گنجور

شمارهٔ ۲۱۵

ساقی بیار جامی زان باده شبانه
عشاق را نوا ده مطرب بیک ترانه
گفتا نیارمت می تا تو بها نیاری
آن می بها ندارد جانا مکن بهانه
تا طایران قدسی گردند صید عشقت
از خط و خال خوبان آورده دام و دانه
ای نازنین عالم میکش نیاز ما را
کاندر ره تو مردن عمریست جاودانه
این عشق شورانگیز چون آشنا کند عقل
بی آشنا شوی تو در بحر بیکرانه
ای از زمان منزه ای از زمین مبرا
هم فتنه زمینی هم آفت زمانه
گر لب بر آستینت نتوان نهاد باری
اینم نه بس که یابم باری بر آستانه
از طره تو موئی تا در کف من آمد
شد شاخ شاخ جانم از دست غم چو شانه
تا کی اسیر دشمن گردد حسین بیدل
داری هوای یاری با این شکسته یا نه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بیار جامی زان باده شبانه
عشاق را نوا ده مطرب بیک ترانه
هوش مصنوعی: ای ساقی، بپیمای جامی از آن شراب شبانه که دل عاشقان را سرمست کند و مطرب نیز با یک آواز، آنها را خوشحال سازد.
گفتا نیارمت می تا تو بها نیاری
آن می بها ندارد جانا مکن بهانه
هوش مصنوعی: او گفت: من برای تو می نخواهم بیاورم، چون تو ارزش آن را نمی‌دانی. این می بی‌ارزش است، پس بی‌خود بهانه‌گیری نکن.
تا طایران قدسی گردند صید عشقت
از خط و خال خوبان آورده دام و دانه
هوش مصنوعی: تا زمانی که پرندگان آسمانی گرفتار عشق تو شوند، شکار عشق تو را با ویژگی‌های زیبا و خارق‌العاده به دام می‌اندازند.
ای نازنین عالم میکش نیاز ما را
کاندر ره تو مردن عمریست جاودانه
هوش مصنوعی: ای عزیز و دلبر، به ما محبت کن و نیاز ما را برآورده ساز، زیرا در راه تو مردن، برای ما فرصتی جاودانه و ارزشمند است.
این عشق شورانگیز چون آشنا کند عقل
بی آشنا شوی تو در بحر بیکرانه
هوش مصنوعی: این عشق شگفت‌انگیز، تو را به گونه‌ای آشنا می‌کند که عقل و تفکر عادی‌ات کنار می‌رود و در دنیای بی‌نهایت و عمیق احساسات غرق می‌شوی.
ای از زمان منزه ای از زمین مبرا
هم فتنه زمینی هم آفت زمانه
هوش مصنوعی: ای کسی که از زمان و زمین پاک و منزه هستی، هم از فتنه‌های دنیوی و هم از آفات زمانی در امان هستی.
گر لب بر آستینت نتوان نهاد باری
اینم نه بس که یابم باری بر آستانه
هوش مصنوعی: اگر نتوانم لب به آستین تو بگذارم، این هم نه کافی است که در آستانه تو باشم.
از طره تو موئی تا در کف من آمد
شد شاخ شاخ جانم از دست غم چو شانه
هوش مصنوعی: موی تو که به دست من افتاده، باعث شده جانم مثل شاخ‌وشانه‌ای از غم پر شود.
تا کی اسیر دشمن گردد حسین بیدل
داری هوای یاری با این شکسته یا نه
هوش مصنوعی: چقدر دیگر حسین بیدل باید تحت فشار دشمن باشد؟ آیا با این حال هنوز منتظر یاری و کمک هستی یا نه؟