گنجور

بخش ۵۲ - حکایت به طریق تمثیل

کرکسی ژاژخای بی‌معنی
با همایی فتاد در دعوی
گفت کم نیست از تو پایهٔ من
زان که مقدار توست سایهٔ من
عاقلی گفتش ای فرومایه
نیست آن سایه همچو این سایه
هر که در سایهٔ همای بود
نام او سایهٔ خدای بود
وان که در سایهٔ تو راه کند
بر سر خود جهان سیاه کند
بر تن توست چون پر و بالی
در خور اوست فر و اقبالی
ماجرای حسود و قصهٔ ما
راست مانند کرکس‌ست و هما
وه! چه گفتم؟ تمام لاف‌ست این
سر به سر دعوی گزاف‌ست این
من هم از حاسدان چرا گفتم؟
چون بدند از بدان چرا گفتم؟
چند ازین گونه در خروش شوم
کاشکی بعد ازین خموش شوم
هین زبان را به عذر باز کنم
رو به درگاه بی‌نیاز کنم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرکسی ژاژخای بی‌معنی
با همایی فتاد در دعوی
هوش مصنوعی: یک کرکس بی‌فایده و بی‌هدف با یک قناری وارد بحث و جدل شد.
گفت کم نیست از تو پایهٔ من
زان که مقدار توست سایهٔ من
هوش مصنوعی: می‌گوید که ارزش و جایگاه من به خاطر تو کمتر نیست، زیرا مقدار و اعتبار تو برتر از من است.
عاقلی گفتش ای فرومایه
نیست آن سایه همچو این سایه
هوش مصنوعی: عاقلی به شخصی که از ارزش و مقام پایین‌تری برخوردار است می‌گوید: تو نباید خود را با این سایه مقایسه کنی، زیرا این سایه و آنچه بر تو سایه افکنده، با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.
هر که در سایهٔ همای بود
نام او سایهٔ خدای بود
هوش مصنوعی: هر کسی که در انحصار و حمایت دوست و یا یاری بزرگ باشد، نامش مانند نام خداوند می‌درخشد و محترم است.
وان که در سایهٔ تو راه کند
بر سر خود جهان سیاه کند
هوش مصنوعی: کسی که در سایهٔ تو راه می‌رود، بر روی سر خود دنیا را سیاه می‌سازد.
بر تن توست چون پر و بالی
در خور اوست فر و اقبالی
هوش مصنوعی: بر تن تو همچون بال و پر است که مناسب شأن و مقام تو می‌باشد.
ماجرای حسود و قصهٔ ما
راست مانند کرکس‌ست و هما
هوش مصنوعی: حسود و داستان او شبیه به ارتباط کرکس و هما است. کرکس‌ها معمولاً از دیگران تغذیه می‌کنند و به شکار می‌پردازند، در حالی که هما نماد زیبایی و پرواز آزاد است. این بیت به تضاد بین ویژگی‌های منفی حسد و زیبایی و آزادی یادآور می‌شود.
وه! چه گفتم؟ تمام لاف‌ست این
سر به سر دعوی گزاف‌ست این
هوش مصنوعی: واه! چه چیزی گفتم؟ همه‌اش فقط ادعاست و هیچ‌کدامش حقیقت ندارد.
من هم از حاسدان چرا گفتم؟
چون بدند از بدان چرا گفتم؟
هوش مصنوعی: چرا من هم به حسودان چیزی بگویم؟ چون آن‌ها خودشان بد هستند، پس من چرا بدی‌ها را مطرح کنم؟
چند ازین گونه در خروش شوم
کاشکی بعد ازین خموش شوم
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چقدر دیگر باید در این وضعیت پرهیاهو و نابسامان بمانم، اما کاش بعد از این بتوانم آرامش را تجربه کنم و سکوتم را برگزینم.
هین زبان را به عذر باز کنم
رو به درگاه بی‌نیاز کنم
هوش مصنوعی: حالا من زبانم را برای اعتذار باز می‌کنم و به درگاه کسی که به هیچ چیز نیاز ندارد، رو می‌آورم.