گنجور

بخش ۱

ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بوده‌ای و خواهی بود
صانع هر بلند و پست تویی
همه هیچند، هرچه هست تویی
نقشبند صحیفهٔ ازل تویی
یا وجود قدیم لم‌یزل تویی
نی ازل آگه از بدایت تو
نی ابد واقف از نهایت تو
از ازل تا ابد سفید و سیاه
همه بر سر وحدت تو گواه
ورق نانوشته می‌خوانی
سخن ناشنیده می‌دانی
پیش تو طایران قدوسی
بهر یک دانه در زمین‌بوسی
روی ما سوی توست از همه سو
سوی ما روی تست از همه رو
در سجودیم رو به درگه تو
پا ز سر کرده‌ایم در ره تو
چیست این طرفه گنبد والا؟
رفته گردی ز درگهت بالا
کعبه سنگی بر آستانهٔ تو
قبله راهی به سوی خانهٔ تو
صبح را با شفق برآمیزی
آب و آتش به هم درآمیزی
زلف شب را نقاب روز کنی
مهر و مه را جهان فروز کنی
فلک از ماه و مهر چهره‌فروز
داغ‌ها دارد از غمت شب و روز
بحر از هیبت تو آب شده
غرق دریای اضطراب شده
گرد کویت زمین به خاک نشست
گشت در پای بندگان تو پست
کوه از جانب تو آهنگست
از تو بار دلش گران‌سنگست
باد را از تو آه دردآلود
خاک را از تو روی گردآلود
آتش از شوق داغ بر دل ماند
آب از گریه پای در گل ماند
همه سر بر خط قضای تو اند
سر به سر طالب رضای تو اند
هرچه آن در نشیب و در اوج است
تو محیطی و آن موجست
موج اگر نیست بحر را چه غمست
بحر اگر نیست موج خود عدمست
موج دریاست این جهان خراب
بی‌ثباتست همچو نقش بر آب
گه ز موج دگر خورد بر هم
گه ز باد هوا شود در هم
من به امید گوهر نایاب
کشتی افکنده‌ام درین گرداب
کشتی من ز موج بیرون بر
همچو نوحش بر اوج گردون بر
گر ز من جز گنه نمی‌آید
از تو غیر از کرم نمی‌شاید
گرچه لب‌تشنه‌ام فتاده به خاک
چون تو را بحر لطف هست چه باک؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1390/01/25 17:03
احیائی

به ترتیب شماره
2 - همه هیچ اند و هر چه هست ، توئی
3- نقشبند صحیفه ازلی با وجود قدیم لم یزلی
21 - مصرع دوم تو محیطی و ،آن همه موجست

1393/11/04 12:02
مجتبی خراسانی

سلام
مذهب ایشان تشیع است زیرا حقیر حتی نامی هم از خلفا در اشعارش نیافتم
از اشعار وی که گویاتر از مرقومه حقیر است
من سگ باوفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
کیست آن چار مه به مذهب من؟
علی و فاطمه حسین و حسن
والسلام علی من اتبع الهدی

1395/07/16 16:10
سحر خیز قدوسی

سلام دوستان ادبی 25 - 7 - 1395
وزن عروضی مثنوی شاه و درویش هلالی جغتایی « فاعلاتُن مَفاعِلُن فَعِلُن (فَع لُن)» است.اشعاری که در این وزن سروده شده است،بحر عروضیشان «خفیف مسدّسِ مخبونِ محذوف(اصلم)» نامیده می شود.
همۀ مثنوی های سنایی غزنوی،از جمله حدیقه الحقیقه،کارنامۀ بلخ و سیرالعباد الی المعاد، هفت پیکر نظامی،سلسله الذهب عبد الرحمن جامی،بسیاری از ابیات متن گلستان سعدی و ترجیع بند پنج بندی هاتف اصفهانی و ...در این وزن و بحر سروده شده اند.