گنجور

بخش ۴ - ۳ ابوعمرو عثمان بن عفان، رضی اللّه عنه

و منهم: گوهر گنج حیا، و اعبد اهل صفا و متعلق درگاه رضا و متمکن بر طریق مصطفی صلوات اللّه علیه ابوعمرو عثمان بن عفان، رضی اللّه عنه

که وی را فضایل هویداست و مناقب ظاهر اندر کل معانی.

و عبدالله بن رباح و ابوقَتاده رضی اللّه عنهما روایت آرند که روز حرب الدار ما به نزدیک عثمان بودیم، رضی اللّه عنه. چون غوغا بر درگاه وی جمع شدند غلامان وی سلاح برداشتند. عثمان گفت: «هرکه سلاح برنگیرد از مال من آزاد است.» و ما از ترس خود بیرون آمدیم. حسن بن علی ما را در راه پیش آمد. با وی بازگشتیم و به نزدیک عثمان اندر آمدیم که تا حسن رضی اللّه عنه به چه کار آمده است و چون حسن اندر آمد سلام گفت، و وی را بر آن بلیت تعزیت کرد و گفت: «یا امیرالمؤمنین، من بی فرمان تو با مسلمانان شمشیر نتوانم کشید و تو خلیفت حقی. مرا فرمان ده تا بلای این قوم از تو دفع کنم.» عثمان گفت وی را: «یا ابنَ اخی، إرْجِعْ وَأجْلِسْ فی بَیْتِکَ حتّی یأتِیَ اللّهُ بأمْرهِ، فَلا حاجَةَ لَنا فی إهْراقِ الدِّماءِ. ای برادرزاده، بازگرد و اندر خانهٔ خود بنشین تا فرمان خداوند و تقدیر وی چه باشد؛ که ما را به خون ریختن مسلمانان حاجت نیست.»

و این علامت تسلیم است اندر حال ورود بلا اندر درجهٔ خُلّت؛ چنان‌که نمرود آتش بر افروخت و ابراهیم را علیه السّلام اندر پلّهٔ منجنیق نهاد. جبرئیل علیه السّلام آمد و گفت: «هَلْ لَکَ مِنْ جاجَةٍ؟» گفت: «امّا إلَیْکَ فَلا. به تو هیچ حاجت ندارم.» گفت: «پس از خدای بخواه.» گفت: «حَسْبی عَنْ سُؤالی عِلْمُه بِحالی. مرا آن بس که او می‌داند که به من چه می‌رسد و او به من داناتر از من به من. او داند که صلاح من در چه چیز است.»

پس عثمان به جای خلیل، و غوغا به جای آتش، و حسن به جای جبرئیل؛ اما ابراهیم را علیه السّلام از بلا نجات و عثمان را رضی اللّه عنه اندر بلا هلاک و نجات را تعلق به بقا بود و هلاک را به فنا و اندر این معنی پیش از این طرفی گفته‌ام.

