اولیتر مسموعات مر دل را به فواید و سرّ را به زواید و گوش را به لذات کلام ایزد عزاسمه است، و مأمورند همه مؤمنان و مکلف همه کافران از آدمی و پری به شنیدن کلام باری تعالی. و از معجزات قرآن یکی آن است که طبع از شنیدن و خواندن آن نَفور نگردد؛ از آنچه اندر آن رقتی عظیم است؛ تا حدی که کفار قریش به شبها بیامدندی اندر نهان، و پیغمبر علیه السّلام اندر نماز بودی ایشان میشنیدندی آنچه وی میخواندی و تعجب مینمودندی؛ چون نضر بن الحارث که افصح ایشان بود و عتبة بن ربیعه که به بلاغت می سحر نمود و بوجهل هشام که به خطب می براهین نظم داد و مانند ایشان؛ تا حدی که پیغامبر صلّی اللّه علیه و سلم شبی سورتی میخواند عتبه از هوش بشد با بوجهل گفت: «مرا معلوم گشت که این نه سخن مخلوقان است.»
و خداوند تعالی پریان را بفرستاد تا فوج فوج بیامدند و سخن خدای تعالی از پیغامبر علیه السّلام میشنیدند؛ لقوله تعالی: «فقالوا انّا سَمِعنا قُراناً عجباً (۱/الجنّ).» آنگاه ما را خبر داد از قول پریان که این قرآن راهنمای است مر دل بیمار را به طریق صواب، عزّ من قائلٍ: «یَهْدی إلَی الرّشدِ فامَنّا به ولَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أحداً (۲/الجنّ).»
پس پند آن نیکوتر است از همه پندها و لفظش موجزتر از همه لفظها و امرش لطیفتر از همه امرها و نهیش زاجرتر از همه نهیها و وعدش دلربایتر از همه وعدهاووعیدش جانگدازتر از همه وعیدها و قصههاش مشبعتر از همه قصهها و امثالش فصیحتر از همه مثلها. هزار دل را سماع آن صید کرده است و هزار جان را لطایف آن به غارت داده، عزیزان دنیا را ذلیل کند و ذلیلان دنیا عزیز کند.
عمر بن الخطاب رضی اللّه عنه بشنید که خواهر و دامادش مسلمان شدند. قصد ایشان کرد با شمشیر آخته، و مر قتل ایشان را ساخته و دل از مهر ایشان بپرداخته؛ تا حق تعالی لشکری از لطف اندر زوایای سورهٔ طه به کمین نشاند؛ تا به در سرای آمد و خواهرش میخواند: «طه، ما أنزلْنا علَیک القُرْانَ لِتَشْقی الّا تذکرةً لِمَنْ یَخْشی (۱، ۲، ۳/طه).» جانش صید دقایق آن شد و دلش بستهٔ لطف آن گشت. طریق صلح جست و جامهٔ جنگ برکشید و از مخالفت به موافقت آمد.
و معروف است که: چون پیش رسول علیه السّلام برخواندند: «إنَّ لدَیْنا أَنکالاً وجَحیماً و طَعاماً ذا غُصَّةٍ و عَذاباً الیماً (۱۲ و ۱۳/ المزّمّل)»، وی بیهوش بیفتاد.
و گویند: مردی پیش عمر برخواند، رضی اللّه عنه: «إنَّ عَذابَ ربِّک لَواقعٌ (۷/الطّور)»، وی نعرهای بزد و بیهوش بیفتاد. برداشتند وی را و به خانه بردند تا یک ماه پیوسته بیمار بود، از وَجَل و ترس خداوند، عزّ و جلّ.
و گویند: مردی پیش عبداللّه بن حنظله برخواند: «لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ و مِنْ فَوْقِهِم غَواشٍ (۴۱/الأعراف).» گریستن بر وی افتاد تا جایی که گویند پنداشتند که جان از وی جدا شد. آنگاه بر پای خاست گفتند: «بنشین، ای استاد.» گفت: «هیبت این آیت از نشستن مرا می باز دارد.»
و گویند: پیش جنید رضی اللّه عنه برخواندند: «لِمَ تقولون مالاتَفْعَلُونَ (۲/الصّف).» وی گفت: «بارخدایا، إنْ قُلنا قُلْنا بِکَ و اِنْ فَعَلْنا فَعَلْنا بتوفیقِکَ فأیْنَ القولُ و الفعلُ؟»
و از شبلی رضی اللّه عنه میآید که: پیش وی برخواندند: «و اذْکُرْ رَبَّکَ إذا نَسیتَ (۲۴/الکهف).» وی گفت: «شرط ذکر نسیان است و همه عالم اندر ذکر مانده.» نعرهای بزد و هوش از وی بشد. چون به هوش آمد گفت: «عجب از آن دلی که کلام وی بشنود و برجای بماند و عجب از آن جانی که کلام وی بشنود و برنیاید.»
یکی گوید از مشایخ که: وقتی کلام خدای تعالی میخواندم که: «وَاتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُون فیه إلَی اللّهِ (۲۸/البقره).» هاتفی آواز داد که: «نرمتر خوان؛که چهار تن از پریان از هیبت این آیت بمردهاند.»
و درویشی گفت: «من ده سال است تا قرآن بهجز اندر نماز به قدر جواز نخواندهام و نشنیده.» گفتند: «چرا؟» گفت: «ترس آن را که بر من حجت شود.»
