گنجور

بخش ۲ - ۲ هَرِم بن حیّان، رضی اللّه عنه

و منهم: شیخ صفا و معدن وفا، هَرِم بن حیان رضی اللّه عنه

که از بزرگان طریقت بود و اندر معاملت حظی تمام داشت و با صحابه و کرام ایشان صحبت‌ها کرده بود.

قصد کرد تا اویس را زیات کند. چون به قَرَن شد وی از آنجا رفته بود، ناامید بازگشت. چون به مکه بازآمد، خبر یافت که وی به کوفه می‌باشد. بیامد و نیافتش و تا مدتی دراز آن‌جا ببود. چون خواست که از آن‌جا سوی بصره آید، اندر راه وی را یافت بر کنارهٔ فرات که می طهارت کرد، مرقعه‌ای پوشیده بشناختش. چون از کنارهٔ رود برآمد و موی شانه کرد، هَرِم پیش رفت و سلام گفت. وی گفت: «و علیک السّلام، یا هرم بن حیان.» گفت: «مرا چه شناختی که من هَرِمم؟» گفت «عرفَتْ روحی روحَک. جان من مر جان تو را بشناخت». زمانی بنشستند و مر او را نیز بازگردانید.

هرم گفت: «بیشتری با من سخنان امیرین گفت؛ یعنی عمر و علی، رضوان اللّه علیهم اجمعین.» و روایت کرد که: «مرا عمر از پیغمبر علیه السّلام روایت کرد، قوله، علیه السّلام: انّما الاعمالُ بالنّیات و لکلِّ أمرئٍ ما نَوی. فمنْ کانتْ هجرتُه إلی اللّه و إلی رسولِهِ فهجرتُه إلی اللّه و رسوله و منْ کانتْ هجرتُه إلی الدّنیا یُصیبُها أوِ أمرأةٍ یتزوّجُها فهجرتُه إلی ما هاجَرَ إلیه.» آن گاه مرا گفت: «علیکَ بِحِفْظِ قَلْبِکَ. بر تو باد به نگاهداشت دل از اندیشهٔ غیر.»

و این سخن را دو معنی بود: یکی آن که دل را متابع حق گرداند به مجاهدت، دیگر آن که خود را متابع دل گرداند به مشاهدت. و این هر دو اصلی قوی است. دل را متابع حق گردانیدن، کار مردانی باشد که وی را از مکابرهٔ شهوت و مؤانست هوی بازستاندش و اندیشه‌های ناموافق به درجه‌ای ازوی منقطع گرداند که جز یاد حق فکری دیگر نماند، و اندر تدبیر صحت و حفظ امور و نظر اندر آیات حق بندد تا محل محبت شود و خود را متابع دل گردانیدن کار کاملان باشد که حق تعالی دل ایشان را به نور جمال منور گردانیده باشد و از همه اسباب و علت رهانیده و به درجهٔ اعلی رسانیده. خلعت قرب بر افکنده و به الطاف خود بدان تجلی کرده و به مشاهدت و قرب بدان تولی کرده. آنگاه او تن را موافق دل گرداند. پس آن گروه صاحب القلوب باشند و این گروه مغلوب القلوب و آن که صاحب القلب بود مالک القلب بود و باقی الصفه، و آن که مغلوب القلب بود فانی الصفه باشد.

و حقیقت این مسأله بدان بازگردد که خداوند عزّ و جلّ گفت: «إِلّا عبادَک منهم المُخْلصین (۴۰/الحجر).» و اندر این دو قرائت است: مخلِصین خوانند به کسر لام و مخلَصین خوانند به نصب لام. و مخلِص فاعل بود و باقی الصّفة و مخلَص مفعول بود و فانی الصّفة. و این مسأله به جای دیگر مُشرّح از این بیارم، إن شاء اللّه تعالی.

