گنجور

بخش ۳ - ۲ ابوعبداللّه الحسین بن علی بن ابی طالب، رضی اللّه عنهما

و منهم: شمع آل محمد، و از جملهٔ علایق مجرد سید زمانه خود، ابوعبداللّه الحسین بن علی بن ابی طالب، رضی اللّه عنهما

از محققان اولیا بود و قبلهٔ اهل بلا و قتیل دشت کربلا و اهل این قصه بر درستی حال وی متفق‌اند که تا حق ظاهر بود مر حق را متابع بود چون حق مفقود شد شمشیر بر کشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عزّ و جلّ نکرد نیارامید.

و رسول را علیه السّلام اندر وی نشانهایی بود که او بدان مخصوص بود؛ چنان‌که عمر بن الخطاب رضی اللّه عنه روایت کند که: روزی به نزدیک پیغمبر علیه السّلام اندر آمدم. وی را دیدم حسین را بر پشت خود افکنده بود و رشته‌ای اندر دهان خود گرفته و سر رشته به دست حسین داده؛ تا حسین می‌رفت و وی علیه السّلام از پس حسین به زانوها می‌رفت. من چون آن بدیدم گفتم: «نِعْمَ الجَمَلُ جَمَلُک یا باعبدِاللّهِ.» پیغمبر گفت، علیه السّلام: «نِعمَ الرّاکبُ هو یا عمرُ.»

و وی را کلام لطیف است اندر طریقت حق، و رموز بسیار و معاملت نیکو. از وی روایت آرند گفت: «أشْفَقُ الإخوانِ عَلَیک دینُکَ.»

شفیق‌ترین برادران تو بر تو دین توست؛ از آن‌چه نجات مرد اندر متابعت دین بود و هلاکش اندر مخالفت آن. پس مرد خردمند آن بود که به فرمان مشفقان بود و شفقت آن بر خود بداند و جز بر متابعت آن نرود و برادر آن بود که نصیحت نماید و در شفقت نبندد.

و اندر حکایات یافتم که روزی مردی به نزدیک وی آمد و گفت: «یا فرزند رسول خدای عزّ و جلّ مردی درویشم و اطفال دارم مرا از تو قوت امشب می‌باید.» حسین وی را گفت: «بنشین که ما را رزقی در راه است تا بیارند.» بسی برنیامد که پنج صُرّه بیاوردند از نزد معاویه اندر هر صرّه‌ای هزار دینار و گفتند که: «معاویه از تو عذر می‌خواهد و می‌گوید: این قدر در وجه کهتران صرف فرماید کرد تا بر اثر این، تیمار نیکوتر داشته آید.» حسین رضی اللّه عنه اشارت کرد که: «بدان درویش دهید.» آن پنج صره بدو دادند و از وی عذرها خواست که: «بس دیر ماندی، و این بس بی خطر عطایی بود که یافتی و اگر ما دانستیمی که این مقدار است تو را انتظار ندادیمی. ما را معذور دار؛ که ما از اهل بلاییم و از همه راحت دنیا باز مانده‌ایم و مرادهای دنیای خود گم کرده‌ایم و زندگانی به مراد دیگران می‌باید کرد.»