روزی من پیش شیخ ابوالعباس شقانی رضی اللّه عنه اندر آمدم. وی را یافتم که میخواند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوکا لایقدِرُ علی شیءٍ (۷۵/النّحل)»، و میگریست و نعره میزد؛ تا پنداشتم که از دنیا برفت. گفتم: «ایّها الشیخ، این چه حالت است؟» گفت: «یازده سال است تا وردم اینجا رسیده است از اینجای مینتوانم گذشت.»
و از ابوالعباس عطا رضی اللّه عنه پرسیدند که: «شیخ هر روز چند قرآن خواند؟» گفت: «پیش از این در شبانروزی دوختم کردمی، اما اکنون چهار سال است تا هنوز امروز به سورهٔ انفال رسیدهام.»
گویند که: ابوالعباس قصاب قاری را گفت: «برخوان: لاتثریبَ علیکم الیومَ یغفِر اللّهُ لکم و هو أرْحَمُ الرّاحمین (۹۲/یوسف)»، و بازگفت: «برخوان: یا ایّها العزیزُ مَسَّنا و اهلَنا الضّرُّ و جِئنا ببضاعةٍ مُزجاةٌ (۸۸/یوسف)»، و باز گفت: «برخوان: قالوا إنْ یَسْرِقْ فقد سَرَقَ اخٌ له من قبلُ (۷۷/یوسف).» آنگاه گفت: «بارخدایا، من به جفا بیش از برادران یوسفم و تو به کرم بیش از یوسفی. با من آن کنی که او با برادران جافی کرد.»
و با این همه جمله مأمورند همه اهل اسلام از مطیع و عاصی به استماع قرآن؛ لقوله تعالی: «وَإذا قُرِیَ القرانُ فاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا (۲۰۴/الأعراف).» استماع و سکوت فرمود خلق را اندر آن حال که کسی قرآن برخواند.
و نیز گفت: «فَبَشِّرْ عبادِ الّذینَ یَسْتَمِعُون القولَ فَیتَّبِعونَ أحْسَنَه (۱۷، ۱۸/الزّمر)»، بشارت داد آن را که اندر حال استماع متابع احسن آن باشد؛ یعنی به اوامر آن قیام کند و به تعظیم شنود.
و نیز گفت: «الّذینَ إذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهم (۲/الأنفال)»؛ یعنی دلهای مستمعانِ کلامِ حق پر وجل باشد.
و قوله، تعالی: «الّذینَ امَنُوا و تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهم بِذِکْرِ اللّهِ ألا بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ (۲۸/الرعد). آرامش و طمأنینت دلها اندر ذکر خداوند است، تعالی وتقدس.»
و مانند این بسیار است از آیات بر حکم تأکید این.
و باز بر عکس آن بنکوهید مر آن گروهی را که کلام حق تعالی را به حق نشنودند و از گوش به دل راه ندادند:
قوله، تعالی: «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِم وَ عَلی سَمْعِهِم و عَلی أبْصارِهِم غِشاوةٌ (۷/البقره)»، مواضع سمعشان مختوم است.
و قوله، تعالی: «لو کُنّا نسمَعُ أو نَعقِلُ ماکُنّا فی أصحابِ السّعیرِ (۱۰/الملک)، اگر بحق بشنیدیمی و یا به تحقیق بدانستیمی به دوزخ گرفتار نگشتیمی.»
و قوله، تعالی: «وَمِنْهُم مَن یَسْتَمِعُ إلَیْکَ وَجَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِم أکِنَّة أنْ یَفْقَهُوهُ و فی اذانِهِمْ وَقْراً (۲۵/ الأنعام)، و گروهی که از تو بشنوند بر دلشان حجاب باشد یا بر گوششان کری، تا چنان باشد که نشنیده باشند»، لقوله، تعالی: «ولاتکونوا کالّذین قالوا سمِعْنا و هم لایسمَعون (۲۱/الأنفال)»، بر وجه شکایت گفت: چنان مباشید که آن گروهی گفتند: شنیدیم و نشنیدند؛ یعنی نه به دل شنیدند.
و مانند این آیات بسیار است اندر کتاب خدای، تعالی.
و رُویَ عَنْ رسول اللّه، صلی اللّه علیه: «أَنَّهُ قال لابنِ مسعود: إقْرَأْ. فقال: أنا أقرأُ و علیک أُنزِلَ. قالَ رسولُ اللّه، صلی اللّه علیه و سلم: أنا أحِبُّ أن أسْمَعَ مِنْ غیری.»
و این دلیلی واضح است بر آن که مستمع کامل حالتر از قاری بود، که گفت: «من آن دوستتر دارم که بشنوم از غیر خود»؛ از آنچه قاری یا از حال گوید یا از غیر حال و مستمع جز به حال نشنود؛ که اندر نطق نوعی از تکبر بود و اندر استماع نوعی از تواضع.