و به‌حقیقت آنان که فانی الصفه باشند بزرگوارتر باشند؛ که تن را موافق دل گردانند، که دلهاشان اندر حضرت حق مُحوَّل بود و اندر مشاهدت وی قایم از آن گروه که باقی الصفه باشند و دل را بتکلف موافق امر گردانند و بنای این بر اصل صَحْو و سُکْر و مجاهدت و مشاهدت باشد. واللّه اعلم بالصواب.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: شیخ صفا و معدن وفا، هَرِم بن حیان رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از آنها: شیخ صفا و نمونه وفا، هَرِم بن حیان رضی‌الله‌عنه.
که از بزرگان طریقت بود و اندر معاملت حظی تمام داشت و با صحابه و کرام ایشان صحبت‌ها کرده بود.
هوش مصنوعی: او از شخصیت‌های برجسته در طریقت بود و در امور مربوط به معاملات، به خوبی موفقیت‌هایی کسب کرده بود و با صحابه و شخصیت‌های محترم آنان گفتگوهایی داشته است.
قصد کرد تا اویس را زیات کند. چون به قَرَن شد وی از آنجا رفته بود، ناامید بازگشت. چون به مکه بازآمد، خبر یافت که وی به کوفه می‌باشد. بیامد و نیافتش و تا مدتی دراز آن‌جا ببود. چون خواست که از آن‌جا سوی بصره آید، اندر راه وی را یافت بر کنارهٔ فرات که می طهارت کرد، مرقعه‌ای پوشیده بشناختش. چون از کنارهٔ رود برآمد و موی شانه کرد، هَرِم پیش رفت و سلام گفت. وی گفت: «و علیک السّلام، یا هرم بن حیان.» گفت: «مرا چه شناختی که من هَرِمم؟» گفت «عرفَتْ روحی روحَک. جان من مر جان تو را بشناخت». زمانی بنشستند و مر او را نیز بازگردانید.
هوش مصنوعی: او تصمیم گرفت که به دیدار اویس برود. اما وقتی به قَرَن رسید، متوجه شد که او از آنجا رفته است و ناامیدانه بازگشت. پس از آنکه به مکه برگشت، خبر شنید که او به کوفه رفته است. به کوفه رفت اما او را نیافت و مدتی طولانی در آنجا ماند. وقتی تصمیم گرفت به سمت بصره برود، در مسیر در کنار فرات، او را دید که در حال وضو گرفتن بود و با پوشش خاصی او را شناخت. وقتی از کنار رود خارج شد و موهایش را شانه کرد، هَرِم به پیش آمد و سلام کرد. او جواب داد: «سلام بر تو، ای هَرِم بن حیان.» هَرِم پرسید: «چطور مرا شناختی که من هَرِم هستم؟» جواب داد: «روح من، روح تو را شناخت. جان من، جان تو را می‌شناسد.» مدتی با هم نشسته و او را نیز به سمت بصره همراهی کرد.
هرم گفت: «بیشتری با من سخنان امیرین گفت؛ یعنی عمر و علی، رضوان اللّه علیهم اجمعین.» و روایت کرد که: «مرا عمر از پیغمبر علیه السّلام روایت کرد، قوله، علیه السّلام: انّما الاعمالُ بالنّیات و لکلِّ أمرئٍ ما نَوی. فمنْ کانتْ هجرتُه إلی اللّه و إلی رسولِهِ فهجرتُه إلی اللّه و رسوله و منْ کانتْ هجرتُه إلی الدّنیا یُصیبُها أوِ أمرأةٍ یتزوّجُها فهجرتُه إلی ما هاجَرَ إلیه.» آن گاه مرا گفت: «علیکَ بِحِفْظِ قَلْبِکَ. بر تو باد به نگاهداشت دل از اندیشهٔ غیر.»
هوش مصنوعی: هرم گفت: «بیشتر از همه با من صحبت کردند امیرین، یعنی عمر و علی. او نقل کرد که عمر از پیامبر روایت کرد که فرمود: "اعمال بر اساس نیت‌ها هستند و هر فردی آنچه را نیت کرده، به او داده خواهد شد. اگر کسی هجرتش به سوی خدا و پیامبرش باشد، هجرتش به سوی خدا و پیامبرش است و اگر هجرتش به سوی دنیا و هدفی مانند به دست آوردن مال یا ازدواج با زنی باشد، هجرتش به همان چیزی خواهد بود که به آن هجرت کرده است." سپس به من گفت: "باید دل خود را از اندیشه‌های غیر حفظ کنی."»
