قوله، تعالی: «یا أیَّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیامُ (۱۸۳/البقره).»
و قال النبی، علیه السّلام: «الصّومُ لی و أنا اُجزی به.»
روزه از ان من است و به جزای آن من اولیترم؛ از آنچه آن عبادتی سری است به ظاهر هیچ تعلق ندارد و غیر را اندر آن هیچ نصیب نباشد جزای آن بی نهایت است و گفتهاند که: «دخول بهشت خلق را به رحمت است و درجت به عبادت و خلود به جزای روزه؛ از آنچه خداوند گفت: انا اُجزی به.»
جنید گفت، رضی عنه: «الصَّومُ نِصفُ الطّریقةِ. روزه داشتن نیمی از طریقت است.»
و دیدم از مشایخ که روزهٔ پیوسته داشتهاند ودیدم که جز ماه رمضان نداشتهاند. آن مر التماس اجر را بود و این ترک اختیار را و ریا را و دیدم که روزه داشتندی و کس ندانستی چون طعام پیش آوردندی بخوردی و این موافقتر است مر سنت را.
و از عایشه و حفصه رضی اللّه عنهما آمده است: چون پیغمبر نزدیک ایشان درآمد، گفتند: «إنّا قَدْ خَبَأنا لَکَ حَیْساً.» قال علیه السّلام: «امّا إنّنی کنتُ اُریدُ الصّومَ، و لکن قَرِّبیه، سَأَصومُ صَوْماً مکانَه.»
و دیدم که ایام بیض و عشرهای مبارک بداشتندی و رجب و شعبان و ماه رمضان بداشتندی و دیدم که صوم داود صلوات اللّه علیه بداشتندی؛ که آن را پیغمبر علیه السّلام گفت: «خیرُ الصّیام»، و آن صوم روزی بود و فطر روزی.
وقتی من به نزدیک شیخ احمد نجار رحمة اللّه علیه اندر آمدم طبقی حلوا اندر پیش وی نهاده بود و همیخورد به من اشارت کرد. من، بر حکم عادت کودکی، گفتم: «روزه میدارم.» گفت: «چرا؟» گفتم: «بر موافقت فلان کس.» گفت: «خلق را بر خلق موافقت درست نیاید.» من قصد کردم تا روزه بگشایم. گفت: «ای جوان، از موافقت وی تبرا میکنی، پس موافقت من هم مکن؛ که من نیز از خلقم، و این هر دو یکی باشد.»
و حقیقت روزه را امساک باشد و کل طریقت اندر این مضمر است و کمترین درجه اندر روزه گرسنگی است. «والجوعُ طعامُ اللّه فی الأرضِ، گرسنگی طعام خدای است در زمین.» و گرسنگی به همه زبانها ستوده است اندر میان خلق شرعاً و عقلاً. پس وجوب روزه یک ماه باشد بر عاقل بالغ مسلم صحیح مقیم و ابتدای آن از رؤیت هلال رمضان باشد، یا کمال ماه شعبان، و مر هر روز را نیتی صحیح باید و شرطی صادق.
اما امساک را شرایط است: چنانکه حلق را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظارهٔ حرام و شهوت و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبان را از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت نگاه داری. آنگاه این روزه بود بر حقیقت؛ کما قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه «اذا صُمتَ فلیَصُمْ سمعُک و بصرُکَ و لسانُک و یدُک»؛ و قوله، علیه السّلام: «رُبَّ صائمٍ لیسَ له مِنْ صیامِهِ إلّا الْجُوعُ و العَطشُ. بسیار روزه دارا که با پنداشت روزه گرسنه و تشنه بوده است.»
و من که علی بن عثمان الجلابیام، پیغمبر را صلی اللّه علیه و سلم به خواب دیدم. گفتم: «یا رَسولَ اللّهِ، أوْصِنی» گفت: «أحْبِسْ حواسَّکَ.»
حواس خویش را اندر حبس کردن تمامی مجاهدت باشد؛ از آنچه کلیت علوم را حصول از این پنج در بود: یکی دیدن و دیگر شنیدن و سدیگر چشیدن، چهارم بوئیدن، پنجم بسودن و این پنج حواس سپاه سالاران علم و عقلاند. چهار را از این محل خصوصیت است و یکی اندر همه اندام شایع. چشم محل بصر و آن کون و لون دیدن است و گوش محل سمع و آن خبر و صوت شنیدن است کام محل ذوق و آن چشیدن است. بینی محل شم و آن بوئیدن است. لمس را خصوصیت نیست که شایع است اندر همه اعضا و آن نرمی و درشتی و گرمی و سردی دانستن است و هیچ چیز نبود که آن معلوم آدمی گردد از علوم که نه حصول آن از این پنج درباشد، مگر بدیهی و الهام حق تعالی و اندر آن آفت روا نباشد.