و نیز گفت، پیغمبر، علیه السّلام: «شَیَّبَتْنی سورةُ هودٍ. شنیدن سورهٔ هود مرا پیر گردانید.» و گویند این از آن بود که اندرآن سوره حاصل است «فاسْتَقِم کما اُمِرْتَ (۱۱۲/هود).» و آدمی عاجز است از استقامت به امور حق؛ از آنچه بنده بی توفیق حق هیچ چیز نتواند کرد چون گفت: «فاسْتَقِمْ کما اُمِرْتَ» متحیر شد، که گفت: این چگونه خواهد بود که من به حکم این امر قیام توانم کرد؟ از رنج دل قوت ازوی بشد رنج بر رنج زیادت شد روزی اندر خانهٔ خود برخاست و دستها بر زمین نهاد و قوت کرد؛ تا ابوبکر رضی اللّه عنه گفت: «این چه حالت است، یا رسول اللّه، و تو جوان و تندرست؟» گفت: «سورهٔ هود مرا پیر کرد؛ یعنی سماع این امر بر دلم چندان قوت کرد که قوتم ساقط شد.»
رَوی ابوسعید الخُدْری، رضی اللّه عنه؛ کنتُ فی عِصابةٍ فیها ضُعَفاءُ المهاجرینَ، و إنَّ بعضَهم یَسْتُرُ بَعْضاً مِنَ العُرْی، و قاریٌ یَقْرَأُ عَلَینا. و نحنُ نستَمِعُ لِقراءَتِهِ. فقال: فجاءَ رسولُ اللّهِ صلّی اللّه علیه و سلّم حتّی قامَ علینا، فلمّا راهُ القاریْ سَکَتَ. قال: فسَلَّمَ و قالَ: «ماذا کُنْتُمْ تَصْنَعُونَ؟» قُلنا: «یا رسولَ اللّهِ، کانَ قاریٌ یقرَأُ علینا و نحنُ نَسْتَمِعُ لقراءَتِهِ.» فقالَ النّبیُّ، علیه السّلام: «الحمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ فی أمّتی مَنْ أُمِرْتُ أنْ أصبِرَ نَفْسی مَعَهُم.» قال: ثُمَّ جَلَسَ وَسَطَنا لِیَعْدِلَ نَفْسَه فینا، ثمّ قال بِیَدِه هکذا فتحلّقَ القومُ فَلَمْ یَعْرِفْ رسولَ اللّهِ صلّی اللّه علیه و سلم منهم أحَدٌ. قال: و کانُوا ضُعفاءَ المهاجرینَ. فقالَ النّبیُّ، علیه السّلام: «أبشِرُوا صعالیکَ المهاجرینَ بالفوزِ التّامِّ یومَ القیامةِ یَدْخُلونَ الجنَّةَ قبلَ أغنیاءِکم بنِصْفِ یَوْمٍ کان مقدارُهُ خمسمائةَ عامٍ.»
: من با گروهی بودم از فقرای مهاجرین که ایشان بعضی از اندام خود بپوشیده بودند به بعض دیگران از برهنگی و قاری بر ما میخواند و ما سماع میکردیم یعنی استماع قرائت وی را. تا پیغامبر علیه السّلام بیامد و بر سر ما بیتساد چون قاری وی را بدید خاموش شد. پیغامبر علیه السّلام بر ما سلام گفت و گفت: «اندر چه کار بودید؟» گفتیم: «یا رسول اللّه، قاری میخواند و ما سماع میکردیم خواندن او را.» آنگاه پیغامبر گفت، علیه السّلام: «الحمدللّه که اندر امت من گروهی آفرید که مرا بفرمود تا اندر صحبت ایشان صبر کنم.» آنگاه اندر میان ما بنشست چون یکی از ما تا خود را برابر ما کرد. پس حلقه کردند آن گروه، و کس اندر میان ما پیغمبر را علیه السّلام از ایشان باز نمیشناخت. آنگاه مر ایشان را گفت: «بشارت مر شما را، ای درویشان مهاجریان، به فیروزی تمام اندر روز قیامت که اندر آیید به بهشت پیش از توانگران به نیم روز و آن پانصد ساله عمر بود.»
و این خبر را به چند روایت مختلف بیارند، اما اختلاف اندر عبارت است. معنی همه درست است.
برگردان به زبان ساده
اولیتر مسموعات مر دل را به فواید و سرّ را به زواید و گوش را به لذات کلام ایزد عزاسمه است، و مأمورند همه مؤمنان و مکلف همه کافران از آدمی و پری به شنیدن کلام باری تعالی. و از معجزات قرآن یکی آن است که طبع از شنیدن و خواندن آن نَفور نگردد؛ از آنچه اندر آن رقتی عظیم است؛ تا حدی که کفار قریش به شبها بیامدندی اندر نهان، و پیغمبر علیه السّلام اندر نماز بودی ایشان میشنیدندی آنچه وی میخواندی و تعجب مینمودندی؛ چون نضر بن الحارث که افصح ایشان بود و عتبة بن ربیعه که به بلاغت می سحر نمود و بوجهل هشام که به خطب می براهین نظم داد و مانند ایشان؛ تا حدی که پیغامبر صلّی اللّه علیه و سلم شبی سورتی میخواند عتبه از هوش بشد با بوجهل گفت: «مرا معلوم گشت که این نه سخن مخلوقان است.»