و مناقب وی اشهر آن است که بر هیچ کس از امت پوشیده باشد. واللّه اعلم.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: شمع آل محمد، و از جملهٔ علایق مجرد سید زمانه خود، ابوعبداللّه الحسین بن علی بن ابی طالب، رضی اللّه عنهما
هوش مصنوعی: و یکی از آنها، شمع آل محمد است و از جمله شیفتگان خالص سید زمانه خود، ابوعبدالله حسین بن علی بن ابی‌طالب، رضی‌الله عنهما می‌باشد.
از محققان اولیا بود و قبلهٔ اهل بلا و قتیل دشت کربلا و اهل این قصه بر درستی حال وی متفق‌اند که تا حق ظاهر بود مر حق را متابع بود چون حق مفقود شد شمشیر بر کشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عزّ و جلّ نکرد نیارامید.
هوش مصنوعی: او از پژوهشگران بزرگ بود و به عنوان قبله‌ای برای اهل بلا معروف شد. همچنین در مورد او در میان مردم تصریح شده که تا زمانی که حق آشکار بود، از آن پیروی می‌کرد. اما وقتی حق ناپدید شد، شمشیرش را کشید و تا زمانی که جان گرانبهایش را فدای شهادت در راه خدا نکرد، آرام نگرفت.
و رسول را علیه السّلام اندر وی نشانهایی بود که او بدان مخصوص بود؛ چنان‌که عمر بن الخطاب رضی اللّه عنه روایت کند که: روزی به نزدیک پیغمبر علیه السّلام اندر آمدم. وی را دیدم حسین را بر پشت خود افکنده بود و رشته‌ای اندر دهان خود گرفته و سر رشته به دست حسین داده؛ تا حسین می‌رفت و وی علیه السّلام از پس حسین به زانوها می‌رفت. من چون آن بدیدم گفتم: «نِعْمَ الجَمَلُ جَمَلُک یا باعبدِاللّهِ.» پیغمبر گفت، علیه السّلام: «نِعمَ الرّاکبُ هو یا عمرُ.»
هوش مصنوعی: پیامبر دارای ویژگی‌هایی بود که او را از دیگران متمایز می‌کرد. عمر بن خطاب نقل می‌کند که روزی به حضور پیامبر رفتم و او را دیدم که حسین را بر پشتش دارد و رشته‌ای در دهان خود گرفته و سر رشته را به دست حسین داده است. حسین در حال حرکت بود و پیامبر نیز از پشت او با زانوهایی خمیده او را دنبال می‌کرد. وقتی این صحنه را دیدم، گفتم: «چه زینت بخش و زیبایی است بارکش تو، ای بنده خدا.» پیامبر در پاسخ گفت: «چه سواری خوبی است او، ای عمر!»
و وی را کلام لطیف است اندر طریقت حق، و رموز بسیار و معاملت نیکو. از وی روایت آرند گفت: «أشْفَقُ الإخوانِ عَلَیک دینُکَ.»
هوش مصنوعی: او از طریق کلام نرم و لطیف خود در مسیر حق، راهنمایی‌های زیادی ارائه می‌دهد و به معاملات خوب اهمیت می‌دهد. از او نقل شده است که گفته: «نسبت به دین تو، من دلم برای تو می‌سوزد.»
شفیق‌ترین برادران تو بر تو دین توست؛ از آن‌چه نجات مرد اندر متابعت دین بود و هلاکش اندر مخالفت آن. پس مرد خردمند آن بود که به فرمان مشفقان بود و شفقت آن بر خود بداند و جز بر متابعت آن نرود و برادر آن بود که نصیحت نماید و در شفقت نبندد.
هوش مصنوعی: نیکوترین و مهربان‌ترین برادران برای تو، دین توست. نجات انسان در تبعیت از دین و هلاکت او در مخالفت با آن است. بنابراین، انسان خردمند کسی است که به سخنان دلسوزان گوش فرا دهد و به خیرخواهی آنها توجه کند و فقط در مسیر پیروی از دین حرکت کند. برادر واقعی کسی است که نصیحت کند و در دلسوزی‌اش کوتاهی نکند.
و اندر حکایات یافتم که روزی مردی به نزدیک وی آمد و گفت: «یا فرزند رسول خدای عزّ و جلّ مردی درویشم و اطفال دارم مرا از تو قوت امشب می‌باید.» حسین وی را گفت: «بنشین که ما را رزقی در راه است تا بیارند.» بسی برنیامد که پنج صُرّه بیاوردند از نزد معاویه اندر هر صرّه‌ای هزار دینار و گفتند که: «معاویه از تو عذر می‌خواهد و می‌گوید: این قدر در وجه کهتران صرف فرماید کرد تا بر اثر این، تیمار نیکوتر داشته آید.» حسین رضی اللّه عنه اشارت کرد که: «بدان درویش دهید.» آن پنج صره بدو دادند و از وی عذرها خواست که: «بس دیر ماندی، و این بس بی خطر عطایی بود که یافتی و اگر ما دانستیمی که این مقدار است تو را انتظار ندادیمی. ما را معذور دار؛ که ما از اهل بلاییم و از همه راحت دنیا باز مانده‌ایم و مرادهای دنیای خود گم کرده‌ایم و زندگانی به مراد دیگران می‌باید کرد.»
هوش مصنوعی: روزی مردی به امام حسین (ع) نزدیک شد و از او خواست که به خاطر نیاز مالی‌اش، کمکی به او کند. امام حسین به او گفت که بنشیند و به او وعده داد که چیزی برایش خواهد آورد. پس از مدتی، تعدادی کیسه پول به نزد امام حسین فرستاده شد که هر کدام شامل مبلغ زیادی پول بود و به او گفته شد که این کمک از طرف معاویه است و به خاطر نیازمندان باید مصرف شود. امام حسین دستور داد که آن پول‌ها را به آن مرد نیازمند بدهند و از او خواستند که معذرت‌خواهی کند زیرا اگر می‌دانستند که به این مقدار پول نیاز دارد، دیرتر او را منتظر نمی‌گذاشتند. سپس به آن مرد گفتند که آن‌ها خودشان در مشکلات و سختی‌های زندگی به سر می‌برند و از چیزهای راحت دنیا دور مانده‌اند.
و مناقب وی اشهر آن است که بر هیچ کس از امت پوشیده باشد. واللّه اعلم.
هوش مصنوعی: و ویژگی‌های او آنقدر معروف است که بر هیچ‌کس از امت پوشیده نیست. و خدا داناتر است.

