گنجور

بخش ۳۰ - نغمهٔ بعل

آدم این نیلی تتق را بر درید
آنسوی گردون خدائی را ندید
در دل آدم به جز افکار چیست
همچو موج این سر کشید و آن رمید
جانش از محسوس می گیرد قرار
بو که عهد رفته باز آید پدید
زنده باد افرنگی مشرق شناس
آنکه ما را از لحد بیرون کشید
ای خدایان کهن وقت است وقت
در نگر آن حلقهٔ وحدت شکست
آل ابراهیم بی ذوق الست
صحبتش پاشیده جامش ریز ریز
آنکه بود از بادهٔ جبریل مست
مرد حر افتاد در بند جهات
با وطن پیوست و از یزدان گسست
خون او سرد از شکوه دیریان
لاجرم پیر حرم زنار بست
ای خدایان کهن وقت است وقت
در جهان باز آمد ایام طرب
دین هزیمت خورده از ملک و نسب
از چراغ مصطفی اندیشه چیست
زانکه او را پف زند صد بولهب
گرچه می آید صدای لااله
آنچه از دل رفت کی ماند به لب
اهرمن را زنده کرد افسون غرب
روز یزدان زرد رو از بیم شب
ای خدایان کهن وقت است وقت
بند دین از گردنش باید گشود
بندهٔ ما بندهٔ آزاد بود
تا صلوت او را گران آید همی
رکعتی خواهیم و آن هم بی سجود
جذبه ها از نغمه می گردد بلند
پس چه لذت در نماز بی سرود
از خداوندی که غیب او را سزد
خوشتر آن دیوی که آید در شهود
ای خدایان کهن وقت است وقت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آدم این نیلی تتق را بر درید
آنسوی گردون خدائی را ندید
هوش مصنوعی: آدم از این آبی و پررنگی که در خونش است، فراتر می‌رود و به جایی می‌رسد که الوهی را نمی‌بیند.
در دل آدم به جز افکار چیست
همچو موج این سر کشید و آن رمید
هوش مصنوعی: در درون انسان جز اندیشه‌ها چیزی وجود ندارد؛ همانند موجی که گاهی آرام می‌گیرد و گاهی دیگر به شدت می‌خروشد.
جانش از محسوس می گیرد قرار
بو که عهد رفته باز آید پدید
هوش مصنوعی: زندگی او آرامش خود را از چیزهای ملموس و محسوس می‌گیرد، به این امید که روزی وعده‌هایی که داده شده، دوباره آشکار شود.
زنده باد افرنگی مشرق شناس
آنکه ما را از لحد بیرون کشید
هوش مصنوعی: درود بر کسی که به فرهنگ غرب آشناست و ما را از مرگ نجات داد.
ای خدایان کهن وقت است وقت
هوش مصنوعی: ای خدایان قدیمی، این زمان همان زمان مناسب است.
در نگر آن حلقهٔ وحدت شکست
آل ابراهیم بی ذوق الست
هوش مصنوعی: به آن حلقهٔ اتحاد نگاه کن که چگونه شکسته است، خانواده ابراهیم بدون درک واقعی از هستی.
صحبتش پاشیده جامش ریز ریز
آنکه بود از بادهٔ جبریل مست
هوش مصنوعی: گفتارش شیرین و دلنشین است و مانند جامی است که به آرامی می‌ریزد. او کسی است که از می ناب الهی سیراب شده و مست شده است.
مرد حر افتاد در بند جهات
با وطن پیوست و از یزدان گسست
هوش مصنوعی: مرد حر به دام شرایط مختلف افتاد و با وطنش ارتباط برقرار کرد و از خداوند فاصله گرفت.
خون او سرد از شکوه دیریان
لاجرم پیر حرم زنار بست
هوش مصنوعی: خون او تحت تأثیر شکایت دیری‌ها سرد شد و به همین خاطر، پیر حرم تصمیم به بستن زنار گرفت.
ای خدایان کهن وقت است وقت
هوش مصنوعی: ای خدایان قدیمی، زمان آن فرا رسیده است.
در جهان باز آمد ایام طرب
دین هزیمت خورده از ملک و نسب
هوش مصنوعی: در این دنیا، زمان شادی و خوشی دوباره فرا رسیده و دین که از نظر قدرت و اعتبار آسیب دیده، در موقعیتی شکننده قرار دارد.
از چراغ مصطفی اندیشه چیست
زانکه او را پف زند صد بولهب
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که باید به ویژگی‌ها و علم شخصیتی مانند امام مصطفی (پیامبر اسلام) توجه کرد. نگرانی و تفکر در مورد او از این نظر اهمیت دارد که افرادی با نیتی نادرست ممکن است به او آسیب برسانند یا سوء استفاده کنند. بنابراین، درک جایگاه و اهمیت او بسیار حائز اهمیت است.
گرچه می آید صدای لااله
آنچه از دل رفت کی ماند به لب
هوش مصنوعی: هرچند صدا و نداهای بدون شعور به گوش می‌رسند، اما آنچه واقعاً از دل رفته و احساس شده، هرگز به زبان نمی‌آید.
اهرمن را زنده کرد افسون غرب
روز یزدان زرد رو از بیم شب
هوش مصنوعی: افسون غرب، اهرمن را به حیات درآورد و روز یزدان با چهره زرد خود از ترس شب، دچار نگرانی شد.
ای خدایان کهن وقت است وقت
هوش مصنوعی: ای خدایان قدیمی، اکنون زمان آن رسیده است.
بند دین از گردنش باید گشود
بندهٔ ما بندهٔ آزاد بود
هوش مصنوعی: باید زنجیر دین را از گردن او باز کرد، زیرا بندهٔ ما باید آزاد باشد.
تا صلوت او را گران آید همی
رکعتی خواهیم و آن هم بی سجود
هوش مصنوعی: ما برای دعا و نماز او به یک رکعت بسنده می‌کنیم، حتی اگر نتوانیم به سجده برویم.
جذبه ها از نغمه می گردد بلند
پس چه لذت در نماز بی سرود
هوش مصنوعی: عواطف و احساسات از نغمه‌ها و آهنگ‌ها به اوج می‌رسند؛ بنابراین، چه لذتی می‌توان در نماز یافت بدون حضور این آهنگ‌ها و آوازها؟
از خداوندی که غیب او را سزد
خوشتر آن دیوی که آید در شهود
هوش مصنوعی: چهره و وجود خداوندی که ناشناخته است، از دیدن دیوی که قابل مشاهده است، بهتر و دوست‌داشتنی‌تر است.
ای خدایان کهن وقت است وقت
هوش مصنوعی: ای خدایان قدیمی، اکنون زمان آن فرا رسیده است.