گنجور

بخش ۱۱ - ۱۱ بشر بن الحارث الحافی، رضی اللّه عنه

و منهم: سریر معرفت، و تاج اهل معاملت، بشر بن الحارث الحافی، رضی اللّه عنه

اندر مجاهدت شأنی کبیر داشت و اندر معاملت حظّی تمام. صحبت فضیل ابن عیاض دریافته بود و مرید خال خود بود، علی بن خَشْرَم. به علم اصول و فروع عالم بود.

و ابتدای وی آن بود که روزی مست می‌آمد. اندر میان راه کاغذپاره‌ای یافت. مر آن را به تعظیم برگرفت، بر آن نبشته دید که: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.» آن را معطّر کرد و به جایی پاک بنهاد. آن شب مر خداوند -تعالی- را به خواب دید که وی را گفت: «طیَّبْتَ اسْمي فبعزّتي لأُطَیّبَنَّ اسمَکَ في الدّنیا و الآخرة. نام مرا خوشبوی گردانیدی، به عزّت من که نام تو را خوشبوی گردانم در دنیا و آخرت، تا کس نام تو نشنود الّا که راحتی به جان وی آید.»

آنگاه توبه کرد و طریق زهد بر دست گرفت و از شدّت غلبه اندر مشاهدت حق -تعالی- هیچ چیز اندر پای نکرد. از وی علّت آن بپرسیدند. گفت: «زمین بساط وی است، و من روا ندارم که بساط وی سپرم و میان پای من و زمین واسطه‌ای باشد.»

و این از غرایب معاملات وی است. اندر جمع همّت وی به حق، پای افزار حجاب وی آمد.

و از وی می‌آید که گفت: «مَن أرادَ أَن یکونَ عزیزاً في الدّنیا شریفاً في الآخرة، فلْیَجْتَنِبْ ثلاثاً: لایسألْ أحداً حاجةً و لایذکُرْ أحداً بسوءٍ و لا یحبْ أحداً إلی طعامه. هرکه خواهد که اندر دنیا عزیز باشد و اندر آخرت شریف، گو از سه چیز بپرهیز: از مخلوقان حاجت مخواه و کس را بد مگوی و به مهمانی کس مرو.»

امّا هر که به خداوند -تعالی- راه داند، از خلق حاجت نخواهد؛ که حاجت به خلق دلیل بی معرفتی بود؛ که اگر به قاضی الحاجات عالمستی، از چون خویشتنی حاجت نخواهدی. «إستغاثةُ المخلوقِ کأستغاثةِ المَسْجونِ إلی المَسْجونِ.»

و امّا هر که کسی را بد گوید، آن تصرّف است که اندر حکم خدای -تعالی- می‌کند؛ از آن‌چه آن کس و فعل وی آفریدهٔ خدای است، -عزَّ و جلَّ-. آفریدهٔ وی را بر که رد می‌کنی و آن که فعل را عیب کند، فاعل را کرده باشد؟ به‌جز آن که وی فرموده است که: «کفّار را بر موافقت من ذم کنید.»