هوش مصنوعی: گوشدادن به کلام خداوند برای دل و جان انسان بسیار مفید و دارای اسرار است، و مؤمنان و حتی کافران از انسانها و جنها موظف به شنیدن کلام خدا هستند. یکی از معجزات قرآن این است که طبع انسان از شنیدن و خواندن آن دور نمیشود، زیرا آیات آن دارای تاثیری عمیق و دلنشین هستند. بهگونهای که کافران قریش شبها به صورت پنهانی به نزد پیامبر میآمدند و وقتی او در حال نماز بود، آیات قرآن را میشنیدند و تحت تأثیر قرار میگرفتند. برخی از آنان، مثل نضر بن الحارث که از eloquence بالایی برخوردار بود، در مواجهه با کلام پیامبر تعجب میکردند. روزی عتبه بن ربیعه، که به بلاغت معروف بود، و بوجهل هشام که اهل خطابه بود، وقتی شعری از پیامبر شنیدند، به حدی مجذوب شدند که عتبه گفت: «این سخن، سخن مخلوقان نیست.»
و خداوند تعالی پریان را بفرستاد تا فوج فوج بیامدند و سخن خدای تعالی از پیغامبر علیه السّلام میشنیدند؛ لقوله تعالی: «فقالوا انّا سَمِعنا قُراناً عجباً (۱/الجنّ).» آنگاه ما را خبر داد از قول پریان که این قرآن راهنمای است مر دل بیمار را به طریق صواب، عزّ من قائلٍ: «یَهْدی إلَی الرّشدِ فامَنّا به ولَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أحداً (۲/الجنّ).»
هوش مصنوعی: خداوند، فرشتگان را فرستاد تا به طور گروهی بیایند و سخن خدا از پیامبر را بشنوند. آنها گفتند که قرآن را شنیدهاند و آن قرآن شگفتانگیز است. سپس به ما خبر دادند که این قرآن راهنمایی برای دلهای بیمار است و به سوی راست و درست هدایت میکند. آنها ایمان آوردند و تصریح کردند که هرگز شریک برای پروردگار خود قرار نخواهند داد.
پس پند آن نیکوتر است از همه پندها و لفظش موجزتر از همه لفظها و امرش لطیفتر از همه امرها و نهیش زاجرتر از همه نهیها و وعدش دلربایتر از همه وعدهاووعیدش جانگدازتر از همه وعیدها و قصههاش مشبعتر از همه قصهها و امثالش فصیحتر از همه مثلها. هزار دل را سماع آن صید کرده است و هزار جان را لطایف آن به غارت داده، عزیزان دنیا را ذلیل کند و ذلیلان دنیا عزیز کند.
هوش مصنوعی: پس نصیحت او از هر نصیحت دیگری بهتر است و کلماتش کوتاهتر از همه کلمات است. دستوراتش لطیفتر از همه دستورات است و نهیاش ترسناکتر از تمام نهیهاست. وعدهاش جذابتر از تمام وعدههاست و وعیدش دلخراشتر از همه وعیدهاست. داستانهایش شیرینتر از همه داستانهاست و مثلهایش فصیحتر از همه مثلهاست. هزار دل را با زیباییهایش تسخیر کرده و هزار جان را با ظرافتهایش غارت کرده است. او عزیزان دنیا را ذلیل میکند و ذلیلان دنیا را عزیز میسازد.
عمر بن الخطاب رضی اللّه عنه بشنید که خواهر و دامادش مسلمان شدند. قصد ایشان کرد با شمشیر آخته، و مر قتل ایشان را ساخته و دل از مهر ایشان بپرداخته؛ تا حق تعالی لشکری از لطف اندر زوایای سورهٔ طه به کمین نشاند؛ تا به در سرای آمد و خواهرش میخواند: «طه، ما أنزلْنا علَیک القُرْانَ لِتَشْقی الّا تذکرةً لِمَنْ یَخْشی (۱، ۲، ۳/طه).» جانش صید دقایق آن شد و دلش بستهٔ لطف آن گشت. طریق صلح جست و جامهٔ جنگ برکشید و از مخالفت به موافقت آمد.
هوش مصنوعی: عمر بن الخطاب رضی الله عنه وقتی شنید که خواهر و دامادش مسلمان شدهاند، تصمیم گرفت با شمشیر به سمت آنها برود و قصد داشت آنها را به قتل برساند. اما در این لحظه، خداوند لطفی به او نشان داد و او را در زوایای آیات سوره طه به کمین نشاند. عمر به خانه خواهرش رفت و صدای او را شنید که میخواند: «طه، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که در زحمت بیفتی، بلکه یادآوری است برای کسی که میترسد.» این آیات به دل او نفوذ کرد و او از شدت محبت به آنها دگرگون شد. عمر به جستجوی صلح پرداخت و از مخالفت به سمت موافقت و همکاری حرکت کرد.
و معروف است که: چون پیش رسول علیه السّلام برخواندند: «إنَّ لدَیْنا أَنکالاً وجَحیماً و طَعاماً ذا غُصَّةٍ و عَذاباً الیماً (۱۲ و ۱۳/ المزّمّل)»، وی بیهوش بیفتاد.
هوش مصنوعی: روایت شده است که زمانی که آیههایی درباره عذاب و جزا پیش پیامبر خوانده شد، ایشان به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند و بیهوش شدند.
