گنجور

بخش ۳۳ - در بیان قید در مقام تمکین

ای اسیر خود حجاب خود توئی
پاک باید دامن از گرد دوئی
جان چو پروانه بروی شمع باش
آنگهی در بزم وحدت جمع باش
یک دل و صد آرزویش مشکل است
یک مرادت بس بود چون یک دلست
هر کرا در دل پریشانی کشد
زود بنیادش به ویرانی کشد
جان عاشق جمع در عین بقاست
مرغ آزاد است و باز آشناست
تفرقه در بندگی پیدا شود
زانکه بازارت پر از غوغا شود
تفرقه ز احوال حق آمد پدید
جمع گشت آنکه به اوصافش رسید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای اسیر خود حجاب خود توئی
پاک باید دامن از گرد دوئی
هوش مصنوعی: ای کسی که به دام خود گرفتار شده‌ای، باید بدانی که خود تو باعث این اسیری هستی. برای رهایی از این حال، باید دامن خود را از آلودگی‌ها و دوگانگی‌ها پاک کنی.
جان چو پروانه بروی شمع باش
آنگهی در بزم وحدت جمع باش
هوش مصنوعی: روح تو مانند پروانه‌ای باشد که بر فراز شمع می‌چرخد و در آن لحظه‌ای که به نور فاش شود، در جمع روحانیان و خوش‌گواران بیفتم.
یک دل و صد آرزویش مشکل است
یک مرادت بس بود چون یک دلست
هوش مصنوعی: داشتن یک دل و صد آرزو کار سختی است؛ اما اگر یک آرزوی واقعی داشته باشی، کافی است چون در نهایت همه آرزوها به یک دل وابسته‌اند.
هر کرا در دل پریشانی کشد
زود بنیادش به ویرانی کشد
هوش مصنوعی: هرکسی که در دل خود آشفتگی و پریشانی داشته باشد، به سرعت تا بنیاد و اساسش به ویرانی و خرابی خواهد رسید.
جان عاشق جمع در عین بقاست
مرغ آزاد است و باز آشناست
هوش مصنوعی: دل عاشق در عین زنده بودن، به یکدیگر متصل است، درست مانند پرنده‌ای که آزاد است و با دیگران آشنا می‌شود.
تفرقه در بندگی پیدا شود
زانکه بازارت پر از غوغا شود
هوش مصنوعی: زمانی که در عبادت و بندگی اختلاف و تفرقه به وجود آید، این ناشی از شلوغی و دست‌فروشی و غوغا در بازار است.
تفرقه ز احوال حق آمد پدید
جمع گشت آنکه به اوصافش رسید
هوش مصنوعی: تفرقه و پراکندگی از ویژگی‌های حق آشکار شد، و کسانی که به صفات او دست یافتند، گرد هم جمع شدند.