گنجور

شمارهٔ ۶۹ - و له ایضا

تا کی من سرگردان در عشق تو درمانم؟
ای عشق تو در جانم، وی درد تو درمانم!‏
خواهم که به کام دل در پیش تو بنشینم
خواهم که مراد جان از لعل تو بِستانم
از تیغ تو مجروحم گر خود چو سیاووشم
وز دست تو افتادم گر رستم دستانم
از سینهٔ چون سیمت وز دیدهٔ شوخ تو
با سینهٔ بریانم، با دیدهٔ گریانم
بر پیش طبیب دل افتاده و رنجورم
درمان دل مسکین ای خواجه نمی‌دانم
من روی تو می‌جویم من ماه نمی‌بینم
من وصل تو می‌خواهم من قصه نمی‌خوانم
در کوی وفاداران چون حیدر بی‌سامان
گر خون دلم ریزی، بادا به فدا جانم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی من سرگردان در عشق تو درمانم؟
ای عشق تو در جانم، وی درد تو درمانم!‏
هوش مصنوعی: چقدر باید در عشق تو آرامش نداشته باشم؟ ای عشق تو در وجودم، ای درد تو درمان من!
خواهم که به کام دل در پیش تو بنشینم
خواهم که مراد جان از لعل تو بِستانم
هوش مصنوعی: می‌خواهم به آرزوهای خود برسم و در کنار تو باشم؛ دوست دارم از زیبایی‌های تو لذت ببرم و آنچه را که به جانم خوشایند است، به‌دست آورم.
از تیغ تو مجروحم گر خود چو سیاووشم
وز دست تو افتادم گر رستم دستانم
هوش مصنوعی: اگر من به دست تو زخمی شوم، حتی اگر چون سیاوش باشم، و اگر از دستان تو بیفتم، حتی اگر رستم باشم.
از سینهٔ چون سیمت وز دیدهٔ شوخ تو
با سینهٔ بریانم، با دیدهٔ گریانم
هوش مصنوعی: از دل من که مانند سیم است و از چشمان نازک تو، با دل سوخته‌ام و چشمانم پر از اشک است.
بر پیش طبیب دل افتاده و رنجورم
درمان دل مسکین ای خواجه نمی‌دانم
هوش مصنوعی: من در مقابل دکتر نشسته‌ام و از درد قلبم رنج می‌برم. ای آقای من، نمی‌دانم چه بر سر دل بیچاره‌ام آمده است.
من روی تو می‌جویم من ماه نمی‌بینم
من وصل تو می‌خواهم من قصه نمی‌خوانم
هوش مصنوعی: من به دنبال زیبایی تو هستم و نمی‌توانم به ماه فکر کنم. من فقط خواهان نزدیکی تو هستم و تمایلی به شنیدن داستان‌ها ندارم.
در کوی وفاداران چون حیدر بی‌سامان
گر خون دلم ریزی، بادا به فدا جانم
هوش مصنوعی: در محله‌ی وفاداران، مانند حیدر که بی‌نظم و آشفته است، اگر خون دلم را بریزی، فدای جانم می‌شود.

حاشیه ها

1402/11/29 22:01
م. امین

من قصه نمیخوانم...!