و این سخن را دو معنی بود: یکی آن که دل را متابع حق گرداند به مجاهدت، دیگر آن که خود را متابع دل گرداند به مشاهدت. و این هر دو اصلی قوی است. دل را متابع حق گردانیدن، کار مردانی باشد که وی را از مکابرهٔ شهوت و مؤانست هوی بازستاندش و اندیشه‌های ناموافق به درجه‌ای ازوی منقطع گرداند که جز یاد حق فکری دیگر نماند، و اندر تدبیر صحت و حفظ امور و نظر اندر آیات حق بندد تا محل محبت شود و خود را متابع دل گردانیدن کار کاملان باشد که حق تعالی دل ایشان را به نور جمال منور گردانیده باشد و از همه اسباب و علت رهانیده و به درجهٔ اعلی رسانیده. خلعت قرب بر افکنده و به الطاف خود بدان تجلی کرده و به مشاهدت و قرب بدان تولی کرده. آنگاه او تن را موافق دل گرداند. پس آن گروه صاحب القلوب باشند و این گروه مغلوب القلوب و آن که صاحب القلب بود مالک القلب بود و باقی الصفه، و آن که مغلوب القلب بود فانی الصفه باشد.
هوش مصنوعی: این سخن دو معنا دارد: یکی این که دل را با تلاش به سمت حق هدایت کنیم و دیگری این که خود را به دل پیوند دهیم تا به مشاهده برسیم. هر دو این اصول بسیار قوی هستند. هدایت دل به سوی حق، کار مردانی است که از وسوسه‌های شهوت و همراهی با هوی و هوس جلوگیری می‌کنند و افکار نامتناسب را به حدی می‌رسانند که فقط یاد حق در دلشان باقی بماند. آنها در تدبیر امور و توجه به آیات حق تلاش می‌کنند تا مورد محبت قرار گیرند. از سوی دیگر، پیروی از دل، مربوط به افراد کامل است که خداوند دلشان را با نور جمال خود روشن کرده و از همه اسباب و علل رها کرده است و به درجه‌ای عالی رسیده‌اند. این افراد به نعمت‌های قرب الهی نائل می‌شوند و با لطفش به مشاهدت و نزدیکی به حق می‌رسند. سپس تن خود را با دلشان هماهنگ می‌کنند. به این ترتیب، عده‌ای صاحب دل و عده‌ای دیگر تحت تأثیر دل هستند. کسی که صاحب دل است، مالک دل است و ویژگی‌هایش پایدار است، در حالی که کسی که تحت تأثیر دل است، ویژگی‌هایش زودگذر است.
و حقیقت این مسأله بدان بازگردد که خداوند عزّ و جلّ گفت: «إِلّا عبادَک منهم المُخْلصین (۴۰/الحجر).» و اندر این دو قرائت است: مخلِصین خوانند به کسر لام و مخلَصین خوانند به نصب لام. و مخلِص فاعل بود و باقی الصّفة و مخلَص مفعول بود و فانی الصّفة. و این مسأله به جای دیگر مُشرّح از این بیارم، إن شاء اللّه تعالی.
هوش مصنوعی: حقیقت این موضوع به این نکته برمی‌گردد که خداوند فرمود: «جز بندگان خاص تو که مخلص هستند.» و در اینجا دو نوع قرائت وجود دارد: یکی که «مخلصین» با کسر لام خوانده می‌شود و دیگری که «مخلصین» با فتح لام خوانده می‌شود. در حالت اول، «مخلص» فاعل است و وصف باقی‌مانده و در حالت دوم، «مخلص» مفعول است و وصف زایل. این موضوع را می‌توان در جای دیگری به تفصیل توضیح داد، ان‌شا الله.
و به‌حقیقت آنان که فانی الصفه باشند بزرگوارتر باشند؛ که تن را موافق دل گردانند، که دلهاشان اندر حضرت حق مُحوَّل بود و اندر مشاهدت وی قایم از آن گروه که باقی الصفه باشند و دل را بتکلف موافق امر گردانند و بنای این بر اصل صَحْو و سُکْر و مجاهدت و مشاهدت باشد. واللّه اعلم بالصواب.
هوش مصنوعی: در حقیقت، افرادی که در یک جنبه از زندگی خود فنا شده‌اند، از نظر بزرگی والاتر هستند؛ زیرا آنها وجود خود را با دلشان وفق می‌دهند، دل‌هایشان در حضور حق قرار دارد و در مشاهدۀ او پایدارند. برعکس، افرادی که در ظاهر خود باقی مانده‌اند، دلشان را با زحمت و تلاش به اطاعت می‌کشند. این رویه مبتنی بر اصل بیداری، حالت مستی، جهاد در راه حق و مشاهده حقیقت است. خداوند به بهترین وجه دانا و آگاه است.