گروهی از مشایخ خواندن قرآن به الحان و شنیدن قصاید و اشعار را؛ چنانکه حروف از حد آن تجاوز کرده است کراهیت داشتهاند و خود پرهیز کرده و اندر آن غُلُو نموده و ایشان چند گروهاند و هر یکی را اندر آن علتی دیگر است.
گروهی از آن آناناند که اندر تحریم آن روایات یافتهاند و اندر آن مُتابع سَلَفِ صالح شده و بدیشان تقلید کرده؛ چنانکه زجر کردن پیغمبر علیه السّلام مر شیرین را، کنیزک حسان بن ثابت، از غنا کردن و دِرّه زدن عمر رضی اللّه عنه مر آن صحابی را که می غنا کرد و انکار کردن علی بر معاویه که کنیزکان مغنیه داشت و منع کردن وی مر حسن را رضی اللّه عنه از نظارهٔ آن زن حبشه که می غنا کرد و گفتی که او قرین شیطان است؛ و مانند این.
و نیز گویند که دلیل بزرگترین ما بر کراهیت داشت غنا اجماع امت است اندر زمانهٔ ما و پیش از ما بر آن که آن کراهیت است تا آن که گروهی حرام مطلق دارند.
و اندر این معنی از ابوالحارث روایت کنند که گفت: من اندر سماع کردن بجد بودم. شبی یکی به صومعهٔ من آمد و گفت: «جمعی از طالبان درگاه خداوند تعالی مجتمعاند و حضور شما را منتظر، اگر فضل کنید و رنجه شوید.» گفت: بیرون آمدم و بر اثر وی میرفتم بسی برنیامد که به گروهی رسیدم که حلقه زده بودند و پیری میان ایشان نشسته. مرا کرامتی کردند فوق الغایه، و آن پیر گفت: «اگر فرمایی تا بیتی برخوانند؟» من اجابت کردم. دو کس به الحان خوش ابیات خواندن گرفتند ابیاتی که شعرا در فراق گفته بودند و ایشان جمله برخاستند به تواجد و زعقههای خوش میزدند و اشارتهای لطیف میکردند و من به تعجب حال ایشان مانده بودم و خوشی وقتشان تا صبح نزدیک آمد. آنگاه آن پیر مرا گفت: «ایها الشیخ، هیچ نپرسی مرا که تو کیستی و این قوم کیاناند؟» گفتم: «حشمت تو مرا می از سؤال بازدارد.» وی گفت لعنة اللّه ابلیس است و آن جمله فرزندان وی و اندر این نشستن و غنا کردن مرا دو فایده باشد: یکی آن که مصیبت فراق و ایام دولت خود دارم ودیگر آن که پارسا مردان را از راه ببرم و اندر غلط افکنم.
ابوالحارث گوید: از آنگاه ارادت سماع از دلم نفی شد و من از آن غبن عظیم تشویر زده گشتم.
و من که علی بن عثمان الجلابیام از شیخ ابوالعباس شقانی رحمه اللّه شنیدم که گفت: روزی در مجمعی بودم که گروهی سماع میکردند دیوان دیدم برهنه اندر میان ایشان پای بازی میکردند و من به تعجب حال ایشان مانده بودم که در میدمیدند و ایشان بدان گرمتر میشدند.
و گروهی دیگرند که از خوف و خطر مریدان که تا اندر بلا و بطالت نیفتند و بدیشان تقلید نکنند و از سر توبه با سرِ معصیت باز نیایند و هوی اندر ایشان قوّت نگیرد وهوس مر عزیمت صلاح ایشان را فسخ نکند که معرض بلا و مایهٔ فتنه است، سماع نکردند و اندر میان ایشان ننشستند.
و از جنید رضی اللّه عنه میآید که: جُریری را گفت، اندر حال ابتدای توبهٔ وی که: «اگر سلامت دین خواهی و رعایت توبه کنی، اندر سماع صوفیان که کنند منگر و مشو و خود را اهل آن مدان تا جوانی و چون پیر شدی مردمان را بزهکار مکن.»
گروهی دیگر گفتند که: اهل سماع بر دو فرقتاند: یکی لاهی و دیگر الهی. لاهی در عین فتنه باشد و از آن نترسد و الهی به ریاضات و مجاهدات و به انقطاع دل از مخلوقات و اعراض سر از مکونات فتنه از خود دور کرده باشد و از آن ایمن شده چون ما نه از این گروه باشیم نه از آن، ترک آن ما را بهتر و مشغول شدن به چیزی که موافق وقت ماست اولیتر.
