گنجور

شمارهٔ ۵۷

دارم شبی، که دوزخ از آن شب علامتست
از روز من مپرس، که آن خود قیامتست
یارب! ترحمی، که ز سنگ جفای چرخ
ما دل شکسته ایم و زهر سو ملامتست
بر آستان عشق سر ما بلند شد
وین سر بلندی از قد آن سروقامتست
رفتن ز کوی او کرمی بود از رقیب
این هم که رفت و باز نیامد کرامتست
ثابت قدم فتاده هلالی براه عشق
او را درین طریق عجب استقامتست!

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارم شبی، که دوزخ از آن شب علامتست
از روز من مپرس، که آن خود قیامتست
هوش مصنوعی: شب را می‌گذرانم که علامتی از عذاب و دوزخ است، از روز من سوال نکن، زیرا آن روز، روز قیامت خودم خواهد بود.
یارب! ترحمی، که ز سنگ جفای چرخ
ما دل شکسته ایم و زهر سو ملامتست
هوش مصنوعی: پروردگارا! به ما رحم کن، زیرا دل ما از سختی‌های روزگار شکسته است و از هر سو به ما سرزنش می‌شود.
بر آستان عشق سر ما بلند شد
وین سر بلندی از قد آن سروقامتست
هوش مصنوعی: ما به درگاه عشق سرمان به خاطر عظمت و بزرگی عشق بلند شد و این ارتفاع و سر بلندی به خاطر زیبایی و قامت آن معشوق است.
رفتن ز کوی او کرمی بود از رقیب
این هم که رفت و باز نیامد کرامتست
هوش مصنوعی: رفتن از کنار او عملی ناپسند از سوی رقیب است، و اینکه او نیز رفت و دیگر برنگشت، خود نشانه‌ای از بزرگواری است.
ثابت قدم فتاده هلالی براه عشق
او را درین طریق عجب استقامتست!
هوش مصنوعی: در راه عشق، کسی که با ثبات و پایداری پیش می‌رود، مانند هلالی است که در مسیر خود ثابت و استوار باقی مانده است، و این استقامت او در چنین مسیری جای تعجب دارد.

خوانش ها

شمارهٔ ۵۷ به خوانش عندلیب