و اندر هر دری از حواس خمس صفو و کدری است؛ چنانکه عقل و علم و روح را اندر آن مساغ و مجال است مر نفس و هوی را نیز مجال است؛ که این آلت مشترک است میان طاعت و معصیت و سعادت و شقاوت. پس ولایت حق اندر سمع و بصر رویت و استماع خیر است و از آنِ نفس استماع دروغ و نظر شهوت و اندر لمس و ذوق و شم موافقت امر است و متابعت آن، و از آنِ نفس مخالفت فرمان شریعت. پس باید تا روزه دار این جمله حواس را بند کند از مخالفت تا روزه دار بود.
و روزه از طعام و شراب کار کودکان وپیرزنان بود. روزه از ملجا و مشرب و مهرب باید؛ کما قال اللّه، تعالی: «تو ما جَعَلْناهُم جَسَداً لایَأکُلونَ الطّعامَ (۸/الأنبیاء)»، و نیز گفت، جل جلاله: «أَفَحَسِبْتُم إنّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً (۱۱۵/المؤمنون).» ما مر مطبوع رانیازمند طعام گردانیدیم و خلق را برای بازی نیافریدیم. پس امساک از لهو و حرام میباید نه از اکل حلال. عجب دارم از آن که گوید روزهٔ تطوع دارم و فریضه دست بدارد؛ که معصیت ناکردن، فریضه است و روزهٔ پیوسته داشتن سنت. فنعوذ باللّه من قَسْوَةِ القلب.
و چون کسی را از معصیت عصمت بود همه احوال وی صوم بود که سهل ابن عبداللّه تستری رضی اللّه عنه آن روز که از مادر بزاد صایم بود و آن روز که بیرون شد صایم بود. گفتند: «چگونه باشد این؟» گفت: «آن روز که مولود وی بود وقت صبح بود تا نماز شام هیچ شیرنخورد چون از دنیا بیرون شد روزه دار بود.» و این روایت ابوطلحة المالکی آرد رضی اللّه عنه.
اما اندر روزهٔ وصال نهی آمده است از پیغمبر علیه السّلام که چون وی وصال کردی صحابه نیز با وی موافقت کردندی. گفت: «شما وصال مکنید. انّی لَسْتُ کأحدِکُم، إنّی أبیتُ عند ربّی یُطْعِمُنی و یَسْقینی. که من چون شما نیستم مرا هر شب ازحق تعالی طعام و شراب آرند.» پس ارباب مجاهدت گفتند که: «این نهیِ شفقت است نه نهیِ تحریم» و گروهی گفتند که: «خلاف سنت باشد وصال کردن.» اما بهحقیقت وصال خود محال بود؛ از آنچه چون روز بگذشت شب روزه نباشد و چون عقد روزه به شب نبندد وصال نباشد.
و از سهل بن عبداللّه روایت آرند که: هر پانزده روز یک بار طعام خوردی و چون ماه رمضان بودی تا عید هیچ نخوردی و هر شب چهارصد رکعت نماز کردی پس این از امکان طاقت آدمیت بیرون است و جز به مشرب الهی نتوان کرد و آن تأییدی باشد که عین آن غذای وی گردد یکی را غذا طعام دنیا بود و یکی را تأیید مولی.
و درست است از شیخ ابونصر السراج طاووس الفقراء، صاحب لُمَع که وی ماه رمضان به بغداد رسید اندر مسجد شونیزّیه وی را خانهای به خلوت بدادند و امامی درویشان بدو تسلیم کردند وی تا عید، اصحابنا را امامی کرد و اندر تراویح پنج ختم بکرد هر شب خادم قرصی بدان در خانهٔ وی اندر دادی. چون روز عید بود، وی رضی اللّه عنه برفت. خادم نگاه کرد هر سی قرص بجای بود و علی بن بکار روایت کند که: حفص مصیصی را دیدم اندر ماه رمضان که جز پانزدهم روز هیچ نخورد.
و از ابراهیم ادهم روایت آرند که: ماه رمضان از ابتدا تا انتها هیچ نخورد و ماه تموز بود هر روز به مزدوری گندم درودی، و آنچه بستدی به درویشان دادی و همه شب تا روز نماز کردی وی را نگاه داشتند بنخورد و بنخفت.
و از شیخ ابوعبداللّه خفیف رحمة اللّه علیه میآید که: چون از دنیا بیرون شد چهل چهلهٔ پشتاپشت بداشته بود.