و گروهی دیگر گفتند: چون عوام را اندر سماع فتنه است و از شنیدن ما اعتقاد مردمان می مشوش شود واز درجت ما اندر محجوباند و به ما می بزهکار شوند، پس بر عامه می شفقت کنیم و مر خاص را نصیحت کنیم و بر وقت غیرت، دست از آن بداریم و این طریقی پسندیده است.
و گروهی گفتند که: پیغمبر علیه السّلام گفت: «مِنْ حُسْنِ إسْلامِ الْمَرْءِ ترکهُ مالایَعْنیه.» دست از چیزی بداریم که از آن گزیرد. آنچه به ما لایعنی مشغول شوند تضییع وقت باشد ووقت دوستان با دوستان عزیز باشد، ضایع نباید کرد.
و گروهی دیگر گفتند از خواص که: سماع خبر است و لذت آن یافت مراد و این کار کودکان باشد؛ که اندر عیان خبر را چه مقدار باشد؟ پس کار، مشاهدت دارد.
این است احکام سماع که یاد کردم بر وجه اختصار. کنون اندر وجد و وجود و تواجد بابی بیارم و مرتب گردانم، ان شاء اللّه العزیز وحده.
اطلاعات
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گروهی از مشایخ خواندن قرآن به الحان و شنیدن قصاید و اشعار را؛ چنانکه حروف از حد آن تجاوز کرده است کراهیت داشتهاند و خود پرهیز کرده و اندر آن غُلُو نموده و ایشان چند گروهاند و هر یکی را اندر آن علتی دیگر است.
هوش مصنوعی: برخی از دانشمندان و مشایخ، خواندن قرآن به سبکهای خاص و شنیدن شعر و قصیده را ناپسند میدانستهاند و از آن دوری کردهاند. آنها به دلیل دلایل مختلفی این کار را خیالی و غلوآمیز میدانستند و هر یک از این گروهها دلیلی متفاوت برای این نگرش داشتهاند.
گروهی از آن آناناند که اندر تحریم آن روایات یافتهاند و اندر آن مُتابع سَلَفِ صالح شده و بدیشان تقلید کرده؛ چنانکه زجر کردن پیغمبر علیه السّلام مر شیرین را، کنیزک حسان بن ثابت، از غنا کردن و دِرّه زدن عمر رضی اللّه عنه مر آن صحابی را که می غنا کرد و انکار کردن علی بر معاویه که کنیزکان مغنیه داشت و منع کردن وی مر حسن را رضی اللّه عنه از نظارهٔ آن زن حبشه که می غنا کرد و گفتی که او قرین شیطان است؛ و مانند این.
هوش مصنوعی: گروهی از مردم هستند که در مورد تحریم برخی روایات به تحقیق پرداختهاند و به پیروی از سلف صالح روی آورده و از آنان تقلید کردهاند؛ مانند زمانی که پیامبر اسلام (ص) از آواز خواندن کنیز حسان بن ثابت جلوگیری کرد، یا وقتی که عمر (رضی الله عنه) یکی از صحابیها را که آواز میخواند، reprimand کرد، یا زمانی که علی (رضی الله عنه) معاویه را به دلیل داشتن کنیزکان آوازخوان نکوهش کرد و همچنین هنگامی که از حسن (رضی الله عنه) خواست که به صدای آن زن حبشه که آواز میخواند، توجه نکند و گفت که او مانند همزاد شیطان است و موارد مشابه دیگر.
و نیز گویند که دلیل بزرگترین ما بر کراهیت داشت غنا اجماع امت است اندر زمانهٔ ما و پیش از ما بر آن که آن کراهیت است تا آن که گروهی حرام مطلق دارند.
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که دلیل اصلی بر ناپسند بودن موسیقی، توافق عمومی مسلمانان در دورههای مختلف، از جمله زمان ما و زمانهای گذشته، بر این نکته است که این ناپسندیدگی ادامه دارد تا جایی که برخی آن را بهطور کامل حرام میدانند.