پس اقتدای این طایفه به بذل مال و حیا و تسلیم امور و اخلاص اندر عبادت به وی است، رضی اللّه عنه. و وی بر حقیقت امام حق است اندر حقیقت و شریعت و طریقت وی اندر دوستی ظاهر است و باللّه التوفیق.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: گوهر گنج حیا، و اعبد اهل صفا و متعلق درگاه رضا و متمکن بر طریق مصطفی صلوات اللّه علیه ابوعمرو عثمان بن عفان، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از جمله آنها، گوهر گنجی به نام حیا، عابدی از اهالی صفا و کسی که به درگاه رضا تعلق دارد و بر راه مصطفی صلوات الله علیه است، ابوعمرو عثمان بن عفان، رضی الله عنه.
که وی را فضایل هویداست و مناقب ظاهر اندر کل معانی.
هوش مصنوعی: فضایل و ویژگی‌های ایشان در تمام معانی به روشنی مشخص است و در یکایک جنبه‌ها قابل مشاهده است.
و عبدالله بن رباح و ابوقَتاده رضی اللّه عنهما روایت آرند که روز حرب الدار ما به نزدیک عثمان بودیم، رضی اللّه عنه. چون غوغا بر درگاه وی جمع شدند غلامان وی سلاح برداشتند. عثمان گفت: «هرکه سلاح برنگیرد از مال من آزاد است.» و ما از ترس خود بیرون آمدیم. حسن بن علی ما را در راه پیش آمد. با وی بازگشتیم و به نزدیک عثمان اندر آمدیم که تا حسن رضی اللّه عنه به چه کار آمده است و چون حسن اندر آمد سلام گفت، و وی را بر آن بلیت تعزیت کرد و گفت: «یا امیرالمؤمنین، من بی فرمان تو با مسلمانان شمشیر نتوانم کشید و تو خلیفت حقی. مرا فرمان ده تا بلای این قوم از تو دفع کنم.» عثمان گفت وی را: «یا ابنَ اخی، إرْجِعْ وَأجْلِسْ فی بَیْتِکَ حتّی یأتِیَ اللّهُ بأمْرهِ، فَلا حاجَةَ لَنا فی إهْراقِ الدِّماءِ. ای برادرزاده، بازگرد و اندر خانهٔ خود بنشین تا فرمان خداوند و تقدیر وی چه باشد؛ که ما را به خون ریختن مسلمانان حاجت نیست.»
هوش مصنوعی: عبدالله بن رباح و ابوقتاده نقل می‌کنند که در روز جنگ در دار، ما به نزد عثمان رضی‌الله‌عنه بودیم. وقتی مشکلاتی در درگاه او پیش آمد، خدمتکارانش سلاح برداشتند. عثمان به آنها گفت: «هر کس که سلاح برندارد، از اموال من آزاد است.» ما به خاطر ترسمان به بیرون آمدیم و حسن بن علی به ما برخورد. با او به نزد عثمان برگشتیم تا ببینیم حسن چه کاری دارد. هنگامی که حسن وارد شد سلام کرد و به عثمان تعزیت گفت و افزود: «ای امیرالمؤمنین، من بدون فرمان تو نمی‌توانم با مسلمانان بجنگم، تو خلیفه‌ای حقیقی. به من دستور بده تا بلای این قوم را از تو دور کنم.» عثمان به او گفت: «ای پسر برادر، برگرد و در خانه‌ات بنشین تا هنگامی که خداوند امر خود را به وقوع پیوندد، زیرا ما نیاز به خونریزی مسلمانان نداریم. ای برادرزاده، برگرد و در خانه‌ات بمان تا ببینیم تقدیر خدا چه خواهد بود؛ ما نیازی به خونریزی مسلمانان نداریم.»
و این علامت تسلیم است اندر حال ورود بلا اندر درجهٔ خُلّت؛ چنان‌که نمرود آتش بر افروخت و ابراهیم را علیه السّلام اندر پلّهٔ منجنیق نهاد. جبرئیل علیه السّلام آمد و گفت: «هَلْ لَکَ مِنْ جاجَةٍ؟» گفت: «امّا إلَیْکَ فَلا. به تو هیچ حاجت ندارم.» گفت: «پس از خدای بخواه.» گفت: «حَسْبی عَنْ سُؤالی عِلْمُه بِحالی. مرا آن بس که او می‌داند که به من چه می‌رسد و او به من داناتر از من به من. او داند که صلاح من در چه چیز است.»
هوش مصنوعی: این متن به بیان داستانی از ابراهیم خلیل و نمرود می‌پردازد. در این داستان، نمرود با افروختن آتش قصد داشت تا ابراهیم را بسوزاند و او را در منجنیق قرار داد. در این حال، جبرئیل به ابراهیم نزدیک شد و از او پرسید که آیا به کمک او نیاز دارد. ابراهیم در پاسخ گفت که به جبرئیل نیازی ندارد و به جای آن، به خداوند توکل کرده است. او تأکید کرد که خداوند از حال او آگاه است و می‌داند که چه چیزی برای او بهترین است. ابراهیم به ایمان به علم و حکمت خداوند بسنده کرد و به او اعتماد کرد.
پس عثمان به جای خلیل، و غوغا به جای آتش، و حسن به جای جبرئیل؛ اما ابراهیم را علیه السّلام از بلا نجات و عثمان را رضی اللّه عنه اندر بلا هلاک و نجات را تعلق به بقا بود و هلاک را به فنا و اندر این معنی پیش از این طرفی گفته‌ام.
هوش مصنوعی: پس عثمان به جای خلیل و غوغا به جای آتش و حسن به جای جبرئیل قرار می‌گیرد؛ اما ابراهیم علیه‌السلام از بلا نجات می‌یابد و عثمان رضی‌الله‌عنه در بلا هلاک می‌شود. نجات مربوط به بقا است و هلاک به فنا. در این مورد قبلاً توضیحاتی داده‌ام.
پس اقتدای این طایفه به بذل مال و حیا و تسلیم امور و اخلاص اندر عبادت به وی است، رضی اللّه عنه. و وی بر حقیقت امام حق است اندر حقیقت و شریعت و طریقت وی اندر دوستی ظاهر است و باللّه التوفیق.
هوش مصنوعی: این گروه به خاطر generosity (بخشش پول)، حیا، تسلیم در امور و اخلاص در عبادت به او اقتدا می‌کنند. او در واقع امام حقیقی در شریعت و طریقت است و در دوستی خود بسیار مشهود و نمایان است. در نهایت، موفقیت از سوی خداوند است.