شمارهٔ ۸۲
هر که او عاشق جمال بود
شاهدش خود گواه حال بود
گر بود پاکباز شاهد نیز
پاک و روشنتر از زلال بود
حال اگر برخلاف این باشد
دوستی هر دو را وبال بود
چشم خود را به آب شرم بشوی
تا که شایسته جمال بود
حیف باشد که دیده بیآب
تشنه مشرب وصال بود
هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر
همه خاکستر و زگال بود
زر صافی نهاد را ز آتش
سرخرویی با کمال بود
وان که او مرد حال شد چو همام
فارغ از بند قیل و قال بود
هست امیدم که بهرهای ز وصال
یابد و فارغ از خیال بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که او عاشق جمال بود
شاهدش خود گواه حال بود
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق زیبایی باشد، خود آن زیبایی گواه حال و وضعیت او خواهد بود.
گر بود پاکباز شاهد نیز
پاک و روشنتر از زلال بود
هوش مصنوعی: اگر معشوقی آزاده و پاکدامن باشد، زیبایی و نورانیت او از زلال آب هم بیشتر و روشنتر خواهد بود.
حال اگر برخلاف این باشد
دوستی هر دو را وبال بود
هوش مصنوعی: اگر اوضاع به گونهای باشد که دوستی به سمت منفی برود، این دوستی برای هر دو نفر مشکلساز خواهد شد.
چشم خود را به آب شرم بشوی
تا که شایسته جمال بود
هوش مصنوعی: فرد باید چشم خود را با آب شرم شستشو دهد تا بتواند به زیبایی و ظرافت دست یابد.
حیف باشد که دیده بیآب
تشنه مشرب وصال بود
هوش مصنوعی: دیدهای که تشنهی دیدار محبوب است، نباید بینصیب و بدون آبی بماند.
هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر
همه خاکستر و زگال بود
هوش مصنوعی: وقتی چوبها در آتش سرخ میشوند، در نهایت همهچیز به خاکستر و دوده تبدیل میشود.
زر صافی نهاد را ز آتش
سرخرویی با کمال بود
هوش مصنوعی: زر خالص، مانند آتشی سرخچهره، نتیجهای کامل و بینقص از تلاش و سختیهاست.
وان که او مرد حال شد چو همام
فارغ از بند قیل و قال بود
هوش مصنوعی: کسی که به حال و هوای خود رسیده، مانند همامی است که از همهی قید و بندها و حرفهای بیمعنا رها شده و آزاد است.
هست امیدم که بهرهای ز وصال
یابد و فارغ از خیال بود
هوش مصنوعی: امیدوارم که از وصل محبوب بهرهمند شوم و از دغدغهها و خیالات رها باشم.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۴ از «پاک و روشنتر از زلال بود» به «پاک و روشنتر از زلال بود»
تغییر مصرع ۹ از «حیف باشد که دیده بی آب» به «حیف باشد که دیده بیآب»
تغییر مصرع ۱۱ از «هیمه زاتش چو سرخ شد آخر» به «هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر»
تغییر مصرع ۱۴ از «سرخ رویی با کمال بود» به «سرخرویی با کمال بود»
تغییر مصرع ۱۵ از «وان که اومرد حال شد چوهمام» به «وان که او مرد حال شد چو همام»
تغییر مصرع ۱۷ از «هست امیدم که بهره یی ز وصال» به «هست امیدم که بهرهای ز وصال»