و من پیری دیدم که هر سال دو چهله بداشتی و دانشمند ابومحمد باثغری، چون از دنیا بیرون شد من آنجا حاضر بودم هشتاد روز بوده بود که هیچ نخورده بود و هیچ نمازش از جماعت نرفت.
درویشی بود از متأخران که هشتاد روز هیچ نخورده بود و هیچ نمازش از جماعت فوت نشده.
اندر مرو دو پیر بودند: یکی مسعود نام، و یکی شیخ ابوعلی سیاه. گفتا: مسعود بدو کس فرستاد که: «از این دعاوی تا چند؟ بیا تا چهل روز بنشینیم هیچ چیز نخوریم.» وی گفت: «نباید، بیا تا روزی سه بار چیزی بخوریم و چهل روز بر یک طهارت باشیم.»
و اشکال این مسأله هنوز بر جای است. جهال بدین تعلق کنند که وصال روا نباشد و اطبا اصل این را انکار کنند و من بیان این بهتمامی بگویم تا سخن از حیز اشکال مهیا شود، ان شاء اللّه.
بدان که وصال کردن بی از آن که خلل اندر فرمان خداوند عزّ و جلّ آید کرامت بود؛ و کرامت محل خصوص است نه محل عموم، و چون حکم آن عام نباشد امر بدان درست نیاید. و اگر اظهار کرامت عام بودی ایمان جبر شدی و بر معرفت عارفان را ثواب نبودی. پس چون رسول علیه السّلام صاحب معجزه بود وصال به آشکارا کرد و مر اهل کرامات را از اظهار آن نهی کرد که کرامات را شرط ستر باشد و معجزه را کشف و این فرقی واضح است میان معجزه و کرامات و این مقدار کفایت بود آن را که هدایت بود.
و اصل چهلهٔ ایشان تعلق به حال موسی علیه السّلام دارد و اندر مقام مکالمه درست اید، و چون خواهند که کلام خداوند عزّ و جلّ به سر بشنوند چهل روز گرسنه باشند و چون سی روز بگذرد مسواک کنند و از بعد آن ده روز دیگر بباشند، لامحاله خداوند به سر ایشان سخن گوید؛ از آنچه هرچه انبیا را بر اَظهار روا بود اولیا را بر اَسرار روا بود. پس شنیدن کلام وی با بقای طبع روا نباشد و چهار طبع را چهل روز نفی مشرب و غذا باید تا مقهور گردند و کل ولایت مر صفای محبت و لطافت روح را شود. و بدین موافق است باب الجوع، و ما مرحقیقت آن را مکشوف گردانیم تا معلوم شود. و باللّه العون.
برگردان به زبان ساده
قوله، تعالی: «یا أیَّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیامُ (۱۸۳/البقره).»
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه به مؤمنان دستور میدهد که روزه بر آنها واجب شده است.
و قال النبی، علیه السّلام: «الصّومُ لی و أنا اُجزی به.»
هوش مصنوعی: پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، فرمود: «روزها برای من است و من به خاطر آن پاداش میدهم.»
روزه از ان من است و به جزای آن من اولیترم؛ از آنچه آن عبادتی سری است به ظاهر هیچ تعلق ندارد و غیر را اندر آن هیچ نصیب نباشد جزای آن بی نهایت است و گفتهاند که: «دخول بهشت خلق را به رحمت است و درجت به عبادت و خلود به جزای روزه؛ از آنچه خداوند گفت: انا اُجزی به.»
هوش مصنوعی: روزه متعلق به من است و من سزاوارترین به پاداش آن هستم؛ این عبادت به ظاهر هیچ ارتباطی ندارد و دیگران از آن بهرهای نمیبرند. پاداش روزه بسیار فراوان و بیپایان است. گفتهاند که ورود به بهشت به رحمت خداوند بستگی دارد، درجات و مقامها ناشی از عبادت هستند و جاودانگی به پاداش روزه مربوط میشود؛ زیرا خداوند فرموده است: «من خود پاداش آن را میدهم.»
جنید گفت، رضی عنه: «الصَّومُ نِصفُ الطّریقةِ. روزه داشتن نیمی از طریقت است.»
هوش مصنوعی: جنید فرمود: «روزهداری نیمی از مسیر و راه است.»
و دیدم از مشایخ که روزهٔ پیوسته داشتهاند ودیدم که جز ماه رمضان نداشتهاند. آن مر التماس اجر را بود و این ترک اختیار را و ریا را و دیدم که روزه داشتندی و کس ندانستی چون طعام پیش آوردندی بخوردی و این موافقتر است مر سنت را.