و گویند: مردی پیش عمر برخواند، رضی اللّه عنه: «إنَّ عَذابَ ربِّک لَواقعٌ (۷/الطّور)»، وی نعرهای بزد و بیهوش بیفتاد. برداشتند وی را و به خانه بردند تا یک ماه پیوسته بیمار بود، از وَجَل و ترس خداوند، عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: روزی مردی پیش عمر بن خطاب آمد و آیهای از قرآن را خواند که میگفت عذاب پروردگارت حتماً واقع خواهد شد. این مرد در اثر شنیدن آیات، چنان تحت تأثیر قرار گرفت که نعرهای کشید و بیهوش شد. او را برداشتند و به خانهاش بردند و او به مدت یک ماه به دلیل ترس و وحشت از خداوند، بیمار بود.
و گویند: مردی پیش عبداللّه بن حنظله برخواند: «لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ و مِنْ فَوْقِهِم غَواشٍ (۴۱/الأعراف).» گریستن بر وی افتاد تا جایی که گویند پنداشتند که جان از وی جدا شد. آنگاه بر پای خاست گفتند: «بنشین، ای استاد.» گفت: «هیبت این آیت از نشستن مرا می باز دارد.»
هوش مصنوعی: مردی به نزد عبداللّه بن حنظله آمد و آیهای از قرآن را خواند که در مورد عذاب جهنم بود. او چنان تحت تأثیر قرار گرفت که به شدت گریه کرد و به حدی رسید که تصور کردند ممکن است جانش را از دست بدهد. سپس بر پا خاست و کسی به او گفت که بنشیند، اما او پاسخ داد که قدرت این آیه به حدی زیاد است که اجازه نمیدهد بنشیند.
و گویند: پیش جنید رضی اللّه عنه برخواندند: «لِمَ تقولون مالاتَفْعَلُونَ (۲/الصّف).» وی گفت: «بارخدایا، إنْ قُلنا قُلْنا بِکَ و اِنْ فَعَلْنا فَعَلْنا بتوفیقِکَ فأیْنَ القولُ و الفعلُ؟»
هوش مصنوعی: آنها میگویند که پیش جنید، آیهای از قرآن خوانده شد: «چرا میگویید آنچه را که انجام نمیدهید؟» جنید پاسخ داد: «بار خدایا، اگر ما بگوییم، به تو گفتهایم و اگر چیزی انجام دهیم، به توفیق تو انجام دادهایم. پس کجا است سخن و عمل؟»
و از شبلی رضی اللّه عنه میآید که: پیش وی برخواندند: «و اذْکُرْ رَبَّکَ إذا نَسیتَ (۲۴/الکهف).» وی گفت: «شرط ذکر نسیان است و همه عالم اندر ذکر مانده.» نعرهای بزد و هوش از وی بشد. چون به هوش آمد گفت: «عجب از آن دلی که کلام وی بشنود و برجای بماند و عجب از آن جانی که کلام وی بشنود و برنیاید.»
هوش مصنوعی: شبلی رضیالله عنه نقل میکند که وقتی آیه «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إذا نَسیتَ» را برایش خواندند، گفت: «شرط ذکر، نسیان است و همه جهان در ذکر خدا غافلند.» سپس فریادی زد و بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت: «عجب است از دلی که این کلام را بشنود و بیحرکت بماند و عجب است از جانی که این کلام را بشنود و حرکتی از خود نشان ندهد.»
یکی گوید از مشایخ که: وقتی کلام خدای تعالی میخواندم که: «وَاتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُون فیه إلَی اللّهِ (۲۸/البقره).» هاتفی آواز داد که: «نرمتر خوان؛که چهار تن از پریان از هیبت این آیت بمردهاند.»
هوش مصنوعی: یکی از بزرگان میگوید: وقتی که جملهای از کلام خداوند را میخواندم که میفرماید: «و از روزی بترسید که به سوی خدا بازگردانده میشوید»، صدایی از جایی به من گفت: «با ملایمت بیشتری بخوان؛ زیرا چهار پری از شدت هیبت این آیه جان باختهاند.»
و درویشی گفت: «من ده سال است تا قرآن بهجز اندر نماز به قدر جواز نخواندهام و نشنیده.» گفتند: «چرا؟» گفت: «ترس آن را که بر من حجت شود.»
هوش مصنوعی: درویشی گفت: «من به مدت ده سال است که غیر از نماز، حتی یک آیه از قرآن نخواندهام و نشنیدهام.» از او پرسیدند: «چرا این کار را کردهای؟» او پاسخ داد: «میترسم که این برای من دلیل و حجتی شود.»
روزی من پیش شیخ ابوالعباس شقانی رضی اللّه عنه اندر آمدم. وی را یافتم که میخواند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوکا لایقدِرُ علی شیءٍ (۷۵/النّحل)»، و میگریست و نعره میزد؛ تا پنداشتم که از دنیا برفت. گفتم: «ایّها الشیخ، این چه حالت است؟» گفت: «یازده سال است تا وردم اینجا رسیده است از اینجای مینتوانم گذشت.»
هوش مصنوعی: روزی نزد شیخ ابوالعباس شقانی رفتم و او را در حال خواندن آیهای از قرآن یافتم که میگفت: «خداوند مثالی زده است از بندهای که گرفتار است و نمیتواند کاری انجام دهد» و به شدت گریه میکرد و ناله میزد. طوری شد که فکر کردم جانش را از دست داده است. از او پرسیدم: «ای شیخ، این چه حالتی است؟» او پاسخ داد: «یازده سال است که اینجا رسیدهام و از این نقطه دیگر نتوانستهام بروم.»
