گنجور

بخش ۵۷ - ۵۷ ابوبکر دُلَف بن جَحدر الشّبلی، رضی اللّه عنه

و منهم: سکینهٔ احوال، و سفینهٔ مقال، ابوبکر دُلف بن جَحدر الشّبلی، رضی اللّه عنه

از بزرگان و مذکوران مشایخ بود. روزگاری مهذب و وقتی مطیب داشت با حق تعالی. و وی را اشارات لطیف است و ستوده؛ کما قالَ واحدٌ مِنَ المشایخِ المتأخّرین: «ثَلاثَةٌ مِن عَجائب الدُّنیا: إشاراتُ الشّبلی، و نُکَتُ المرتعش، و حکایاتُ جَعفرٍ.»

وی از کبار قوم و سادات اهل طریقت بود. ابتدا پسر حاجب الحُجّاب خلیفه بود. اندر مجلس خیر النّساج رحمه اللّه توبه کرد؛ و تعلق ارادت به جنید کرد و بسیاری از مشایخ را دیده بود.

از وی می‌آید که گفت در معنی قول خدای، عزّ وجل، قُلْ لِلمؤمنینَ یَغُضّوا مِنْ أبصارِهم (۳۰/النّور):«ای أبصارِ الرُّؤوس عَنِ المَحارِم و أبصارِ القُلوب عمّا سِوَی اللّهِ.» بگو مر مؤمنان را تا چشم سر نگاه دارند از نظر به شهوت، و چشم دل نگاه دارند از انواع فکرت به‌جز اندیشهٔ رؤیت. پس متابعت شهوت و ملاحظهٔ محارم از غفلت است و مصیبت مِهین مر اهل غفلت را آن است که از عیوب خود جاهل باشند. و آن که این‌جا جاهل بود آن‌جا جاهل بود؛ لقوله، تعالی: «مَنْ کانَ فی هذِهِ أعمی فَهو فِی الآخِرَةِ أعْمی (۷۲/الاسراء).» و به‌حقیقت تا حق تعالی ارادت شهوت از دل کسی پاک نکند، چشم سر از غوامض آن محفوظ نگردد و تا ارادت خود اندر دل کسی اثبات نکند، چشم سِرّ از نظر به غیر محفوظ نگردد.

از وی همی‌آید که: روزی به بازار اندر آمد. قومی گفتند: «هذا مَجنونٌ.» وی گفت، رضی اللّه عنه: «أنا عِندَکُم مَجنونٌ و أنتم عِندی أصِحّاءٌ، فزادَ اللّهُ فی جُنونی وزادَ فی صِحَّتِکُم.»

من به نزدیک شما دیوانه‌‌ام و شما به نزدیک من هشیار. جنون من از شدّت محبت است و صحت شما از غایت غفلت.پس خداوند اندر دیوانگی من زیادت کناد تا قربم در قرب زیادت شود و در هشیاری شما زیادت کناد تا بُعدتان بر بُعد زیادت گردد.