هوش مصنوعی: دیدم افرادی را از اهل علم که همیشه روزه میگرفتهاند، اما فقط در ماه رمضان. یکی بهخاطر طلب پاداش این کار را انجام میداد و دیگری بهخاطر ترک اختیار و ریا. همچنین مشاهده کردم که آنها روزه میگرفتند، به طوری که کسی متوجه نمیشد که وقتی غذایی میآوردند، میخوردند و این با سنت مطابقت بیشتری دارد.
و از عایشه و حفصه رضی اللّه عنهما آمده است: چون پیغمبر نزدیک ایشان درآمد، گفتند: «إنّا قَدْ خَبَأنا لَکَ حَیْساً.» قال علیه السّلام: «امّا إنّنی کنتُ اُریدُ الصّومَ، و لکن قَرِّبیه، سَأَصومُ صَوْماً مکانَه.»
هوش مصنوعی: عایشه و حفصه گفتند: زمانی که پیامبر به نزد آنها آمد، اظهار کردند: «ما برای تو خوراکی آماده کردهایم.» پیامبر فرمود: «من در نظر داشتم روزه بگیرم، اما آن خوراکی را به من نزدیک کن، من روزهای به جای آن روزه خواهم گرفت.»
و دیدم که ایام بیض و عشرهای مبارک بداشتندی و رجب و شعبان و ماه رمضان بداشتندی و دیدم که صوم داود صلوات اللّه علیه بداشتندی؛ که آن را پیغمبر علیه السّلام گفت: «خیرُ الصّیام»، و آن صوم روزی بود و فطر روزی.
هوش مصنوعی: دیدم که ایام خاصی مانند ماههای بیض و دهههای مبارک را گرامی میداشتند و همچنین ماههای رجب، شعبان و رمضان را نیز محترم میشمردند. همچنین مشاهد کردم که روزه داود، که پیامبر اسلام آن را بهترین نوع روزه دانسته بود، را رعایت میکردند؛ این روزه به شکل این بود که یک روز روزه میگرفتند و یک روز افطار میکردند.
وقتی من به نزدیک شیخ احمد نجار رحمة اللّه علیه اندر آمدم طبقی حلوا اندر پیش وی نهاده بود و همیخورد به من اشارت کرد. من، بر حکم عادت کودکی، گفتم: «روزه میدارم.» گفت: «چرا؟» گفتم: «بر موافقت فلان کس.» گفت: «خلق را بر خلق موافقت درست نیاید.» من قصد کردم تا روزه بگشایم. گفت: «ای جوان، از موافقت وی تبرا میکنی، پس موافقت من هم مکن؛ که من نیز از خلقم، و این هر دو یکی باشد.»
هوش مصنوعی: وقتی به نزد شیخ احمد نجار رفتم، او ظرفی حلوای شیرین داشت و مشغول خوردن بود. به من اشاره کرد که بیایم. من، به عادت بچگانه، گفتم: «من روزه هستم.» او پرسید: «چرا؟» گفتم: «به خاطر همراهي با فلان شخص.» او گفت: «خودت را به خاطر دیگران محدود نکن.» تصمیم گرفتم که روزهام را بشکنم. او گفت: «ای جوان، اگر میخواهی از او فاصله بگیری، پس از من هم دوری کن؛ چرا که من هم یک انسان هستم و این دو موضوع یکی است.»
و حقیقت روزه را امساک باشد و کل طریقت اندر این مضمر است و کمترین درجه اندر روزه گرسنگی است. «والجوعُ طعامُ اللّه فی الأرضِ، گرسنگی طعام خدای است در زمین.» و گرسنگی به همه زبانها ستوده است اندر میان خلق شرعاً و عقلاً. پس وجوب روزه یک ماه باشد بر عاقل بالغ مسلم صحیح مقیم و ابتدای آن از رؤیت هلال رمضان باشد، یا کمال ماه شعبان، و مر هر روز را نیتی صحیح باید و شرطی صادق.
هوش مصنوعی: معنای روزه در حقیقت خودداری از خوردن و آشامیدن میباشد و تمام روشهای صحیح زندگی در این معنا نهفته است. پایینترین مرتبه روزه، احساس گرسنگی است، زیرا گرسنگی به عنوان یک نعمت الهی در زمین شناخته میشود و در تمامی فرهنگها مورد احترام و ستایش قرار گرفته است. به همین دلیل، روزه واجب است برای هر فرد عاقل، بالغ، مسلمان و مقیم که از رؤیت هلال ماه رمضان یا کامل شدن ماه شعبان آغاز میشود. همچنین، هر روز روزه باید با نیتی صحیح و مطابق با شرایط معتبر آغاز شود.
