شمارهٔ ۱۸۰
در ره عشق تو با درد و الم ساخته ایم
سینه سوخته را مجمر غم ساخته ایم
ما دل آشفته لطف و کرم دوست نه ایم
عاشقانیم که با جور و ستم ساخته ایم
چشم ما لایق دیدار تو زانست که ما
سرمه دیده از آن خاک قدم ساخته ایم
بتمنای میان تو گذشته ز وجود
وز خیال دهنت برگ عدم ساخته ایم
قدم از دایره حکم تو بیرون ننهیم
زانکه عمریست که با حکم قدم ساخته ایم
شمع و من در شب هجران تو از آتش دل
تا سحر سوخته و هر دو بهم ساخته ایم
چون کریمی و سئوال از تو خلاف ادب ست
چاره خویش حوالت بکرم ساخته ایم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در ره عشق تو با درد و الم ساخته ایم
سینه سوخته را مجمر غم ساخته ایم
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، با درد و رنج کنار آمدهایم، و دل سوختهمان را به بستر غم تبدیل کردهایم.
ما دل آشفته لطف و کرم دوست نه ایم
عاشقانیم که با جور و ستم ساخته ایم
هوش مصنوعی: ما به خاطر محبت و مهربانی دوست دلمان آشفته است، ما عاشقانی هستیم که با وجود ظلم و ستم، تحمل کردهایم و ادامه دادهایم.
چشم ما لایق دیدار تو زانست که ما
سرمه دیده از آن خاک قدم ساخته ایم
هوش مصنوعی: چشم ما برای دیدن تو شایسته است، زیرا ما با خاک قدمهای تو سرمه چشمهایمان را درست کردهایم.
بتمنای میان تو گذشته ز وجود
وز خیال دهنت برگ عدم ساخته ایم
هوش مصنوعی: در آرزوی تو، وجود و خیال تو را از بین برده و تنها چیزی که از آن باقی مانده، خالی است.
قدم از دایره حکم تو بیرون ننهیم
زانکه عمریست که با حکم قدم ساخته ایم
هوش مصنوعی: ما هرگز از مقررات و دستورات تو خارج نخواهیم شد، زیرا مدتی طولانی است که با این دستورات زندگی کردهایم و به آنها عادت کردهایم.
شمع و من در شب هجران تو از آتش دل
تا سحر سوخته و هر دو بهم ساخته ایم
هوش مصنوعی: شمع و من در شب جدایی تو تا صبح بر اثر آتش دلمان سوخته و هر دو در سختی و رنج مشترکی هستیم.
چون کریمی و سئوال از تو خلاف ادب ست
چاره خویش حوالت بکرم ساخته ایم
هوش مصنوعی: چون تو فردی كريم و بزرگمنش هستی، پرسیدن درباره تو ناپسند است. برای همین، به بزرگمنشیات به عنوان راه حلی برای مشکل خودم اشاره کردهایم.