و از ابوالعباس عطا رضی اللّه عنه پرسیدند که: «شیخ هر روز چند قرآن خواند؟» گفت: «پیش از این در شبانروزی دوختم کردمی، اما اکنون چهار سال است تا هنوز امروز به سورهٔ انفال رسیدهام.»
هوش مصنوعی: از ابوالعباس عطا پرسیدند که هر روز چه مقدار قرآن میخوانی؟ او پاسخ داد که قبلاً در یک شبانهروز دو ختم قرآن میکردم، اما اکنون چهار سال است که هنوز به سوره انفال رسیدهام.
گویند که: ابوالعباس قصاب قاری را گفت: «برخوان: لاتثریبَ علیکم الیومَ یغفِر اللّهُ لکم و هو أرْحَمُ الرّاحمین (۹۲/یوسف)»، و بازگفت: «برخوان: یا ایّها العزیزُ مَسَّنا و اهلَنا الضّرُّ و جِئنا ببضاعةٍ مُزجاةٌ (۸۸/یوسف)»، و باز گفت: «برخوان: قالوا إنْ یَسْرِقْ فقد سَرَقَ اخٌ له من قبلُ (۷۷/یوسف).» آنگاه گفت: «بارخدایا، من به جفا بیش از برادران یوسفم و تو به کرم بیش از یوسفی. با من آن کنی که او با برادران جافی کرد.»
هوش مصنوعی: روایتی هست که ابوالعباس قصاب به قاری گفته است که آیات مختلفی از سوره یوسف را بخواند و در نهایت اضافه کرده که: «خداوند، من گناهانم را بیشتر از برادران یوسف انجام دادهام، ولی تو هم لطف و رحمتت از یوسف بیشتر است. پس با من همانطور رفتار کن که او با برادرانش رفتار کرد.»
و با این همه جمله مأمورند همه اهل اسلام از مطیع و عاصی به استماع قرآن؛ لقوله تعالی: «وَإذا قُرِیَ القرانُ فاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا (۲۰۴/الأعراف).» استماع و سکوت فرمود خلق را اندر آن حال که کسی قرآن برخواند.
هوش مصنوعی: با این وجود، تمام مسلمانان، چه مطیع و چه معصیتکار، موظفند به شنیدن قرآن. خداوند میفرماید: "و هنگامی که قرآن خوانده میشود، به آن گوش دهید و سکوت کنید." این بیان وظیفهای را برای مردم در زمانی که کسی قرآن میخواند، تعیین میکند که همگان باید به آن گوش فرا دهند و ساکت باشند.
و نیز گفت: «فَبَشِّرْ عبادِ الّذینَ یَسْتَمِعُون القولَ فَیتَّبِعونَ أحْسَنَه (۱۷، ۱۸/الزّمر)»، بشارت داد آن را که اندر حال استماع متابع احسن آن باشد؛ یعنی به اوامر آن قیام کند و به تعظیم شنود.
هوش مصنوعی: و نیز بیان کرده است: «به بندگانم بشارت بده که به سخنان گوش میسپارند و بهترین آنها را دنبال میکنند»، به کسانی که با دقت به سخنان گوش میدهند و در پی آنها به انجام خواستهها و احترام میپردازند، بشارت داده شده است.
و نیز گفت: «الّذینَ إذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهم (۲/الأنفال)»؛ یعنی دلهای مستمعانِ کلامِ حق پر وجل باشد.
هوش مصنوعی: و همچنین گفته شده است: «کسانی که وقتی نام خدا ذکر میشود، دلهایشان میلرزد»؛ این یعنی دلهای کسانی که سخن حق را میشنوند، باید با احساس ترس و احترام پر شود.
و قوله، تعالی: «الّذینَ امَنُوا و تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهم بِذِکْرِ اللّهِ ألا بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ (۲۸/الرعد). آرامش و طمأنینت دلها اندر ذکر خداوند است، تعالی وتقدس.»
هوش مصنوعی: آرامش و سکون دلها در یادآوری خداوند نهفته است و دلها تنها با ذکر خدا آرامش مییابند.
و مانند این بسیار است از آیات بر حکم تأکید این.
هوش مصنوعی: بسیاری از آیات دیگر نیز وجود دارند که بر این حکم تأکید میکنند.
و باز بر عکس آن بنکوهید مر آن گروهی را که کلام حق تعالی را به حق نشنودند و از گوش به دل راه ندادند:
هوش مصنوعی: و دوباره به عکس آن، بنکوهید بر گروهی که کلام حق تعالی را به درستی نشنیدند و آن را از گوش به دل نرساندند.
قوله، تعالی: «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِم وَ عَلی سَمْعِهِم و عَلی أبْصارِهِم غِشاوةٌ (۷/البقره)»، مواضع سمعشان مختوم است.
هوش مصنوعی: خداوند بر دلها و گوشها و چشمهای آنها پوششی قرار داده است. این به این معناست که قدرت شنیدن و درک آنها محدود شده است.
و قوله، تعالی: «لو کُنّا نسمَعُ أو نَعقِلُ ماکُنّا فی أصحابِ السّعیرِ (۱۰/الملک)، اگر بحق بشنیدیمی و یا به تحقیق بدانستیمی به دوزخ گرفتار نگشتیمی.»
هوش مصنوعی: آیهای بیان میکند که اگر ما قادر به شنیدن یا درک حقیقت بودیم، هرگز در زمره افرادی که به آتش جهنم محکوم شدهاند، قرار نمیگرفتیم.