و اندر این معنی از ابوالحارث روایت کنند که گفت: من اندر سماع کردن بجد بودم. شبی یکی به صومعهٔ من آمد و گفت: «جمعی از طالبان درگاه خداوند تعالی مجتمعاند و حضور شما را منتظر، اگر فضل کنید و رنجه شوید.» گفت: بیرون آمدم و بر اثر وی میرفتم بسی برنیامد که به گروهی رسیدم که حلقه زده بودند و پیری میان ایشان نشسته. مرا کرامتی کردند فوق الغایه، و آن پیر گفت: «اگر فرمایی تا بیتی برخوانند؟» من اجابت کردم. دو کس به الحان خوش ابیات خواندن گرفتند ابیاتی که شعرا در فراق گفته بودند و ایشان جمله برخاستند به تواجد و زعقههای خوش میزدند و اشارتهای لطیف میکردند و من به تعجب حال ایشان مانده بودم و خوشی وقتشان تا صبح نزدیک آمد. آنگاه آن پیر مرا گفت: «ایها الشیخ، هیچ نپرسی مرا که تو کیستی و این قوم کیاناند؟» گفتم: «حشمت تو مرا می از سؤال بازدارد.» وی گفت لعنة اللّه ابلیس است و آن جمله فرزندان وی و اندر این نشستن و غنا کردن مرا دو فایده باشد: یکی آن که مصیبت فراق و ایام دولت خود دارم ودیگر آن که پارسا مردان را از راه ببرم و اندر غلط افکنم.
هوش مصنوعی: ابوالحارث نقل میکند که در حال گوش دادن به سخنان دیگران بودم. شبی فردی به صومعهام آمد و گفت: «جمعی از جویندگان خداوند در انتظار شما هستند، اگر زحمت بکشید و به میان آنان بیایید.» من از او پیروی کردم و به گروهی رسیدم که دور یکدیگر حلقه زده بودند و پیرمردی در میان آنها نشسته بود. مرا به فراوانی شگفتانگیزی مورد توجه قرار دادند و آن پیر گفت: «آیا مایلید که شعر بگویند؟» من موافقت کردم. دو نفر با صدای زیبا شعری درباره جدایی خواندند و همه آنها شروع به شور و شوق کرده و حالتهای لطیفی را نشان میدادند و من از حالتی که داشتند متعجب ماندم. شادی آنها تا نزدیک صبح ادامه داشت. سپس آن پیر به من گفت: «ای شیخ، آیا نمیپرسی که تو کیستی و این افراد چه کسانی هستند؟» گفتم: «احترام شما مانع من از پرسش میشود.» او پاسخ داد که: «لعنت خدا بر ابلیس و این افراد همگی فرزندان او هستند، و در این نشستن و آواز خواندن من دو هدف دارم: یکی اینکه غم جدایی و روزهای خوش را تحمل کنم و دیگر اینکه مردان پارسا را از راه خود منحرف کرده و در گمراهی بیندازم.»
ابوالحارث گوید: از آنگاه ارادت سماع از دلم نفی شد و من از آن غبن عظیم تشویر زده گشتم.
هوش مصنوعی: ابوالحارث میگوید: از آن moment که عشق به شنیدن موسیقی از دلم رفت، به شدت از آن ضرر بزرگی که کردم پشیمان شدم.
و من که علی بن عثمان الجلابیام از شیخ ابوالعباس شقانی رحمه اللّه شنیدم که گفت: روزی در مجمعی بودم که گروهی سماع میکردند دیوان دیدم برهنه اندر میان ایشان پای بازی میکردند و من به تعجب حال ایشان مانده بودم که در میدمیدند و ایشان بدان گرمتر میشدند.
هوش مصنوعی: من علی بن عثمان الجلابی هستم و از شیخ ابوالعباس شقانی رحمتاللهعلیه شنیدم که روزی در جمعی بودم که عدهای در حال سماع بودند. در آنجا دیدم که زنی برهنه در وسط جمع، پایکوبی میکرد و من از دیدن حال آنها تعجبزده شده بودم، چرا که آنها با دمیدن در آن فضا، بیشتر سرگرم میشدند.
و گروهی دیگرند که از خوف و خطر مریدان که تا اندر بلا و بطالت نیفتند و بدیشان تقلید نکنند و از سر توبه با سرِ معصیت باز نیایند و هوی اندر ایشان قوّت نگیرد وهوس مر عزیمت صلاح ایشان را فسخ نکند که معرض بلا و مایهٔ فتنه است، سماع نکردند و اندر میان ایشان ننشستند.
هوش مصنوعی: گروهی دیگر وجود دارند که به دلیل ترس از خطرات، از نشستن با مریدان خودداری میکنند تا مبادا در مسائل مشکل و بیمعنا گرفتار شوند. این افراد نگرانند که مبادا تقلید کسی شوند و از سر توبه به گناه بازگردند. آنها همچنین خواهان این هستند که تمایلات دنیوی در دلشان قوت نگیرد و خواستههای نفسانی باعث لغزش و انحرافشان نشود؛ به همین دلیل، به مجالس سماع (موسیقی و رقص) نمیروند و در میان مریدان نمینشینند.