اما امساک را شرایط است: چنانکه حلق را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظارهٔ حرام و شهوت و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبان را از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت نگاه داری. آنگاه این روزه بود بر حقیقت؛ کما قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه «اذا صُمتَ فلیَصُمْ سمعُک و بصرُکَ و لسانُک و یدُک»؛ و قوله، علیه السّلام: «رُبَّ صائمٍ لیسَ له مِنْ صیامِهِ إلّا الْجُوعُ و العَطشُ. بسیار روزه دارا که با پنداشت روزه گرسنه و تشنه بوده است.»
هوش مصنوعی: برای روزهداری تنها abstaining از خوردن و نوشیدن کافی نیست؛ بلکه باید مراقب سایر اعضای بدن خود نیز باشی. باید چشمانت را از دیدن حرام و چیزهای شهوانی پرهیز کنی و گوشهایت را از شنیدن مطالب بیهوده و غیبت دور نگهداری. همچنین زبانت را از گفتن لغو و آفت و بدیها و بدنت را از پیروی دنیای فانی حفظ کنی. تنها در این صورت است که روزهات به حقیقت میرسد. پیامبر اسلام نیز فرمودند که وقتی روزه میگیری، باید گوش و چشمانت و زبان و دستانت نیز روزه باشند. بسیاری از روزهداران هستند که تنها از گرسنگی و تشنگی رنج میبرند، اما از دیگر آداب روزهداری غافل هستند.
و من که علی بن عثمان الجلابیام، پیغمبر را صلی اللّه علیه و سلم به خواب دیدم. گفتم: «یا رَسولَ اللّهِ، أوْصِنی» گفت: «أحْبِسْ حواسَّکَ.»
هوش مصنوعی: من، علی بن عثمان الجلابی، در خواب پیامبر را دیدم و از او خواستم که نصیحتی به من کند. او گفت: «حواس خود را در کنترل نگهدار.»
حواس خویش را اندر حبس کردن تمامی مجاهدت باشد؛ از آنچه کلیت علوم را حصول از این پنج در بود: یکی دیدن و دیگر شنیدن و سدیگر چشیدن، چهارم بوئیدن، پنجم بسودن و این پنج حواس سپاه سالاران علم و عقلاند. چهار را از این محل خصوصیت است و یکی اندر همه اندام شایع. چشم محل بصر و آن کون و لون دیدن است و گوش محل سمع و آن خبر و صوت شنیدن است کام محل ذوق و آن چشیدن است. بینی محل شم و آن بوئیدن است. لمس را خصوصیت نیست که شایع است اندر همه اعضا و آن نرمی و درشتی و گرمی و سردی دانستن است و هیچ چیز نبود که آن معلوم آدمی گردد از علوم که نه حصول آن از این پنج درباشد، مگر بدیهی و الهام حق تعالی و اندر آن آفت روا نباشد.
هوش مصنوعی: تمامی تلاشها بر این است که حواس را در محدودیت نگهداریم، چرا که دستیابی به دانش و علم از طریق پنج حس انجام میشود: دیدن، شنیدن، چشیدن، بوییدن و لمس کردن. این پنج حس، نهادهای اصلی درک و عقل هستند. از این میان، حسهای بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی مشخص هستند، در حالی که حس لمسی به تمامی اعضای بدن تعمیم داده میشود و به ما کمک میکند تا ویژگیهای مختلف مانند نرمی، درشتی، گرمی و سردی اشیاء را تشخیص دهیم. همچنین لازم به ذکر است که هیچ علم دیگری جز شناختهای بدیهی و الهامی از سوی خداوند، نمیتواند خارج از این پنج حس به دست آید و در آن هیچ عیب یا نقصی وجود ندارد.
و اندر هر دری از حواس خمس صفو و کدری است؛ چنانکه عقل و علم و روح را اندر آن مساغ و مجال است مر نفس و هوی را نیز مجال است؛ که این آلت مشترک است میان طاعت و معصیت و سعادت و شقاوت. پس ولایت حق اندر سمع و بصر رویت و استماع خیر است و از آنِ نفس استماع دروغ و نظر شهوت و اندر لمس و ذوق و شم موافقت امر است و متابعت آن، و از آنِ نفس مخالفت فرمان شریعت. پس باید تا روزه دار این جمله حواس را بند کند از مخالفت تا روزه دار بود.
هوش مصنوعی: در هر یک از حواس پنجگانه، جایی برای پاکی و ناپاکی وجود دارد. به گونهای که عقل و دانش و روح در این حواس، جایی برای نفس و تمایلات نفسانی نیز دارند. این حواس میتوانند در مسیر اطاعت یا نافرمانی و همچنین خوشبختی یا بدبختی مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین، ولایت حق در شنیدن و دیدن، به معنای دریافت خیر و خوبی است، در حالی که نفس، به استماع دروغ و نگاه به کامجویی گرایش دارد. همچنین، در لمس، چشیدن و بوییدن، پیروی از دستورات درست و نافرمانی از احکام شرع وجود دارد. بنابراین، روزهدار باید این حواس را از تخلف و نافرمانی بازدارد تا واقعاً روزهدار باشد.
