شمارهٔ ۹۳
نظر کنید که آن شهسوار میگذرد
قرار جان من بیقرار میگذرد
اگر نه قصد هلاک منش بود در دل
چنین کرشمهکنان بر چه کار میگذرد؟
دریغ صید نزارم از آن به زاری زار
مرا بکشت و برای شکار میگذرد
کمان کشیده کمین خسته چون کند جولان
خدنگ غمزهاش از جان زار میگذرد
هزار طایر قدسی کند ز سینه هدف
ز شوق تیر که از شست یار میگذرد
اگرچه گرد برانگیخت دردش از جانم
هنوز بر دلش از من غبار میگذرد
شد آشنا و به صد عشوهام به خویش کشید
کنون چه بد که چو بیگانهوار میگذرد
به جرم آنکه شبی آستان او بوسید
حسین از در او شرمسار میگذرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نظر کنید که آن شهسوار میگذرد
قرار جان من بیقرار میگذرد
هوش مصنوعی: بنابراین به این شکل میتوان گفت: به آن سرسخت و شجاع نگاه کنید که چگونه با شکوه و عظمت میگذرد، در حالی که وجود من از شدت عشق و اشتیاق آرام و قرار ندارد.
اگر نه قصد هلاک منش بود در دل
چنین کرشمهکنان بر چه کار میگذرد؟
هوش مصنوعی: اگر نمیخواست که مرا از پای درآورد، پس این همه ناز و کرشمه برای چیست؟
دریغ صید نزارم از آن به زاری زار
مرا بکشت و برای شکار میگذرد
هوش مصنوعی: متأسفانه، شکارچی بیرحم به حال ضعیف و نزار من اهمیت نمیدهد و حتی وقتی من جان میدهم، او به راحتی از کنار من میگذرد.
کمان کشیده کمین خسته چون کند جولان
خدنگ غمزهاش از جان زار میگذرد
هوش مصنوعی: کشیده شدن کمان و آماده شدن برای تیراندازی، نشاندهندهی انتظار و استرس است. در این حالت، تیرکمان از عشق و زیبایی میگذرد و حالت ضعیف و زخمی را به تصویر میکشد.
هزار طایر قدسی کند ز سینه هدف
ز شوق تیر که از شست یار میگذرد
هوش مصنوعی: هزار پرنده آسمانی از دل به پرواز درمیآیند، به خاطر شوق تیر عشقی که از انگشت معشوق عبور میکند.
اگرچه گرد برانگیخت دردش از جانم
هنوز بر دلش از من غبار میگذرد
هوش مصنوعی: هرچند که درد او از جانم برمیخیزد، اما هنوز بر دل او از من یادهایی باقی مانده است.
شد آشنا و به صد عشوهام به خویش کشید
کنون چه بد که چو بیگانهوار میگذرد
هوش مصنوعی: او به من نزدیک شد و با محبت رفتار کرد، اما اکنون به طوری با من رفتار میکند که انگار غریبه است.
به جرم آنکه شبی آستان او بوسید
حسین از در او شرمسار میگذرد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه حسین یک شب به احترام آستان او پیشانیاش را بوسید، اکنون با شرمندگی از در او عبور میکند.

حسین خوارزمی