اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی شمایل موزون و قد دلبندش
که هر که دید رخش گشت آرزومندش
هوش مصنوعی: چقدر زیبا و دلنشین است قامت و شخصیت محبوبش، که هر کسی که چهرهاش را ببیند، آرزویش را در دل میپروراند.
گر او در آینه و آب ننگرد زین پس
کسی نشان ندهد در زمانه مانندش
هوش مصنوعی: اگر او به آیینه و آب نگاه نکند، از این پس هیچکس در دنیا مانند او را به نمایش نخواهد گذاشت.
در آن نفس که لبش در حدیث میآید
روان همیشود آب حیات از قندش
هوش مصنوعی: در لحظهای که سخن او به زبان میآید، چنان گویی آب حیات از شیرینی کلماتی که بیان میکند، روان میشود.
چو باغبان به قدش بنگرید هر سروی
که دید بر لب جویی ز بیخ برکندش
هوش مصنوعی: باغبان وقتی هر درختی را که به قد خودش میبیند، در کنار جوی آب، از ریشه میکند.
تو آن سعادت بند قباش میبینی
که هست با قد او سال و ماه پیوندش
هوش مصنوعی: تو خوشبختی و زیبایی را در دلبندت میبینی که قد و قامتش با مدت زمان سال و ماه در ارتباط است.
به خون لعل چنان تشنهام که نتوان گفت
ز رشک آن که زند دست در کمربندش
هوش مصنوعی: به قدری به عشق و زیبایی معشوق وابستهام که حتی نمیتوان توصیف کرد که چقدر حسادت میکنم به کسی که توانسته دستانش را به دور کمر او بپیچد.
دریغ دیده مسکین من که چشم حسود
ز روز وصل به شبهای دوری افکندش
هوش مصنوعی: متاسفانه، این انسان بیچاره که از حسد دیگران رنج میبرد، در روزی که به معشوقش نزدیک شده، به خاطر حسادت چشماش بر شبهای جدایی سایه افکنده است.
کنون که چشم من از روی دوست دور افتاد
مگر به ماه کنم گاه گاه خرسندش
هوش مصنوعی: اکنون که چشمم از دیدار دوست دور مانده، گاهی به ماه نگاه میکنم تا دلخوش شوم.
وگر همام نگیرد قرار پس تدبیر
بود مطالعه طلعت خداوندش
هوش مصنوعی: اگر همام (طبیعت) آرام نگیرد، پس باید با تدبیر و اندیشه به چهره الهیاش توجه کنیم.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۵ از «در ان نفس که لبش در حدیث می آید» به «در آن نفس که لبش در حدیث میآید»
تغییر مصرع ۶ از «روان همی شود آب حیات از قندش» به «روان همیشود آب حیات از قندش»
تغییر مصرع ۷ از «چو باغبان به قدش بنگرید هرسروی» به «چو باغبان به قدش بنگرید هر سروی»
تغییر مصرع ۸ از «که دید بر لب جویی ز بیخ بر کندش» به «که دید بر لب جویی ز بیخ برکندش»
تغییر مصرع ۹ از «تو آن سعادت بند قباش می بینی» به «تو آن سعادت بند قباش میبینی»
تغییر مصرع ۱۱ از «به خون لعل چنان تشنهام که نتوان گفت» به «به خون لعل چنان تشنهام که نتوان گفت»
تغییر مصرع ۱۲ از «زرشک آن که زند دست در کمر بندش» به «ز رشک آن که زند دست در کمربندش»
تغییر مصرع ۱۴ از «از روز وصل به شب های دوری افکندش» به «ز روز وصل به شبهای دوری افکندش»