گنجور

شمارهٔ ۴۹

گر در هلاک من بود الحق رضای دوست
بادم هزار جان گرامی فدای دوست
آن دولت از کجا که شوم خاک درگهش
من خاک آن کسم که شود خاکپای دوست
جبریل وار یکقدم ار پیشتر نهم
جانم بسوزد از سبحات لقای دوست
کبر و ریا گذار که کس با غرور نفس
محرم نگشت در حرم کبریای دوست
بیگانگی گزیده ام از عقل خویشتن
تا گشته است جان و دلم آشنای دوست
بستم در سراچه دل را بروی غیر
زیرا مقام عامه نشاید سرای دوست
گر میکشد مرا بجفا هیچ باک نیست
گر بی دلی بمرد ببادا بقای دوست
در پیش هر که عاشق صادق بود خوشست
جور و جفای یار چو مهر و وفای دوست
گر میکشد حسین جفا بس غریب نیست
آری کشد غریب ستمکش جفای دوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر در هلاک من بود الحق رضای دوست
بادم هزار جان گرامی فدای دوست
هوش مصنوعی: اگر مرگ من در رضایت دوست باشد، من با کمال میل حاضر هستم که جان‌های گرانبهای خودم را فدای او کنم.
آن دولت از کجا که شوم خاک درگهش
من خاک آن کسم که شود خاکپای دوست
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و آرزو اشاره دارد. گویا شاعر می‌گوید که از کجا می‌توان به مقام و منزلت محبوب دست یافت، در حالی که او تنها به خاک پای دوست امید دارد و خود را در سایه‌ی آن دوست می‌بیند. به نوعی، او خود را به خاک تبدیل می‌کند تا به محبوب نزدیک‌تر شود.
جبریل وار یکقدم ار پیشتر نهم
جانم بسوزد از سبحات لقای دوست
هوش مصنوعی: اگر بتوانم یک قدم جلوتر از جبریل فرشته بیفتم، جانم در شوق دیدار دوست می‌سوزد.
کبر و ریا گذار که کس با غرور نفس
محرم نگشت در حرم کبریای دوست
هوش مصنوعی: غرور و تظاهری را کنار بگذار، زیرا هیچ‌کس با خودخواهی و تکبر وارد حریم پاک و بزرگ دوستی نمی‌شود.
بیگانگی گزیده ام از عقل خویشتن
تا گشته است جان و دلم آشنای دوست
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی و عشق، از خرد و عقل خود فاصله گرفته‌ام تا جان و قلبم با دوست آشنا شود.
بستم در سراچه دل را بروی غیر
زیرا مقام عامه نشاید سرای دوست
هوش مصنوعی: من در دل خود را به روی دیگران بستم، چون خانه دوست برای جمعیت عادی مناسب نیست.
گر میکشد مرا بجفا هیچ باک نیست
گر بی دلی بمرد ببادا بقای دوست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر بدی‌هایم مرا بکشد، برایم مهم نیست. اگر به خاطر بی‌دل بودن بمی‌روم، دوستیم باقی نمی‌ماند.
در پیش هر که عاشق صادق بود خوشست
جور و جفای یار چو مهر و وفای دوست
هوش مصنوعی: برای هر عاشق راستینی، تحمل سختی‌ها و بی‌مهری‌های معشوق خوشایند است، چون همواره عشق و وفاداری دوست، ارزشمندتر از این مشکلات است.
گر میکشد حسین جفا بس غریب نیست
آری کشد غریب ستمکش جفای دوست
هوش مصنوعی: اگر حسین مورد ظلم قرار بگیرد، تعجبی ندارد، چون آدم غریب همواره در معرض سختی و بی‌مهری قرار دارد. بله، غریب حتی از محبوب خود نیز درد و رنج می‌کشد.