و روزه از طعام و شراب کار کودکان وپیرزنان بود. روزه از ملجا و مشرب و مهرب باید؛ کما قال اللّه، تعالی: «تو ما جَعَلْناهُم جَسَداً لایَأکُلونَ الطّعامَ (۸/الأنبیاء)»، و نیز گفت، جل جلاله: «أَفَحَسِبْتُم إنّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً (۱۱۵/المؤمنون).» ما مر مطبوع رانیازمند طعام گردانیدیم و خلق را برای بازی نیافریدیم. پس امساک از لهو و حرام میباید نه از اکل حلال. عجب دارم از آن که گوید روزهٔ تطوع دارم و فریضه دست بدارد؛ که معصیت ناکردن، فریضه است و روزهٔ پیوسته داشتن سنت. فنعوذ باللّه من قَسْوَةِ القلب.
هوش مصنوعی: روزه گرفتن از غذا و نوشیدنی مخصوص کودکان و پیرزنان است. روزه باید از مکانها و چیزهای خوب باشد؛ همانطور که خداوند فرموده است: «ما آنها را به عنوان جسمی خلق نکردیم که غذا بخورند» و همچنین گفت: «آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده خلق کردیم؟» ما انسانها را به خاطر نیاز به غذا آفریدیم و برای بازی کردن نیافریدیم. بنابراین باید از چیزهای بیهوده و حرام خودداری کرد، نه از خوردن حلال. عجیب است که کسی بگوید روزه مستحب میگیرم و فریضه را رها میکند؛ چون ترک معصیت واجب است و روزه گرفتن مستحب است. به خداوند پناه میبریم از سختی دل.
و چون کسی را از معصیت عصمت بود همه احوال وی صوم بود که سهل ابن عبداللّه تستری رضی اللّه عنه آن روز که از مادر بزاد صایم بود و آن روز که بیرون شد صایم بود. گفتند: «چگونه باشد این؟» گفت: «آن روز که مولود وی بود وقت صبح بود تا نماز شام هیچ شیرنخورد چون از دنیا بیرون شد روزه دار بود.» و این روایت ابوطلحة المالکی آرد رضی اللّه عنه.
هوش مصنوعی: وقتی کسی از گناه معصوم باشد، تمام حالاتش مانند روزه است. برای مثال، سهل ابن عبداللّه تستری در روز تولدش روزهدار بود و وقتی به دنیا آمد نیز روزهدار بود. وقتی از او پرسیدند که چطور این ممکن است، او پاسخ داد که در روز تولدش تا زمان نماز شام هیچ شیری نخورده بود و وقتی از دنیا خارج شد، هم روزهدار بود. همچنین این موضوع را ابوطلحه مالکی نیز نقل کرده است.
اما اندر روزهٔ وصال نهی آمده است از پیغمبر علیه السّلام که چون وی وصال کردی صحابه نیز با وی موافقت کردندی. گفت: «شما وصال مکنید. انّی لَسْتُ کأحدِکُم، إنّی أبیتُ عند ربّی یُطْعِمُنی و یَسْقینی. که من چون شما نیستم مرا هر شب ازحق تعالی طعام و شراب آرند.» پس ارباب مجاهدت گفتند که: «این نهیِ شفقت است نه نهیِ تحریم» و گروهی گفتند که: «خلاف سنت باشد وصال کردن.» اما بهحقیقت وصال خود محال بود؛ از آنچه چون روز بگذشت شب روزه نباشد و چون عقد روزه به شب نبندد وصال نباشد.
هوش مصنوعی: در روزهٔ وصال، پیامبر اکرم (ص) فرمودند که صحابه نباید وصال کنند، زیرا ایشان به خداوند نزدیکترند و هر شب غذای ویژهای از نزد خدا برایشان میآید. برخی از عالمان گفتهاند که این نهی به دلیل محبت و شفقت پیامبر بوده نه برای تحریم، در حالی که برخی دیگر اعتقاد دارند وصال کردن خلاف سنت است. در واقع، وصال ممکن نیست، زیرا وقتی روز تمام میشود، شب مربوط به روزه نیست و بنابراین وصال ممکن نخواهد بود.
