گنجور

بخش ۲۰۲ - نامهٔ عالمگیر (به یکی از فرزندانش که دعای مرگ پدر میکرد)

ندانی که یزدان دیرینه بود
بسی دید و سنجید و بست و گشود
ز ما سینه چاکان این تیره خاک
شنید است صد نالهٔ درد ناک
بسی همچو شبیر در خون نشست
نه یک ناله از سینهٔ او گسست
نه از گریهٔ پیر کنعان تپید
نه از درد ایوب آهی کشید
مپندار آن کهنه نخچیر گیر
بدام دعای تو گردد اسیر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندانی که یزدان دیرینه بود
بسی دید و سنجید و بست و گشود
هوش مصنوعی: نمی‌دانی که خداوند از دیرباز بسیار دیده، سنجیده و درها را می‌بندد و باز می‌کند.
ز ما سینه چاکان این تیره خاک
شنید است صد نالهٔ درد ناک
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از افرادی است که به خاطر درد و رنجی که در زندگی تحمل می‌کنند، از دلشان ناله‌ها و فریادهای ناشی از اندوه و سرگشتگی بلند شده است. این ناله‌ها، نشان‌دهنده عواطف و احساسات عمیق انسان‌هاست که در برابر مشکلات زندگی برمی‌خیزند.
بسی همچو شبیر در خون نشست
نه یک ناله از سینهٔ او گسست
هوش مصنوعی: بسیاری مثل شبیر در خون غوطه‌ور شدند، ولی از سینهٔ آن‌ها حتی یک ناله هم بیرون نیامد.
نه از گریهٔ پیر کنعان تپید
نه از درد ایوب آهی کشید
هوش مصنوعی: هیچ‌یک از شیون و ناله‌های پیر کنعان به قلب کسی نفوذ نکرد و هیچ‌گونه دردی از ایوب کسی را به فکر فرو نبرد.
مپندار آن کهنه نخچیر گیر
بدام دعای تو گردد اسیر
هوش مصنوعی: به فکر نداشته باش که آن شکارچی قدیمی به دست دعای تو به دام می‌افتد.