بخش ۲۸ - باب یازدهم از نابایسته اجتناب نمودن و از بایسته در حجاب بودنست
بیا، ای رند عالم سوز بی باک
بعصیان پرده عصمت مکن چاک
سر از شرم گنه در جیب خود کن
حیا را پرده پوش عیب خود کن
کسی کو از حیا خون از جبین ریخت
کم آب روی خود را بر زمین ریخت
سری کو از حیا در پیش باشد
بحرمت پاسبان خویش باشد
چو مردم شوخ چشمی پیشه کردند
حیا پیش آر، تا شرمنده گردند
ز شرم، آن به، که دایم لب ببندی
بروی هر کسی چون گل نخندی
نگشتی گر دهان غنچه خندان
لبش را ژاله نگرفتی بدندان
حریف شوخ چشم مست بی باک
کند پیراهن ناموس خود چاک
نگار شرمناک نرم گفتار
بدلجویی کند صد جان گرفتار
عزیزست آفتاب موسم دی
که از تندی حیا شد مانع وی
سر خود از حیا گر افگنی پیش
بیابی عاقبت گم کرده خویش
بخش ۲۷ - حکایت سلطان محمود که سر خود را در پای ایاز نهاد و پای از سر او نکشید که خلاف رأی سلطان ترک ادبست: شبی محمود آهنگ طرب کردبخش ۲۹ - حکایت آن عاشق که مطلوب خود را از رهگذر حیا یافت: جوانی در خراسان جوهری بود
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا، ای رند عالم سوز بی باک
بعصیان پرده عصمت مکن چاک
هوش مصنوعی: بیا که ای آدم سرکش و شجاع، به ترویج و اعتراض بپا خیز و حریم پاکی را در هم مکن.
سر از شرم گنه در جیب خود کن
حیا را پرده پوش عیب خود کن
هوش مصنوعی: در برابر گناه و اشتباهاتت از شرم و حیا در خود فرار نکن، بلکه عیوب و نقاط ضعف خود را بپوشان و در تلاش برای بهبود خود باش.
کسی کو از حیا خون از جبین ریخت
کم آب روی خود را بر زمین ریخت
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر حیا و شرم، عرق و زحمتش را از پیشانیاش میریزد، به خاطر ننگ و عذاب وجدانش، آبروی خود را به راحتی بر باد میدهد.
سری کو از حیا در پیش باشد
بحرمت پاسبان خویش باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که به حیا و شرم اهمیت بدهد، همچون نگهبانی از حرمت و شخصیت خود محافظت میکند.
چو مردم شوخ چشمی پیشه کردند
حیا پیش آر، تا شرمنده گردند
هوش مصنوعی: وقتی مردم به شوخی و بازیگوشی میپردازند، حیا را به نمایش بگذار تا آنها خجالتزده شوند.
ز شرم، آن به، که دایم لب ببندی
بروی هر کسی چون گل نخندی
هوش مصنوعی: بهتر است به خاطر شرم و حیا، همیشه ساکت باشی و به روی هر کسی لبخند نزنید، مانند گل که در برابر ناهمواریها نمیخندد.
نگشتی گر دهان غنچه خندان
لبش را ژاله نگرفتی بدندان
هوش مصنوعی: اگر لبان غنچهای را که خندان است نمیبوسی، نمیتوانی خوشی و شیرینیاش را بچشید.
حریف شوخ چشم مست بی باک
کند پیراهن ناموس خود چاک
هوش مصنوعی: دوست با چشمهای شوخ و شاده، بیپروا و آزاد است و باید حواسمان باشد که در برابر او از حرمت و ناموس خود محافظت کنیم، زیرا ممکن است به راحتی دچار وسوسه شویم.
نگار شرمناک نرم گفتار
بدلجویی کند صد جان گرفتار
هوش مصنوعی: دلبر شرمنده و با کلام ملایم، در تلاش است تا توجه و محبت را جلب کند و این کار باعث میشود که جانهای زیادی دچار عشق و گرفتاری شوند.
عزیزست آفتاب موسم دی
که از تندی حیا شد مانع وی
هوش مصنوعی: خورشید فصل دی برای من عزیز است، زیرا به خاطر شدت حیا و خجالتش مانع از تابش کاملش میشود.
سر خود از حیا گر افگنی پیش
بیابی عاقبت گم کرده خویش
هوش مصنوعی: اگر از روی شرم و حیا خود را پایین اندازی، در نهایت به نتیجهای میرسی که خود را گم کردهای.