اما آن‌چه گفت از نان خلق بپرهیزید؛ که رازق خدای است -جلّ جلاله- اگر مخلوقی را سبب روزی تو گرداند او را مبین و بدان که روزی توست که خدای -تعالی- به تو رسانید، نه از آن وی، و اگر او پندارد که از آن وی است و بدان بر تو منّت نهد، وی را اجابت مکن؛ که اندر روزی کس را بر کس منّت نیست البتّه؛ از آنکه به نزدیک اهل سنّت و جماعت، روزی غذاست و به نزدیک معتزله، ملک. و خلق را به اغذیه خدای پرورد، نه مخلوق، و مَجاز این قول را وجهی دیگر است. و اللّه أعلم.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: سریر معرفت، و تاج اهل معاملت، بشر بن الحارث الحافی، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از جمله آن‌ها: سریر معرفت و تاج اهل معامله، بشر بن الحارث حافی، رضی‌الله‌عنه.
اندر مجاهدت شأنی کبیر داشت و اندر معاملت حظّی تمام. صحبت فضیل ابن عیاض دریافته بود و مرید خال خود بود، علی بن خَشْرَم. به علم اصول و فروع عالم بود.
هوش مصنوعی: او در تلاش‌های خود مقام بلندی داشت و در معاملات با موفقیت‌های قابل توجهی روبرو بود. او با فضیل ابن عیاض در ارتباط بوده و علی بن خشرم، که مرید او بود، مورد توجهش قرار داشت. همچنین او به علم اصول و فروع نیز تسلط کافی داشت.
و ابتدای وی آن بود که روزی مست می‌آمد. اندر میان راه کاغذپاره‌ای یافت. مر آن را به تعظیم برگرفت، بر آن نبشته دید که: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.» آن را معطّر کرد و به جایی پاک بنهاد. آن شب مر خداوند -تعالی- را به خواب دید که وی را گفت: «طیَّبْتَ اسْمي فبعزّتي لأُطَیّبَنَّ اسمَکَ في الدّنیا و الآخرة. نام مرا خوشبوی گردانیدی، به عزّت من که نام تو را خوشبوی گردانم در دنیا و آخرت، تا کس نام تو نشنود الّا که راحتی به جان وی آید.»
هوش مصنوعی: روزی مردی مست در حال رفتن بود که ناگهان کاغذی را پیدا کرد. او با احترام آن کاغذ را برداشت و دید که بر روی آن نوشته شده: «بسم الله الرحمن الرحیم.» او آن کاغذ را خوشبو کرد و در مکانی پاک گذاشت. همان شب، او خواب خداوند را دید که به او گفت: «تو نام من را خوشبو کردی، به عزت من، نام تو را نیز در دنیا و آخرت خوشبو می‌کنم. هیچ‌کس نام تو را نخواهد شنید مگر اینکه آرامش به دل او خواهد آمد.»
آنگاه توبه کرد و طریق زهد بر دست گرفت و از شدّت غلبه اندر مشاهدت حق -تعالی- هیچ چیز اندر پای نکرد. از وی علّت آن بپرسیدند. گفت: «زمین بساط وی است، و من روا ندارم که بساط وی سپرم و میان پای من و زمین واسطه‌ای باشد.»
هوش مصنوعی: او پس از مدتی توبه کرد و راه زهد را در پیش گرفت و به شدت تحت تأثیر مشاهدات حق قرار گرفت؛ به طوری که هیچ چیزی را زیر پای خود نگذاشت. وقتی از او دلیل این کار را پرسیدند، گفت: «زمین محل و گستره‌ی خداوند است و من اجازه نمی‌دهم که این گستره، سپری برای من باشد و چیزی میان من و زمین قرار بگیرد.»
و این از غرایب معاملات وی است. اندر جمع همّت وی به حق، پای افزار حجاب وی آمد.
هوش مصنوعی: این موضوع بخشی از ویژگی‌های خاص معاملات او است. در نتیجه، تلاش‌های او به درستی به موضوع حجاب او مرتبط شد.
و از وی می‌آید که گفت: «مَن أرادَ أَن یکونَ عزیزاً في الدّنیا شریفاً في الآخرة، فلْیَجْتَنِبْ ثلاثاً: لایسألْ أحداً حاجةً و لایذکُرْ أحداً بسوءٍ و لا یحبْ أحداً إلی طعامه. هرکه خواهد که اندر دنیا عزیز باشد و اندر آخرت شریف، گو از سه چیز بپرهیز: از مخلوقان حاجت مخواه و کس را بد مگوی و به مهمانی کس مرو.»
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد در دنیا محترم باشد و در آخرت مقام رفیعی داشته باشد، باید از سه چیز پرهیز کند: از دیگران چیزی درخواست نکند، هیچ کس را بد نگوید و به مهمانی کسی نرود.
امّا هر که به خداوند -تعالی- راه داند، از خلق حاجت نخواهد؛ که حاجت به خلق دلیل بی معرفتی بود؛ که اگر به قاضی الحاجات عالمستی، از چون خویشتنی حاجت نخواهدی. «إستغاثةُ المخلوقِ کأستغاثةِ المَسْجونِ إلی المَسْجونِ.»
هوش مصنوعی: کسی که به خداوند راهی یافته باشد، نیازی به دیگران نخواهد داشت؛ زیرا نیاز به مخلوق نشان‌دهنده جهل انسان است. اگر کسی به خداوند که قاضی الحاجات است، آگاه باشد، هرگز از مخلوقی مثل خودش کمک نخواهد خواست. استغاثه و کمک خواستن از مخلوق مانند کمک خواستن یک زندانی از زندانی دیگر است.
و امّا هر که کسی را بد گوید، آن تصرّف است که اندر حکم خدای -تعالی- می‌کند؛ از آن‌چه آن کس و فعل وی آفریدهٔ خدای است، -عزَّ و جلَّ-. آفریدهٔ وی را بر که رد می‌کنی و آن که فعل را عیب کند، فاعل را کرده باشد؟ به‌جز آن که وی فرموده است که: «کفّار را بر موافقت من ذم کنید.»
هوش مصنوعی: هرکس که به دیگری بد بگوید، در واقع در حال تصرف در چیزی است که از حکم خداوند ناشی می‌شود. آن شخص و کارهایش آفرینش خداوند هستند. پس چرا باید آفرینه‌ی او را رد کرد؟ آیا نمی‌توان گفت که کسی که عملی را عیب‌جویی می‌کند، در واقع خود را به چالش کشیده است؟ تنها به این دلیل که خداوند فرموده است که: «کافران را به خاطر نادیده‌گرفتن من سرزنش کنید.»
اما آن‌چه گفت از نان خلق بپرهیزید؛ که رازق خدای است -جلّ جلاله- اگر مخلوقی را سبب روزی تو گرداند او را مبین و بدان که روزی توست که خدای -تعالی- به تو رسانید، نه از آن وی، و اگر او پندارد که از آن وی است و بدان بر تو منّت نهد، وی را اجابت مکن؛ که اندر روزی کس را بر کس منّت نیست البتّه؛ از آنکه به نزدیک اهل سنّت و جماعت، روزی غذاست و به نزدیک معتزله، ملک. و خلق را به اغذیه خدای پرورد، نه مخلوق، و مَجاز این قول را وجهی دیگر است. و اللّه أعلم.
هوش مصنوعی: از نان مردم دوری کنید، زیرا رازق تنها خداوند است. اگر کسی به عنوان واسطه‌ای برای روزی شما عمل کند، نباید او را منبع روزی خود بدانید. روزی‌ای که به شما می‌رسد از جانب خداوند است، نه از آن شخص. اگر او فکر کند که روزی از آن اوست و به شما منت گذارد، به او پاسخ ندهید؛ زیرا در موضوع روزی هیچ‌کس بر دیگری منت ندارد. طبق باور اهل سنت، روزی به غذا تعلق دارد و بر اساس دیدگاه معتزله، به ملک و دارایی مربوط می‌شود. در نهایت، فهم این موضوعات به قدرت و علم خداوند بستگی دارد.