و از سهل بن عبداللّه روایت آرند که: هر پانزده روز یک بار طعام خوردی و چون ماه رمضان بودی تا عید هیچ نخوردی و هر شب چهارصد رکعت نماز کردی پس این از امکان طاقت آدمیت بیرون است و جز به مشرب الهی نتوان کرد و آن تأییدی باشد که عین آن غذای وی گردد یکی را غذا طعام دنیا بود و یکی را تأیید مولی.
هوش مصنوعی: سهل بن عبدالله میگوید: هر پانزده روز یک بار غذا میخورد و در ماه رمضان تا عید هیچ چیزی نمیخورد و هر شب چهارصد رکعت نماز میخواند. این کارها فراتر از تواناییهای انسانی است و تنها با کمک الهی امکانپذیر میشود. غذای او به دو صورت بود: یکی غذاهای دنیوی و دیگری تأیید الهی.
و درست است از شیخ ابونصر السراج طاووس الفقراء، صاحب لُمَع که وی ماه رمضان به بغداد رسید اندر مسجد شونیزّیه وی را خانهای به خلوت بدادند و امامی درویشان بدو تسلیم کردند وی تا عید، اصحابنا را امامی کرد و اندر تراویح پنج ختم بکرد هر شب خادم قرصی بدان در خانهٔ وی اندر دادی. چون روز عید بود، وی رضی اللّه عنه برفت. خادم نگاه کرد هر سی قرص بجای بود و علی بن بکار روایت کند که: حفص مصیصی را دیدم اندر ماه رمضان که جز پانزدهم روز هیچ نخورد.
هوش مصنوعی: شیخ ابونصر السراج، معروف به طاووس الفقراء و صاحب کتاب لُمَع، در ماه رمضان به بغداد رسید. او در مسجد شونیزّیه اقامت کرد و به او خانهای آرام اختصاص داده شد. امامی برای درویشان تعیین کردند که تا عید فطر، مسئولیت امامی را بر عهده داشت و در شبهای تراویح پنج ختم قرآن انجام داد. هر شب، خادم غذایی به او میداد. روز عید، وقتی خادم به خانه او رفت، دید که همه سی نان سر جا هستند. علی بن بکار نیز روایت کرده که در ماه رمضان حفص مصیصی را دید که جز روز پانزدهم هیچ غذایی نخورد.
و از ابراهیم ادهم روایت آرند که: ماه رمضان از ابتدا تا انتها هیچ نخورد و ماه تموز بود هر روز به مزدوری گندم درودی، و آنچه بستدی به درویشان دادی و همه شب تا روز نماز کردی وی را نگاه داشتند بنخورد و بنخفت.
هوش مصنوعی: ابراهیم ادهم میگوید که در ماه رمضان از اول تا آخر چیزی نخورده است. در ایام تابستان، هر روز به عنوان کارگر گندم برداشت میکرد و هر آنچه به دست میآورد، به فقرا میداد. او تمام شب تا صبح نماز میخوانده و به خاطر عبادتش، از خوردن و خوابیدن خودداری میکرد.
و از شیخ ابوعبداللّه خفیف رحمة اللّه علیه میآید که: چون از دنیا بیرون شد چهل چهلهٔ پشتاپشت بداشته بود.
هوش مصنوعی: از شیخ ابوعبدالله خفیف روایت شده است که زمانی که از دنیا رفت، چهل کس را پشت سر هم به خاک سپرده بودند.
و من پیری دیدم که هر سال دو چهله بداشتی و دانشمند ابومحمد باثغری، چون از دنیا بیرون شد من آنجا حاضر بودم هشتاد روز بوده بود که هیچ نخورده بود و هیچ نمازش از جماعت نرفت.
هوش مصنوعی: من مرد پیری را دیدم که هر سال دو چهله (چهل روز) روزه میگرفت و دانشمند ابومحمد باثغری، زمانی که از این دنیا رفت، من در آنجا حاضر بودم. او هشتاد روز بود که هیچ غذایی نخورده بود و هیچ یک از نمازهای جماعتش را ترک نکرده بود.
درویشی بود از متأخران که هشتاد روز هیچ نخورده بود و هیچ نمازش از جماعت فوت نشده.
هوش مصنوعی: مردی درویش از زمانهای اخیر وجود داشت که به مدت هشتاد روز هیچ غذایی نخورده و به هیچ یک از نمازهای جمعهاش نپرداخته بود.
اندر مرو دو پیر بودند: یکی مسعود نام، و یکی شیخ ابوعلی سیاه. گفتا: مسعود بدو کس فرستاد که: «از این دعاوی تا چند؟ بیا تا چهل روز بنشینیم هیچ چیز نخوریم.» وی گفت: «نباید، بیا تا روزی سه بار چیزی بخوریم و چهل روز بر یک طهارت باشیم.»