و از جنید رضی اللّه عنه میآید که: جُریری را گفت، اندر حال ابتدای توبهٔ وی که: «اگر سلامت دین خواهی و رعایت توبه کنی، اندر سماع صوفیان که کنند منگر و مشو و خود را اهل آن مدان تا جوانی و چون پیر شدی مردمان را بزهکار مکن.»
هوش مصنوعی: جنید رضیالله عنه به جُریری گفت که اگر میخواهی دینت سالم بماند و به توبهات پایبند باشی، در برخورد با سخنان صوفیان محتاط باش و خودت را جزو اهل آن ندان. این کار را تا وقتی جوان هستی انجام بده و وقتی که پیر شدی، مردم را به گناه متهم نکن.
گروهی دیگر گفتند که: اهل سماع بر دو فرقتاند: یکی لاهی و دیگر الهی. لاهی در عین فتنه باشد و از آن نترسد و الهی به ریاضات و مجاهدات و به انقطاع دل از مخلوقات و اعراض سر از مکونات فتنه از خود دور کرده باشد و از آن ایمن شده چون ما نه از این گروه باشیم نه از آن، ترک آن ما را بهتر و مشغول شدن به چیزی که موافق وقت ماست اولیتر.
هوش مصنوعی: گروهی دیگر اظهار کردند که کسانی که به شنیدن موسیقی و نغمهها میپردازند، به دو دسته تقسیم میشوند: یکی گروهی که در حال فتنه و هیجان هستند و از آن واهمهای ندارند، و دسته دیگر آنهایی که با تقوا و زحمت، دل خود را از مخلوقات جدا کرده و از افت و فتن دوری میجویند و به آرامش رسیدهاند. با این حال، ما نه شامل این گروه هستیم و نه آن گروه، بنابراین بهتر است از این کار دوری کنیم و به مسائلی که بیشتر با زمان ما سازگار است، مشغول شویم.
و گروهی دیگر گفتند: چون عوام را اندر سماع فتنه است و از شنیدن ما اعتقاد مردمان می مشوش شود واز درجت ما اندر محجوباند و به ما می بزهکار شوند، پس بر عامه می شفقت کنیم و مر خاص را نصیحت کنیم و بر وقت غیرت، دست از آن بداریم و این طریقی پسندیده است.
هوش مصنوعی: برخی دیگر معتقدند که چون مردم عادی تحت تأثیر فتنهها قرار دارند و با شنیدن ما ممکن است باورهایشان مختل شود و از مقام ما چیزهایی ندانند و به ما بیاحترامی کنند، پس ما باید نسبت به آنها رحم کنیم و فقط به افراد خاصتر نصیحت کنیم و در زمانهای حساس از این کار پرهیز کنیم. این رویکرد، از نظر آنها پسندیده است.
و گروهی گفتند که: پیغمبر علیه السّلام گفت: «مِنْ حُسْنِ إسْلامِ الْمَرْءِ ترکهُ مالایَعْنیه.» دست از چیزی بداریم که از آن گزیرد. آنچه به ما لایعنی مشغول شوند تضییع وقت باشد ووقت دوستان با دوستان عزیز باشد، ضایع نباید کرد.
هوش مصنوعی: گروهی گفتهاند که پیامبر (ص) فرمودهاند: «از ویژگیهای خوب اسلام فرد این است که از چیزهایی که به او مربوط نیست دوری کند.» بنابراین، باید از چیزهایی که برای ما مهم نیستند فاصله بگیریم. هر چیزی که ما را به حاشیه میکشاند و وقتمان را هدر میدهد، بیفایده است و وقتگذارانی که با دوستان خود داریم باید ارزشمند و استفاده شده باشند.
و گروهی دیگر گفتند از خواص که: سماع خبر است و لذت آن یافت مراد و این کار کودکان باشد؛ که اندر عیان خبر را چه مقدار باشد؟ پس کار، مشاهدت دارد.
هوش مصنوعی: برخی دیگر اعتقاد دارند که سماع، طریقی برای دریافت خبر و لذت از آن است و این فعالیت به کودکان مربوط میشود؛ زیرا در واقعیت، چه مقدار خبری وجود دارد؟ بنابراین، این کار نیاز به مشاهده دارد.
این است احکام سماع که یاد کردم بر وجه اختصار. کنون اندر وجد و وجود و تواجد بابی بیارم و مرتب گردانم، ان شاء اللّه العزیز وحده.
هوش مصنوعی: این احکام سماع را به صورت مختصر بیان کردم. اکنون میخواهم درباره وجد، وجود و تواجد نیز صحبت کنم و آن را به نظم درآورم، ان شاء الله.