و این قول از غیرت بود؛ که تا خود چرا کسی اندر آن درجه باشد که دوستی را از دیوانگی فرق نکند. واللّه اعلم.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: سکینهٔ احوال، و سفینهٔ مقال، ابوبکر دُلف بن جَحدر الشّبلی، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: یکی از آنها، سکینه احوال و سفینه مقال، ابوبکر دُلف بن جحدر الشّبلی، مورد رضایت خداوند قرار گرفته است.
از بزرگان و مذکوران مشایخ بود. روزگاری مهذب و وقتی مطیب داشت با حق تعالی. و وی را اشارات لطیف است و ستوده؛ کما قالَ واحدٌ مِنَ المشایخِ المتأخّرین: «ثَلاثَةٌ مِن عَجائب الدُّنیا: إشاراتُ الشّبلی، و نُکَتُ المرتعش، و حکایاتُ جَعفرٍ.»
هوش مصنوعی: او از بزرگان و مشایخ نامدار بود. در دوره‌ای به طرز قابل توجهی تربیت شده و ارتباطی خوب با خداوند داشت. وی بیان‌های ظریف و زیبایی داشت؛ به گونه‌ای که یکی از مشایخ later گفت: «سه چیز از شگفتی‌های دنیا هستند: اشارات شبلّی، نکات المرتعش و حکایات جعفر.»
وی از کبار قوم و سادات اهل طریقت بود. ابتدا پسر حاجب الحُجّاب خلیفه بود. اندر مجلس خیر النّساج رحمه اللّه توبه کرد؛ و تعلق ارادت به جنید کرد و بسیاری از مشایخ را دیده بود.
هوش مصنوعی: او از بزرگ‌زادگان و سادات اهل طریقت بود. در ابتدا پسر یکی از مقامات عالیرتبه خلیفه بود. در محفل خیر النساج رحمه الله توبه کرد و به جنید ارادت پیدا کرد و با بسیاری از مشایخ ملاقات کرده بود.
از وی می‌آید که گفت در معنی قول خدای، عزّ وجل، قُلْ لِلمؤمنینَ یَغُضّوا مِنْ أبصارِهم (۳۰/النّور):«ای أبصارِ الرُّؤوس عَنِ المَحارِم و أبصارِ القُلوب عمّا سِوَی اللّهِ.» بگو مر مؤمنان را تا چشم سر نگاه دارند از نظر به شهوت، و چشم دل نگاه دارند از انواع فکرت به‌جز اندیشهٔ رؤیت. پس متابعت شهوت و ملاحظهٔ محارم از غفلت است و مصیبت مِهین مر اهل غفلت را آن است که از عیوب خود جاهل باشند. و آن که این‌جا جاهل بود آن‌جا جاهل بود؛ لقوله، تعالی: «مَنْ کانَ فی هذِهِ أعمی فَهو فِی الآخِرَةِ أعْمی (۷۲/الاسراء).» و به‌حقیقت تا حق تعالی ارادت شهوت از دل کسی پاک نکند، چشم سر از غوامض آن محفوظ نگردد و تا ارادت خود اندر دل کسی اثبات نکند، چشم سِرّ از نظر به غیر محفوظ نگردد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که خداوند در آیه‌ای به مؤمنان دستور می‌دهد که نگاه خود را از چیزهای حرام و غیرمجاز پایین نگه‌دارند و همچنین دل خود را از غیر خدا خالی کنند. اشاره شده که باید انسان چشم خود را از نگاه کردن به شهوت و دل خود را از افکار نادرست دور نگه دارد. اگر کسی به شهوت‌ها توجه کند و به محارم نگاه کند، در واقع در غفلت به سر می‌برد و این یک مصیبت بزرگ است، زیرا او از عیوب خود بی‌خبر می‌ماند. همچنین تأکید شده است که اگر کسی در این دنیا جاهل باشد و به روح خود نرسد، در آخرت نیز جاهل خواهد بود. در نهایت، تا زمانی که خداوند علاقه به شهوت را از دل کسی پاک نکند، او قادر نخواهد بود از دقت در جزئیات آنها خودداری کند و همچنین تا زمانی که اراده خود را در دل کسی قرار ندهد، چشم باطنی او نیز از نگاه به چیزهای غیرمحترم محفوظ نخواهد ماند.
از وی همی‌آید که: روزی به بازار اندر آمد. قومی گفتند: «هذا مَجنونٌ.» وی گفت، رضی اللّه عنه: «أنا عِندَکُم مَجنونٌ و أنتم عِندی أصِحّاءٌ، فزادَ اللّهُ فی جُنونی وزادَ فی صِحَّتِکُم.»
هوش مصنوعی: روزی به بازار رفت و عده‌ای او را دیوانه خواندند. او در پاسخ گفت: «من در نظر شما دیوانه‌ام و شما در نظر من سالمید؛ خداوند بر دیوانگی من بیفزاید و بر سلامت شما.»
من به نزدیک شما دیوانه‌‌ام و شما به نزدیک من هشیار. جنون من از شدّت محبت است و صحت شما از غایت غفلت.پس خداوند اندر دیوانگی من زیادت کناد تا قربم در قرب زیادت شود و در هشیاری شما زیادت کناد تا بُعدتان بر بُعد زیادت گردد.
هوش مصنوعی: من در نزدیکی شما دیوانه‌ام و شما در نزدیکی من هشیار. دیوانگی من از شدت عشق است و سلامت شما از حد زیاده‌روی در غفلت. بنابراین، از خداوند می‌خواهم که در دیوانگی من بیفزاید تا نزدیکی‌ام به شما بیشتر شود و همچنین در هشیاری شما بیفزاید تا فاصله‌تان از من بیشتر گردد.
و این قول از غیرت بود؛ که تا خود چرا کسی اندر آن درجه باشد که دوستی را از دیوانگی فرق نکند. واللّه اعلم.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که در عشق و علاقه، اگر کسی به مرحله‌ای برسد که نتواند تفاوتی بین عشق و دیوانگی قائل شود، نشان‌دهنده نوعی اغراق و نفوذ احساسات است. واضح است که این حالت با غیرت و حرمت خود شخص نیز در تضاد است.