گنجور

شمارهٔ ۲۹۹

اگر برای تو مردن، چه باک از آن مردن؟
هزار بار برای تو می توان مردن
بروز وصل تو دانی که چیست حالت ما؟
نفس نفس بتودیدن، زمان زمان مردن
زمان عشق و جوانیست مرگ من مطلب
که مشکلست بصد آرزو جوان مردن
بر آستان تو جان می دهم، چه بهتر ازین؟
سعادتست بر آن خاک آستان مردن
خدای را، که دگر ناگهان برون مخرام
وگرنه پیش تو خواهیم ناگهان مردن
تو و گرفتن تیر و کمان بقصد شکار
من و ز دیدن آن تیر و آن کمان مردن
بخاک پای تو مردن حیات اهل دلست
هزار جان هلالی فدای آن مردن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر برای تو مردن، چه باک از آن مردن؟
هزار بار برای تو می توان مردن
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد برای تو جان بدهم، چه اهمیتی دارد که بمیرم؟ هزار بار می‌توانم به خاطر تو جان را فدای کنم.
بروز وصل تو دانی که چیست حالت ما؟
نفس نفس بتودیدن، زمان زمان مردن
هوش مصنوعی: وصل تو را که می‌شناسی، حالت ما را چه می‌دانی؟ ما در حال نفس‌نفس زدن برای دیدن تو هستیم و هر لحظه‌اش برای ما مانند مرگ می‌گذرد.
زمان عشق و جوانیست مرگ من مطلب
که مشکلست بصد آرزو جوان مردن
هوش مصنوعی: عصر عشق و جوانی است و مرگ من را نپرس، زیرا جوان مردن با صد آرزو دشوار است.
بر آستان تو جان می دهم، چه بهتر ازین؟
سعادتست بر آن خاک آستان مردن
هوش مصنوعی: من جانم را در درگاه تو فدای می‌کنم، چه چیزی از این بهتر؟ خوشبختی است که در آن خاک درگاه جان بسپارم.
خدای را، که دگر ناگهان برون مخرام
وگرنه پیش تو خواهیم ناگهان مردن
هوش مصنوعی: ای خدا، تو را به خودت سوگند، ناگهان مرا از پیش خود نران وگرنه ما ناگهان خواهیم مرد.
تو و گرفتن تیر و کمان بقصد شکار
من و ز دیدن آن تیر و آن کمان مردن
هوش مصنوعی: تو مشغول شکار من با تیر و کمان هستی و من از دیدن آن تیر و کمان به شدت نگران و ترسان می‌شوم.
بخاک پای تو مردن حیات اهل دلست
هزار جان هلالی فدای آن مردن
هوش مصنوعی: مردن در راه عشق و فدای کسی که محبوب دل‌هاست، برای اهل دل و عاشقان زندگی واقعی به حساب می‌آید. این‌گونه جان‌فشانی‌ها ارزشمند و مطلوب است.