گنجور

بخش ۳۹ - ۳۹ عمرو بن عثمان المکّی، رضی اللّه عنه

و منهم: سرور دلها، و نور سرها، عمرو بن عثمان المکی، رضی اللّه عنه

از کبرا و سادات اهل طریقت بود. وی را تصانیف مشهور است اندر حقایق این علم و نسبت ارادت خود به جنید کردی، از بعد آن که ابوسعید خراز را دیده بود و با نِباجی صحبت کرده بود و اندر اصول، امام وقت بود.

از وی می‌آید که گفت: «لایَقَعُ عَلی کَیْفِیَّةِ الوَجْدِ عِبارَةٌ، لأنَّهُ سِرُّ اللّهِ عندَ المؤمنینَ.» عبارت بر کیفیت وجد دوستان نیفتد؛ از آن‌چه آن سر حق است به نزدیک مؤمنان و هرچه عبارت بنده اندر آن تصرف تواند کرد آن سر حق نباشد؛ از آن‌چه کلیت تکلف بنده از اسرار ربانی منقطع است.

و گویند چون عمرو به اصفهان آمد، حَدَثی به صحبت وی پیوست و پدر مانع وی بود از صحبت عمرو؛ تا بیمار شد و مدتی برآمد. روزی شیخ برخاست و با جماعتی فقرا به عیادت وی شد. حدث به شیخ اشارت کرد تا قوال را بگوید تا بیتی برخواند. عمرو قوال را گفت: برخوان:

مالی مَرَضْتُ فَلَمْ یَعُدْنی عائدٌ
مِنْکُمْ ویَمْرَضٌ عَبْدُکم فأعودُ

بیمار چون بشنید برخاست و بنشست و لهب و سلطان بیماری وی کمتر شد. گفت: زِدْنی:

وَأَشَدُّ مِنْ مَرَضی عَلَیَّ صُدُودُکم
و صُدودُ عَبْدِکُمُ عَلیَّ شَدیدُ

بیمار برخاست و نالانی از او کم شد، و پدر وی را به صحبت عمرو مسلم گردانید و آن اندیشه که می‌بودش اندر دل، از آن توبه کرد. وآن حدث یکی از بزرگان طریقت شد. و هوأعلم.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: سرور دلها، و نور سرها، عمرو بن عثمان المکی، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از آنان: سرور دل‌ها و نور سرها، عمرو بن عثمان مکی، خدا از او راضی باشد.
از کبرا و سادات اهل طریقت بود. وی را تصانیف مشهور است اندر حقایق این علم و نسبت ارادت خود به جنید کردی، از بعد آن که ابوسعید خراز را دیده بود و با نِباجی صحبت کرده بود و اندر اصول، امام وقت بود.
هوش مصنوعی: او از خاندان کبرا و سادات اهل طریقت بود و آثار معروفی در زمینه حقایق این علم دارد. او همچنین نسبت ارادت خود را به جنید کرد و پس از دیدار با ابوسعید خراز و گفتگو با نِباجی، در اصول، امام زمان خود محسوب می‌شد.
از وی می‌آید که گفت: «لایَقَعُ عَلی کَیْفِیَّةِ الوَجْدِ عِبارَةٌ، لأنَّهُ سِرُّ اللّهِ عندَ المؤمنینَ.» عبارت بر کیفیت وجد دوستان نیفتد؛ از آن‌چه آن سر حق است به نزدیک مؤمنان و هرچه عبارت بنده اندر آن تصرف تواند کرد آن سر حق نباشد؛ از آن‌چه کلیت تکلف بنده از اسرار ربانی منقطع است.
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت وجود و حال و احوال دوستان خدا آگاه است، می‌گوید که نمی‌توان با عباراتی ساده و معمولی کیفیت وجد قلبی آنها را توضیح داد، زیرا این موضوع یک راز الهی است که فقط برای مؤمنان قابل درک است. آنچه درباره حالت‌های روحی دوستان خدا گفته می‌شود، نمی‌تواند به درستی به حقیقت آن اشاره کند، چرا که آن حقیقت الهی فراتر از توانایی کلمات و اصطلاحات بشری است و فهم کامل آن از عهده افراد خارج است.
و گویند چون عمرو به اصفهان آمد، حَدَثی به صحبت وی پیوست و پدر مانع وی بود از صحبت عمرو؛ تا بیمار شد و مدتی برآمد. روزی شیخ برخاست و با جماعتی فقرا به عیادت وی شد. حدث به شیخ اشارت کرد تا قوال را بگوید تا بیتی برخواند. عمرو قوال را گفت: برخوان:
هوش مصنوعی: وقتی عمرو به اصفهان آمد، شخصی به نام حدث به او ملحق شد، اما پدر او مانع صحبت آن شخص با عمرو شد. این موضوع باعث شد که حدث بیمار شود و مدتی را در بستر بیماری بگذراند. روزی، شیخی همراه گروهی از فقرا به عیادت او آمد. حدث به شیخ اشاره کرد که قوالی را بخواند تا شعری را برای او بخواند. عمرو به قوال گفت که شروع به خواندن کند.
مالی مَرَضْتُ فَلَمْ یَعُدْنی عائدٌ
مِنْکُمْ ویَمْرَضٌ عَبْدُکم فأعودُ
هوش مصنوعی: مال من را بپردازید که اگر کسی از شما به عیادت من نیاید، من هم در زمانی که بیمار شوم به عیادت شما نخواهم آمد.
بیمار چون بشنید برخاست و بنشست و لهب و سلطان بیماری وی کمتر شد. گفت: زِدْنی:
هوش مصنوعی: بیمار وقتی متوجه شد، از جا بلند شد و نشست. شدت بیماری او کم شد. سپس گفت: بیشتر بگوید.
وَأَشَدُّ مِنْ مَرَضی عَلَیَّ صُدُودُکم
و صُدودُ عَبْدِکُمُ عَلیَّ شَدیدُ
هوش مصنوعی: ناراحتی من از بی‌اعتنایی شما بیشتر از هر بیماری دیگری است و بی‌توجهی شما به من، بر من بسیار سنگین و دلگیر است.
بیمار برخاست و نالانی از او کم شد، و پدر وی را به صحبت عمرو مسلم گردانید و آن اندیشه که می‌بودش اندر دل، از آن توبه کرد. وآن حدث یکی از بزرگان طریقت شد. و هوأعلم.
هوش مصنوعی: بیمار از جا بلند شد و ناراحتی‌اش کم شد. پدر او را به صحبت با عمرو مسلم دعوت کرد و او از افکار نگران‌کننده‌اش دست کشید. این واقعه یکی از رویدادهای مهم در زندگی یکی از بزرگان طریقت شد. او بسیار دانا بود.