شمارهٔ ۳۴۰
من بیدل بعمر خود ندیدم یک نگاه از تو
نمیدانم چه عمرست این؟ دریغ و درد و آه از تو!
همان روزی که گشتی پادشاه حسن، دانستم
که داد خود نخواهد یافت هرگز دادخواه از تو
مکش هر بی گنه را، زان بترس آخر که در محشر
طلب دارند فردا خون چندین بی گناه از تو
تو شاه ملک حسنی، من گدای درگه عشقم
مقام بندگی از من، سریر عز و جاه از تو
ز هجرت هر شبی سالی و هر روزم بود ماهی
کسی داند که دور افتاده باشد سال و ماه از تو
برغم خویش، تا با غیر دیدم یار دمسازت
گهی از غیر مینالم، گهی از خویش و گاه از تو
هلالی بی تو در شبهای هجران کیست میدانی؟
سیه بختی، که روز روشن او شد سیاه از تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من بیدل بعمر خود ندیدم یک نگاه از تو
نمیدانم چه عمرست این؟ دریغ و درد و آه از تو!
هوش مصنوعی: من در طول زندگیام هرگز از تو حتی یک نگاه هم ندیدم. نمیدانم این عمر چه معنایی دارد؟ افسوس و اندوه از تو!
همان روزی که گشتی پادشاه حسن، دانستم
که داد خود نخواهد یافت هرگز دادخواه از تو
هوش مصنوعی: روزی که تو به مقام پادشاهی رسیدی، فهمیدم که هیچ دادخواهی هرگز نمیتواند از تو حق خود را بگیرد.
مکش هر بی گنه را، زان بترس آخر که در محشر
طلب دارند فردا خون چندین بی گناه از تو
هوش مصنوعی: به دیگران آسیب نزن و بیگناهان را اذیت نکن، زیرا در روز قیامت ممکن است به خاطر ظلم تو از تو حساب بگیرند و خون بسیاری از بیگناهان را از تو بخواهند.
تو شاه ملک حسنی، من گدای درگه عشقم
مقام بندگی از من، سریر عز و جاه از تو
هوش مصنوعی: تو بزرگترین و زیباترین مقام را داری، من تنها بنده و خدمتگزار عشقم. مقام بندگی و خدمت از آن من است، ولی عزت و مقام، از آن توست.
ز هجرت هر شبی سالی و هر روزم بود ماهی
کسی داند که دور افتاده باشد سال و ماه از تو
هوش مصنوعی: هر شب که از تو دورم، به اندازه یک سال به طول میانجامد و هر روز بدون تو، مانند یک ماه طول میکشد. تنها کسی میتواند این احساس را درک کند که به دوری از تو دچار شده باشد.
برغم خویش، تا با غیر دیدم یار دمسازت
گهی از غیر مینالم، گهی از خویش و گاه از تو
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خودم را نگاه میدارم، وقتی یار نزدیکم نیست و با دیگران هستم، گاهی از آنها شکایت میکنم، گاهی از خودم و گاهی هم از تو.
هلالی بی تو در شبهای هجران کیست میدانی؟
سیه بختی، که روز روشن او شد سیاه از تو
هوش مصنوعی: در شبهای جدایی، بی تو، مثل هلالی هستم که در تاریکی گم شدهام. آیا میدانی چه کسی در این حال است؟ این منم، بدشانس، که روزهای روشن هم به خاطر تو برایم تاریک و سیاه شده است.

هلالی جغتایی