بخش ۱۶۳ - مرا ذوق سخن خون در جگر کرد
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۶۳ - مرا ذوق سخن خون در جگر کرد به خوانش مخدوم حسان لاهوری
حاشیه ها
▣ بیان ، این راز را پوشیده تر کرد
『اقبال لاهوری』
▣ بعضی کاستی ها ، از ضعف تو نیست از ناتوانی ابزارت است . 『؟』
❉ گاهی آدم ها چیزی را می گویند تا یک چیزِ دیگر را نگویند . برای همین گاهی در جهانِ کنایه ها ، اشاره ها ، مجازها ، استعاره ها ، سکوت ها و ... در می غلتند تا شاید علاوه بر گریز از مستقیم گویی ، در را به روی جهان زیرین کلامشان گشوده نگه دارند . حسین دباغ ، در کتاب «مجاز در حقیقت ، ورود استعاره ها در علم» اذعان می دارد که استعاره صرفا نوعی ترفند و زینت زبانی نیست ، بلکه از ضروریات زبان است و همچنین به رشد و گسترش زبان مدد می رساند .
❉ کسی مثل مولوی هم در دیوانِ شمس در لابه لایِ انبوهِ غزلیاتش باز از تنگنایِ زبان می نالد .
❉ به قولِ اردشیر رستمی گاهی حتی نزدیک ترین افراد به آدم هم ، ناگفته هایِ بسیاری دارند . شاید اصلاً جهانِ واقعی ، جهانِ ناگفته هاست .
❉ به هر روی ، «قال» ، همیشه آینه یِ خوبی برای نشان دادنِ «حال» نیست . کدکنی در کتابِ زبانِ شعر در نثر صوفیه آورده است که : گاهی در مقاماتِ فلان عارف می خوانیم که مریدی از او پرسشی کرد و شیخ «خاموش» ماند .این خاموشی و سکوت ، معانیِ زیادی را می تواند وارد ذهنِ مخاطب کند .
❉ آیا سکوت ها و نگاه ها هم به اندازه ی کلمه ها آتش انگیزند ؟ آیا می توان سکوت ها و نگاه ها را هم در حوزه ی گفتارها سنجید و وارسی کرد ؟
❉ نشود فاشِ کسی آن چه میانِ من و توست
تا اشـــاراتِ نــظــر ، نامه رسانِ من و توست
« هوشنگ ابتهاج»
▣ احمدآذرکمان . 4 اردیبهشت 96