و قوله، تعالی: «وَمِنْهُم مَن یَسْتَمِعُ إلَیْکَ وَجَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِم أکِنَّة أنْ یَفْقَهُوهُ و فی اذانِهِمْ وَقْراً (۲۵/ الأنعام)، و گروهی که از تو بشنوند بر دلشان حجاب باشد یا بر گوششان کری، تا چنان باشد که نشنیده باشند»، لقوله، تعالی: «ولاتکونوا کالّذین قالوا سمِعْنا و هم لایسمَعون (۲۱/الأنفال)»، بر وجه شکایت گفت: چنان مباشید که آن گروهی گفتند: شنیدیم و نشنیدند؛ یعنی نه به دل شنیدند.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید که برخی از افراد به سخن تو گوش میدهند، اما قلبهایشان پوشیده است و نمیتوانند درک کنند، و در گوشهایشان سنگینی وجود دارد، بهطوری که گویی هیچ چیزی نمیشنوند. همچنین، خداوند نسبت به کسانی که میگویند شنیدیم در حالی که واقعا نمیشنوند، هشدار میدهد. در اینجا به افراد گفته میشود که مانند آنها نباشند، زیرا آنها فقط به ظاهر شنیدهاند و در حقیقت نتوانستهاند به عمق صحبتها دست یابند.
و مانند این آیات بسیار است اندر کتاب خدای، تعالی.
هوش مصنوعی: و در کتاب خداوند، آیات زیادی از این دسته وجود دارد.
و رُویَ عَنْ رسول اللّه، صلی اللّه علیه: «أَنَّهُ قال لابنِ مسعود: إقْرَأْ. فقال: أنا أقرأُ و علیک أُنزِلَ. قالَ رسولُ اللّه، صلی اللّه علیه و سلم: أنا أحِبُّ أن أسْمَعَ مِنْ غیری.»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام، صلی الله علیه و آله، به ابن مسعود گفت: «بخوان!» ابن مسعود پاسخ داد: «من میخوانم و قرآن بر تو نازل شده است.» پیامبر فرمود: «من دوست دارم که از دیگران بشنوم.»
و این دلیلی واضح است بر آن که مستمع کامل حالتر از قاری بود، که گفت: «من آن دوستتر دارم که بشنوم از غیر خود»؛ از آنچه قاری یا از حال گوید یا از غیر حال و مستمع جز به حال نشنود؛ که اندر نطق نوعی از تکبر بود و اندر استماع نوعی از تواضع.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که شنونده معمولاً درک بهتری از مطالب نسبت به گوینده دارد. به این معنا که شنونده دوست دارد از دیگران بشنود، زیرا در زبانآوری نوعی خودخواهی وجود دارد، در حالی که در گوش دادن نوعی تواضع وجود دارد. به عبارت دیگر، وقتی کسی سخن میگوید، ممکن است به خود بپردازد، اما شنونده به فکر دریافت و درک مطلب است.
و نیز گفت، پیغمبر، علیه السّلام: «شَیَّبَتْنی سورةُ هودٍ. شنیدن سورهٔ هود مرا پیر گردانید.» و گویند این از آن بود که اندرآن سوره حاصل است «فاسْتَقِم کما اُمِرْتَ (۱۱۲/هود).» و آدمی عاجز است از استقامت به امور حق؛ از آنچه بنده بی توفیق حق هیچ چیز نتواند کرد چون گفت: «فاسْتَقِمْ کما اُمِرْتَ» متحیر شد، که گفت: این چگونه خواهد بود که من به حکم این امر قیام توانم کرد؟ از رنج دل قوت ازوی بشد رنج بر رنج زیادت شد روزی اندر خانهٔ خود برخاست و دستها بر زمین نهاد و قوت کرد؛ تا ابوبکر رضی اللّه عنه گفت: «این چه حالت است، یا رسول اللّه، و تو جوان و تندرست؟» گفت: «سورهٔ هود مرا پیر کرد؛ یعنی سماع این امر بر دلم چندان قوت کرد که قوتم ساقط شد.»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام، علیه السلام، بیان کردند که سوره هود برایشان حالت پیری ایجاد کرد. این موضوع به این خاطر است که در این سوره، آیات مهمی وجود دارد که انسان را به استقامت در برابر دستورات الهی دعوت میکند. اما انسان به دلیل ناتوانی خود در پایبندی به این دستورات، دچار تردید میشود که چگونه میتواند به این فرمان عمل کند. پیامبر در یک روز، با دل پریشان، در خانه خود به حالت عبادت ایستاد و دستها را بر زمین گذاشت؛ در این لحظه، ابوبکر صدیق از او پرسید که این چه حالتی است، در حالی که او جوان و سالم است. پیامبر پاسخ داد که تاثیر آیات سوره هود بر او چنان بود که احساس ناتوانی و فشار روحی بر او غلبه کرده است.