هوش مصنوعی: در مرو دو نفر سالخورده بودند، یکی به نام مسعود و دیگری شیخ ابوعلی سیاه. مسعود به دو نفر پیام فرستاد و گفت: «چقدر باید در مورد این دعاوی بحث کنیم؟ بیا، چهل روز هیچ نخوریم و فقط به گفتگو بپردازیم.» اما شیخ ابوعلی پاسخ داد: «این روش درست نیست. بهتر است روزی سه بار غذا بخوریم و به مدت چهل روز در حال پاکی و طهارت باشیم.»
و اشکال این مسأله هنوز بر جای است. جهال بدین تعلق کنند که وصال روا نباشد و اطبا اصل این را انکار کنند و من بیان این بهتمامی بگویم تا سخن از حیز اشکال مهیا شود، ان شاء اللّه.
هوش مصنوعی: این مسأله هنوز هم ابهاماتی دارد. برخی افراد به این نظریه معتقدند که ارتباط برقرار کردن ممکن نیست و پزشکان نیز این اصل را رد میکنند. من قصد دارم این موضوع را بهطور کامل توضیح دهم تا بحث پیرامون مشکلات آن آماده شود، ان شاء اللّه.
بدان که وصال کردن بی از آن که خلل اندر فرمان خداوند عزّ و جلّ آید کرامت بود؛ و کرامت محل خصوص است نه محل عموم، و چون حکم آن عام نباشد امر بدان درست نیاید. و اگر اظهار کرامت عام بودی ایمان جبر شدی و بر معرفت عارفان را ثواب نبودی. پس چون رسول علیه السّلام صاحب معجزه بود وصال به آشکارا کرد و مر اهل کرامات را از اظهار آن نهی کرد که کرامات را شرط ستر باشد و معجزه را کشف و این فرقی واضح است میان معجزه و کرامات و این مقدار کفایت بود آن را که هدایت بود.
هوش مصنوعی: بدان که رسیدن به وصال (نزدیکی روحانی) به گونهای که فرمان خداوند مورد خدشه قرار نگیرد، از ویژگیهای خاصی است؛ یعنی این نوع از کرامت به عموم مردم تعلق ندارد. اگر این کرامت عمومی بود، ایمان به آن اجباری میشد و پاداشی برای دانش و آگاهی عارفان باقی نمیماند. بنابراین، رسول اکرم (ص) که دارنده معجزه بود، بهطور علنی به وصال دست یافت و از پیروانش خواست که کرامات را آشکار نکنند، زیرا کرامتها نیازمند پنهانکاریاند در حالی که معجزهها باید آشکار باشند. این تفاوتی واضح بین معجزه و کرامت است و این توضیحات برای کسانی که به هدایت رسیدهاند کافی است.
و اصل چهلهٔ ایشان تعلق به حال موسی علیه السّلام دارد و اندر مقام مکالمه درست اید، و چون خواهند که کلام خداوند عزّ و جلّ به سر بشنوند چهل روز گرسنه باشند و چون سی روز بگذرد مسواک کنند و از بعد آن ده روز دیگر بباشند، لامحاله خداوند به سر ایشان سخن گوید؛ از آنچه هرچه انبیا را بر اَظهار روا بود اولیا را بر اَسرار روا بود. پس شنیدن کلام وی با بقای طبع روا نباشد و چهار طبع را چهل روز نفی مشرب و غذا باید تا مقهور گردند و کل ولایت مر صفای محبت و لطافت روح را شود. و بدین موافق است باب الجوع، و ما مرحقیقت آن را مکشوف گردانیم تا معلوم شود. و باللّه العون.
هوش مصنوعی: اساس این چهل روز به حال حضرت موسی علیهالسلام مربوط میشود و در زمان مکالمه با خداوند مشخص شده است. زمانی که میخواستند سخن خداوند را بشنوند، باید به مدت چهل روز گرسنه میماندند. بعد از گذشت سی روز، مسواک میکردند و سپس ده روز دیگر نیز ادامه میدادند. به این ترتیب، خداوند به آنها سخن میگفت. بهنظر میرسد هر آنچه برای انبیا در بیان و اظهار حقایق مجاز بود، برای اولیا در درک اسرار مجاز است. بنابراین، شنیدن کلام خداوند بدون پاکسازی و خلوص نیت امکانپذیر نیست و برای این منظور باید چهل روز از غذا و نوشیدنی پرهیز شود تا روح آنها لطیف و آماده شوند. این موضوع با مفهوم گرسنگی و خودسازی مرتبط است و ما این حقیقت را بهصورت واضحتری تشریح خواهیم کرد تا بهتر درک شود. خداوند یاریگر ما باشد.