حاشیه ها

1391/11/02 23:02
ع

سلام
وجدان چگونه میتواند قبول کند که حضرت اباعبدالله از معاویه پول بگیرد ؟

1393/07/17 05:10
مهدی

بسی جای تاسف هست که ایشون دقت لازم رو نداشتن برای تهلیل شنیده ها.
هرچند که گفته ایشون از روی اثار و دریافتی های کسب شده شخصی هست ولی جای تعجب ایتجاست برای کسی که اهل علم و یا طالب علم و دوستدار خاندان رسول صل الله هست ، چرا تامل در شنیده و تامل در گفتار نداشتن در این مطلب.

1393/08/10 11:11
امین

دوستان توجّه فرمایید که حضرت حسین (ع) از معاویه پول نگرفت و در جا آن را به درویش حواله داد. به هر حال میان اهل بیت و معاویه پیمانی بود و امام حرمت پیمان با خلیفه را نگه می داشته اند لکن، عطای معاویه را از سر خود باز کردند که از چند وجه عملی حکیمانه بوده است.

1393/09/29 09:11
عباس فتحی

درجریان سفر معاویه به مدینه هدایای زیادی به امام پیشکش شد ولی امام نپذیرفت ازطرفی معاویه بخشنامه داده بود سهم بیت المال ومواجب طرفداران ال علی قط ع شود شهادت امام حسن سب لعن علی عدم استخدام محبان علی همه زیر سر معاویه بود نه حقی ظاهر بود جزاسلام وارونه ونفاق نه ساحت واندیشه امام موافق اعمال معاویه بودچه برسد صره ای بپذیرد بااندک سواد تاریخی می شود پی به این حکایت بی اساس که دوران معاویه توسط جاعلان حرفه ای مزدور درست میشد برد جناب هجویری هم بدون تامل و ناخواسته طرفداری بدکرده است کدام امامی درجهان سراغ داریم همه چیزش را بخاطر خدافناکند

1393/09/29 09:11
عباس فتحی

درجواب برادر امین گفته میشود بعد صلح امام حسن معاویه تمام عهد پیمان خودرا شکست علنا درکوفه اعلام داشت هدف من درجنگ باشما جز حکومت چیزی دیگری نبود پایبندی به پیمان یک طرفه الزام ندارد فقط شرایط برخورد اجتماعی بااین چهره مزور مهیا نبود درفرمایش اماحسن اولویت جنگ با وی بارهارودرو یاداوری تاکید شده است