رَوی ابوسعید الخُدْری، رضی اللّه عنه؛ کنتُ فی عِصابةٍ فیها ضُعَفاءُ المهاجرینَ، و إنَّ بعضَهم یَسْتُرُ بَعْضاً مِنَ العُرْی، و قاریٌ یَقْرَأُ عَلَینا. و نحنُ نستَمِعُ لِقراءَتِهِ. فقال: فجاءَ رسولُ اللّهِ صلّی اللّه علیه و سلّم حتّی قامَ علینا، فلمّا راهُ القاریْ سَکَتَ. قال: فسَلَّمَ و قالَ: «ماذا کُنْتُمْ تَصْنَعُونَ؟» قُلنا: «یا رسولَ اللّهِ، کانَ قاریٌ یقرَأُ علینا و نحنُ نَسْتَمِعُ لقراءَتِهِ.» فقالَ النّبیُّ، علیه السّلام: «الحمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ فی أمّتی مَنْ أُمِرْتُ أنْ أصبِرَ نَفْسی مَعَهُم.» قال: ثُمَّ جَلَسَ وَسَطَنا لِیَعْدِلَ نَفْسَه فینا، ثمّ قال بِیَدِه هکذا فتحلّقَ القومُ فَلَمْ یَعْرِفْ رسولَ اللّهِ صلّی اللّه علیه و سلم منهم أحَدٌ. قال: و کانُوا ضُعفاءَ المهاجرینَ. فقالَ النّبیُّ، علیه السّلام: «أبشِرُوا صعالیکَ المهاجرینَ بالفوزِ التّامِّ یومَ القیامةِ یَدْخُلونَ الجنَّةَ قبلَ أغنیاءِکم بنِصْفِ یَوْمٍ کان مقدارُهُ خمسمائةَ عامٍ.»
هوش مصنوعی: ابوسعید خدری میگوید که در جمعی نشسته بودند که در آن افراد ضعیف از مهاجرین نیز حضور داشتند. برخی از آنها برای پوشاندن بدن خود از دیگران کمک میطلبیدند و یک قاری نیز در حال خواندن قرآن بود. وقتی رسولالله (ص) به آنها نزدیک شد، قاری سکوت کرد. پیامبر سلام کرد و پرسید: «چکار میکردید؟» آنها پاسخ دادند که در حال گوش دادن به قرائت قاری بودند. پیامبر خدا گفت: «حمد و شکر خدا که در امتم کسانی هستند که من مأمورم که با آنها بر خود صبر کنم.» سپس او در میان آنها نشست تا خود را در جمعشان قرار دهد و با دست اشاره کرد تا جمع شوند. آنها به دور پیامبر حلقه زدند و او کسی از آنها را نشناخت. رسولالله اشاره کرد که خوشحال باشید ای ضعفا و بیچیزان مهاجر، زیرا در روز قیامت شما قبل از ثروتمندان به بهشت وارد خواهید شد و فاصله ورود شما تا آنها نیمروز خواهد بود، که معادل ۵۰۰ سال است.
: من با گروهی بودم از فقرای مهاجرین که ایشان بعضی از اندام خود بپوشیده بودند به بعض دیگران از برهنگی و قاری بر ما میخواند و ما سماع میکردیم یعنی استماع قرائت وی را. تا پیغامبر علیه السّلام بیامد و بر سر ما بیتساد چون قاری وی را بدید خاموش شد. پیغامبر علیه السّلام بر ما سلام گفت و گفت: «اندر چه کار بودید؟» گفتیم: «یا رسول اللّه، قاری میخواند و ما سماع میکردیم خواندن او را.» آنگاه پیغامبر گفت، علیه السّلام: «الحمدللّه که اندر امت من گروهی آفرید که مرا بفرمود تا اندر صحبت ایشان صبر کنم.» آنگاه اندر میان ما بنشست چون یکی از ما تا خود را برابر ما کرد. پس حلقه کردند آن گروه، و کس اندر میان ما پیغمبر را علیه السّلام از ایشان باز نمیشناخت. آنگاه مر ایشان را گفت: «بشارت مر شما را، ای درویشان مهاجریان، به فیروزی تمام اندر روز قیامت که اندر آیید به بهشت پیش از توانگران به نیم روز و آن پانصد ساله عمر بود.»
هوش مصنوعی: من در جمعی از فقرای مهاجر بودم که بخشی از بدن خود را پوشانده بودند و به بخش دیگر برهنه بودند و قاری داشتیم که برای ما میخواند و ما به او گوش میدادیم. در این حین پیامبر (ص) آمد و در کنار ما ایستاد. وقتی قاری او را دید، سکوت کرد. پیامبر به ما سلام کرد و پرسید: «در چه کار بودید؟» ما گفتیم: «یا رسول الله، قاری میخواند و ما به صدای او گوش میدادیم.» سپس پیامبر فرمود: «سپاس خدا را که در امت من گروهی را آفریده که به من دستور داده تا در جمع آنها صبر کنم.» او سپس در میان ما نشسته و خود را مانند یکی از ما کرد. آن گروه دور او حلقه کردند و هیچکس پیامبر (ص) را از آنها نشناخت. سپس پیامبر به آنها گفت: «به شما بشارت میدهم، ای درویشان مهاجر، به پیروزی کامل در روز قیامت که قبل از ثروتمندان با نیم روز و به مدت پانصد سال به بهشت وارد خواهید شد.»
و این خبر را به چند روایت مختلف بیارند، اما اختلاف اندر عبارت است. معنی همه درست است.
هوش مصنوعی: این خبر به چندین شکل مختلف روایت شده است، اما در عبارتها اختلاف وجود دارد. با این حال، معنی همه آنها صحیح است.