندی دگر
بر سر بام آ ، نقاب از چهره بیباکانه کش
نیست در کوی تو چون من آرزومندی دگر
بسکه غیرت میبرم از دیدهٔ بینای خویش
از نگه بافم به رخسار تو رو بندی دگر
یک نگه یک خندهٔ دزدیده یک تابنده اشک
بهر پیمان محبت نیست سوگندی دگر
عشق را نازم که از بیتابی روز فراق
جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر
تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار
آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر
چنگ تیموری شکست آهنگ تیموری بجاست
سر برون می آرد از ساز سمرقندی دگر
ره مده در کعبه ای پیر حرم اقبال را
هر زمان در آستین دارد خداوندی دگر
بخش ۲۱۷ - حلقه بستند سر تربت من نوحه کران: حلقه بستند سر تربت من نوحه کرانبخش ۲۱۹ - مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است: مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
رست از یک بند تا افتاد در بندی دگر
هوش مصنوعی: فکر ما هر لحظه به تجلی و ظهور تازهای از خدای جدیدی میرسد، از یک محدودیت آزاد میشود و به محدودیت دیگری گرفتار میشود.
بر سر بام آ ، نقاب از چهره بیباکانه کش
نیست در کوی تو چون من آرزومندی دگر
هوش مصنوعی: بر بالای خانهات ایستادهام و نقاب از چهرهام برداشتهام. در کوی تو، کسی مثل من که آرزوها دارد، دیده نمیشود.
بسکه غیرت میبرم از دیدهٔ بینای خویش
از نگه بافم به رخسار تو رو بندی دگر
هوش مصنوعی: من از تماشای چهرهات به قدری غیرتمند و غیور هستم که توانایی نگاه کردن به تو را ندارم و نمیتوانم به تو نگاه کنم.
یک نگه یک خندهٔ دزدیده یک تابنده اشک
بهر پیمان محبت نیست سوگندی دگر
هوش مصنوعی: نگاه و لبخند خفی و یک اشک درخشان، نمیتواند نشانهای برای ثابت کردن عشق باشد، زیرا اینها سوگند دیگری را به یاد نمیآورند.
عشق را نازم که از بیتابی روز فراق
جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر
هوش مصنوعی: عشق را ستایش میکنم که در روزهای بیتابی و فاصله، جان ما را با درد تو به هم پیوند داد و ارتباطی جدید برقرار کرد.
تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار
آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر
هوش مصنوعی: برای اینکه در بیان احساساتت جریتر شوی، مانند پرندهای در بهار، از درون سینهام آتش عشق را بگیر و مدتی دیگر در آن بسوز.
چنگ تیموری شکست آهنگ تیموری بجاست
سر برون می آرد از ساز سمرقندی دگر
هوش مصنوعی: صدای موسیقی تیموری دچار تغییر و تحول شده و دیگر نمیتواند همانند گذشته زیبایی و جذابیت خود را حفظ کند. اکنون ساز سمرقند نغمههای جدید و متفاوتی را به گوش میرساند که حال و هوای دیگری دارد.
ره مده در کعبه ای پیر حرم اقبال را
هر زمان در آستین دارد خداوندی دگر
هوش مصنوعی: در این بیت به معنای آن اشاره میشود که به سمت یک مکان مقدس و قدیمی نروید، زیرا فردی که در آنجا وجود دارد ممکن است همیشه در پی چیزی دیگر باشد. این به نوعی بیانگر این است که در زندگی ممکن است کسانی باشند که به جای توجه به مکانها و مظاهر مقدس، به دنبال حقیقت و معانی عمیقتری هستند که فراتر از آنچه به چشم میآید، قرار دارند.